ما و «سیاسی نویسان»

دوشنبه, 10ام مهر, 1396
اندازه قلم متن

تعداد مقالات تفسیری که تا کنون در سایت ملیون در ستون «دیدگاهها» منتشر شده نشان میدهد که جنبش دموکراسی خواهی از نقطه نظر تفکر و تامل در مورد مسائلی که دست و پا گیر این جنبش بوده، بیکار نبوده است.

به عنوان عضوی از هیات تحریریه سایت ملیون که مسئولان این سایت را درامرانتخاب مقالات همراهی میکند، میتوانم ادعا کنم که اکثر مقالاتی که درستون دیدگاههای این سایت منشر شده در کلیت خود دربرگیرنده همه آن مشکلاتی میباشد که در مبارزه علیه استبداد دینی تا امروز دست و پا گیر ما بوده است. بر این اساس معیار انتخاب این مقالات نیز هرگز این نبوده که نویسندگان آنها با جبهه ملی چه رابطه ای داشته اند بلکه در این خلاصه میشده که بسنجیم ببینیم این مقالات از نظر موضوع برخورد چه تاثیری میتوانند بر ارتقا آگاهی سیاسی در جامعه داشته باشند. به این ترتیب با گذشت زمان یک نوع بینش مشترک در جهت بستر سازی فکری برای دمکراسی در ایران بوجود آمده است که قابل تامل است. با گسترش این روش به تدریج جوی خالی از تنش خصمانه در بحث عمومی ایجاد شده که محور آن اندیشه دمکراسی، خواست جدائی دین از حکومت و توجه به رعایت همه بندهای آعلامیه جهانی حقوق بشردر رفتار سیاسی میباشد. این مقالات در مجموع افشا نموده اند که

آنچه حکومت جمهوری اسلامی را از نقطه نظر «ایدئولوژیک» تا کنون سرپا نگهداشته، تکیه به خرافات مذهبی، سانسور و سرکوب بوده و نه علم و دانش و منطق. با وجود ممنوع کردن آزادی فکردر فضائی اختناقی که در آن سنگ را بسته اند و سگ را رها کرده اند، با حضور دستگاههای عریض و طویل تبلیغاتی که در آن فقط عده ای قلم به مزد میتوانند نقش متکلم وحده را بازی کنندو صدا و سیمای جمهوری اسلامی و سایت های وابسته به نهادهای اطلاعاتی آن تنها در زیر سایه اسلحه و دستگیری خبرنگاران میتوانند به موجودیت خود ادامه دهند، عامل مهمی در بقا این حکومت بوده است.

در نقطه مقابل، «ما» قرار گرفته ایم که از طریق سایت های اینترنتی خود، از طریق تلگرام و فیسبوک انحصار حکومت اسلامی را در پخش و انتشار نظر شکسته ایم و فکر و بحث سیاسی آزاد را به همه جا رسوخ داده ایم. امید ما همچون بسیاری گروه های دیگر این بوده که برای استقرار یک حکومت مردمی فرهنگ دمکراسی به شکلی فرا گیرزمینه سازی شود. خواست ما طی دهه های گذشته همواره این بوده که فکرآزاد و اندیشه انتقادی بتواند بدون دردسر از یک ذهن تشنه اطلاعات به ذهنی دیگر منتقل شود تا ازاین طریق برخورد نظرات و عقاید در مورد آینده کشور ممکن شود. زیرا یقین داریم که ایران بعد از جمهوری اسلامی از هم اکنون شکل میگیرد. از همین امروز است که فکر آزاد زمینه ساز آزادی تجمعات آزاد خواهد شد. تنها از این طریق است که قید و بندهای فکر در جامعه برداشته میشود و جامعه میتواند موانع فکری را که در راه پیشرفت وتوسعه دمکراسی در ایران ایجاد شده از میان بردارد.

 «سیاسی نویسان» ما (این اصصطلاح از ف. م. سخن گرفته شده) در این مصاف وظیفه مهمی را به عهده گرفته اند. آنهم به یک شرط و آن اینکه قلم خود را با فکر و تامل بیشتری بکار گیرند. برخورد ف. م. سخن را در مقاله ای که تحت عنوان «براى ایران و ایرانیان چه مى خواهیم؟» منتشر شده، می پسندم. مینویسد: «ما سیاسى نویسان ایرانى! گاه چنان در اعماق تفکرات خود فرو مى رویم و به ریزه کارى هاى ایران فردا مى اندیشیم که فراموش مى کنیم خواست کلى ما چیست و جز نبودن حکومت اسلامى، در اندیشه ى چه نوع حکومتى هستیم، آن هم نه به نام که در عمل!»

