ع. سلیمان زاده: احتمالن اخیرن !

سه شنبه, 10ام بهمن, 1396
اندازه قلم متن

 احتمالن، اخیرن دیده اید که بعضن هلیکوپتر را بال گرد خطاب مى کنند ! در حالیکه این  بالگرد، یک دم هم دارد که مى چرخد و اگر این دم نباشد ” بالگرد ” قادر به چرخیدن و گردیدن نخواهد بود ! پس چون رل اساسى را آن دم بازى مى کند، شاید بجای واژه بال گرد،  بهتر می بود این پدر سوخته دم بریده را، دم گرد خطاب مى کردند !

 اولن، یادتان باشد که اگر اکیدن و مصرن مى خواهید به جنگ زبان تازى بروید و فقط حتماً را حتمن بنویسید مشکل عرب زُدایى در زبان پارسى حل نخواهد شد !

دومن، حتى اگر،  اکیداً و مصراً و مستقیماً و بعضاً و قاعدتاً و رسماً را هم  با نون بنویسید، لزوماً زبانمان پارسى تمام عیار نخواهد شد ! واژه تمامن به پارسى چه میشود ؟ عیار چه میشود ؟

 زیرا با این کار شاید ! فقط مقداری ( اندکی ) آب در هاون سفت شود !

و شاید احتمالن دلمان از این بابت اندکی  خنک شود،  اما مسئله فقط، اولن و دومن و بعدن، ابدن و رسمن و فرضن و تمامن و بعضن و مستقیمن، مصررن و اکیدن و خالصن و احتمالن نیست.

در رژیم ولایت فقیه، ادبیات پارسی نیز همچون سایر موارد به لوث کشیده شده است و هر کس در هر شهر و دیارى واژه ساز زبان پارسى شده است.

اخیراً شخصى که خود را استاد زبان پارسى هم مى داند براى ترجمه واژه signification, ترکیبى از جمله عربى ” دلالت ” را با ” گر ” پارسى مخلوط کرده است و تحت نام ” دلالت گرى ” با این اختراع خود در رسانه ها جارو جنجال به پا کرده است. از ایشان باید پرسید، چرا اینگونه راه دور مى روید، پس واژه بیانگر و بیان کننده گى پارسى به کجا رفته است ؟

در همه کشورهاى پیش رفته، آکادمى زبان و فرهنگ آن کشورها که در برگیرنده ادیبان و متخصصان زبان و فرهنگ آن هستند،  گرد هم مى آیند و در غنىٰ  بخشیدن به زبان و ادبیات خود روزها و بلکه سالها تحقیق و پژوهش مى کنند تا واژه نامه ها را همزمان با رشد فرهنگ و تکنولوژى جامعه خود بنویسند و تنظیم کنند.

در کشور ما اما، از آنجاییکه قدرتمداران حاکم بر آن، هیچگونه ارزشى براى ایرانزمین و فرهنگ و زبان آن قائل نیستند، با بلغور کردن کلماتى از قرآن و احادیث و غیره به عربى، و با نشر ایشاالله، ماشالله و ایوالله و انشاءالله سعى در بیرنگ کردن زبان و ادبیات پارسىی دارند. و تا زمانیکه کسانى همچون آقاى حداد عادل، بر اصلاح فرهنگستان ایران حاکم است، انتظار بهترى را هم نمى توان داشت

   بنابراین،  فرضاً، ایراندوستى که قطعاً و مسلماً و یا ناچاراً، و یا قلباً بخواهد مثلاً تدریجاً و حقیقتاً و یا اجباراً، زبان پارسى را بخشاً از واژه هاى عربى،  حدوداً پاکسازى کند، فرضاً هم که عمیقاً و با سایر ایراندوستان مفصلاً به این کار بپردازند، ضرورتاً موفق نخواهند شد زیرا اساساً، زبان  پارسى به گونه ایست که عمدتاً بخشاً و یا کاملاً با واژه هاى عربى حدوداً گره خورده است اما !

فرضاٌٌ حتمن و اخیرن و اکیدن را هم با نون نوشتید، لاجرم با دیگر واژه هاى زبان عربى که در لابلاى جرز زبان پارسى رفته است چه خواهید کرد ؟

  اما مى شود تدریجاً ( یواش یواش، آرام آرام ) کتباً ( بصورت نوشتارى ) بخشاً، به این کار دست زد و مسلماً موفق هم شد !

  نگاهى به فرهنگنامه زبان ترکى استانبولى بیندازید، بیش از هفتاد در صد لغات این زبان اکثراً عربیست، با این تفاوت که شیوه نگارش آن لاتین است و تلفظ ترکى !

فرض را بر این بگذارید که حتماً، حتمن را جا انداختید، با انبوهى از واژه هاى عربى و سایر کلماتى که تنوین دارند چه خواهید کرد ؛

عملاً، غیاباً، حضوراً، مشترکاً، وجداناً، اصولاً، رسماً، منطقاً، ترجیحاً، شفاهاً، کتباً، عجالتاً، فرضاً،قطعاً، مفصلاً، معمولأً، الزاماً، حدوداً، ناچاراً، تحقیقاً، تدریجاً، تقریباً، مفصلاً، شدیداً، عمداً، ندرتاً، شکلاً، مسلماً، قاعدتاً، مشروحاً، قلباً، بخشاً، مثلاً، صرفاً، خواهشاً، لطفاً، عمراً، ظاهراً، باطناً، احتراماً، اجباراً، دفعتاً، تدریجاً،حقیقتاً، ضرورتاً، کاملاً، اصطلاحاً، اصلاً، غالباً، اساساً، جسارتاً، عمیقاً، مالاً، احتراماً، محترماً، عجالتاً و ،،،،

آیا شایسته تر نیست، بجای اینکه حتما را حتمن بنویسیم، پژوهش شود که پیش از حمله اعراب به ایرانزمین، پارسسیان بجای واژه حتما از چه واژه دیگری بهره می گرفته اند و به دانش آموزان  آن واژه را بیاموزیم و اجازه دهیم کلمه یا واژه حتما نیز سر جای خود باشد !

اینگونه برخوردها همانند آن باشد که یک سوسک را بکُشید و تصور بفرمایید سوسک زُدایى کرده اید !

بنابراین باید سعى کرد، ( سعى به پارسى چه مى شود ) باید تلاش کرد، همت کرد، کوشش به خرج داد، واژه هاى پارسى را یافت و جایگزین واژه هاى عربى کرد، تازه اگر چنین هم کنیم با شعرهاى پارسى چه خواهیم کرد، آیا از سعدى و حافظ خواهیم خواست اشعارشان ( شعر به پارسى چه مى شود )، بله چکامه هایشان را، اشعارشان را به پارسى بنویسند !

گیرم حافظ و سعدى و خاقانى و رودکى و فردوسى  و، و، آمدند و چنین کردند، با دستخط عربى چه خواهیم کرد !

آیا بهتر نیست به خط میخى باز گردیم ! ؟

آیا شایسته تر نیست به دانش آموز آموخته شود که واژه ” گاه ” پارسى است و نمى توان آنرا تنوین دار کرد و نوشت گاهاً و یا اینکه واژه تیپ فرانسویست و نمى توان آنرا با تنوین نوشت و گفت تیپاً ،،،،

منبع:پژواک ایران

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.