ولی اشکالاتی نیز در نوشتار ایشان ودر نوشته های بقیه سیاسی نویسان مشاهده میشود که در وحله اول شاید جزئی به نظر برسد ولی در کشوری که معمولا مفاهیم بصورت دلخواه معنی میشود و خیلی راحت واژه ها را با این همانی کردن جانشین یکدیگر میسازند، خیلی عمده است. بخصوص درمبارزه سیاسی که سوء تفاهمات خیلی گران تمام خواهد شد و «خون بها»ی آن معمولا بالاست. انتظار ما این است که این دوستان در بکار بردن مفاهیم محتاط تر عمل کنند تا حد اقل این بلبشوی زبانی را که با انقلاب اسلامی در بیان و نوشتار رخ داده تشدید نکنند. کافیست قبل از انتشار مطالب کمی به برداشت هآی خود فکر کنیم و مفاهیم و مقولاتی را که پشت سر هم ردیف میکنیم کنترل کنیم تا منظورمان بد فهمیده نشود.

 یک مثال: سالهاست که «سیاسی نویسان» ما برای ایجاد فاصله بین خود و سازمانهای سیاسی از واژه «اپوزیسیون» استفاده میکنند. آن هم نه به عنوان یک گروه یا سازمان مشخص بلکه بصورت یک صفت عام آنهم در توضیح یک منش سیاسی. دوستان هر وقت میخواهند دق دل خود را خالی کنند «اپوزیسیون» را که همیشه بصورت یک شبح یا فانتومی که در فضا در حال گشت و گذار است وانموده میکنند، «دراز کرده» وآنرا در تیتر مقالات خود چوب کاری میکنند. این که مقاله نویسان ما همیشه کاسه کوزه ناکامی های خود را بر سر «اپوزیسیون» میشکنند، جنبه استثنائی ندارد. بعد از انتخابات اخیر عبدالستار دو شوکی، مقاله نویسی که افشاگری های او را در باره بلوچستان بار ها در «دیدگاه ها» نقل کرده ایم، ذوق زده از پیروزی حسن روحانی در انتخابات تحت عنوان «شکست مفتضحانه اپوزیسیون در انتخابات» مقاله ای مینویسد و رای ۲۴ میلیونی مردم را به مثابه یک پیروزی بر«اپوزیسیون» قلمداد میکند. سوال دیگر این است که آیا دوستان نویسنده خود را در صف «اپوزیسیون» قلمداد میکنند یا که میخواهند خود را بیرون از این دایره ببینند؟

چنین برخوردی به واژه «اپوزیسیون» استثنائی نیست. همین دو هفته اخیر دو بار این واژه در عنوان دو مقاله بشکلی خیلی منفی مطرح شده است. گوئی چنان خوانندگان از این «عنصر» متنفرند که باید برای جلب توجه آنها آنرا بشکلی منفی در عنوان ذکر کرد. «اپوزیسیونی که پیر میشود» (عنوان مقاله ای است ازمسعود نقره کار که چند هفته پیش درگویا نیوز منتشر شد. بلا فاصله بعد از چند روز ف. م. سخن مقاله ای نوشت تحت عنوان «اپوزیسیون پیر نشده است بلکه افکارش پیر و از حرکت افتاده است». در این دو مقاله منظورهر دو نویسنده این است که بگویند علت اینکه جوانان جذب اپوزیسیون نمیشوند چیست! سوال: فرض کنیم خواننده جوان دو مقاله قصد داشته باشد در یک سازمان سیاسی علیه جمهوری اسلامی فعالیت کند. آیا بعد از خواندن این دو مقاله نباید در اقدام خود دچار تردید شوند؟ و اگر چنین جوانی بخواهد بجای پیوستن به «اپوزیسیون» برای مثال به «سازمان سیاسی نویسان» بپیوندند آیا با فکر و اندیشه ای جوان و جسمی جوان و براق در این سازمان روبرو خواهند شد؟ یا که بهتر است اصلا دور سیاست و مبارزه سیاسی را کلا قلم بکشد و فقط سعی کند گلیم خود را از آب بیرون بکشند؟

دوستان! برخورد مسئولانه در مقالات یعنی اینکه به عواقب تاثیری که نوشته ای میتواند بر اذهان بگذارد فکر کنیم و «بی هوا» تیر را برای خالی کردن دق دل خود بسوی «اپوزیسیون» (که معلوم نیست کجاست) رها نکنیم!


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.