جمعبندی گروهی از استادان دانشگاه در ایران
متن زیر، حاصل گفت وگوی جمعی تعدادی از اساتید علوم انسانی و فعالان سیاسی کشور است که به عنوان یکی از ایده های موجود درباره انتخابات و آینده سیاسی کشور در کلمه منتشر می شود:
در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در میانه دهه چهارم از گذشت آن قرار داریم، انقلابی که به تعبیر بسیاری یکی از مردمیترین انقلابهای جهان و تاریخ نامیده شده است. متاسفانه اما گرامیداشت سی و پنجمین سالگرد و یادآوری تلاش و جان فشانی ایرانیان آزاده برای دستیابی به استقلال، آزادی و جمهوری مبتنی بر اسلام، با به محاق رفتن بسیاری از اصول و آرمانهای آن آزادی خواهان همزمان شده است. نگاهی به آرمانهای آن روز ایرانیان مبارز و همچنین مصاحبهها، اعلامیهها و گفتههای رهبران انقلاب مخصوصا امام خمینی، این حقیقت را مسلم میسازد که نجات از دیکتاتوری، خفقان، حکومت فردی و دولت ناکارآمد و فاسد و دستیابی به انتخابات آزاد، آزادی در معنای عام و استقلال از اهداف اصلی رهبران و مردم بوده است و اکنون در حالی که بسیاری از رهبران انقلاب در میان ما نیستند و بسیاری از مبارزان در میدان دفاع از آرمانهای انقلاب در مقابل با دشمن تجاوزگر به شهادت رسیدهاند، سخن گفتن از آزادی، از حکومت جمهوری مبتنی بر آرای مردم، از مبارزه با فساد و از ضرورت کارآمدی دولت نه تنها دیگر جزء اصول انقلاب محسوب نمیشود، بلکه جرمی است که موجب هجوم شبانه به منازل و اماکن و دستگیری و بازداشت غیر قانونی منتقدان به آنها میشود.
در این شرایط بحرانی و در آستانه سی و پنجمین سالگرد انقلاب لازم است به دلایل زیر تدوین راهبرد مطلوب که می توان آن را اصطلاحا «استراتژی نجات» نامید برای انجام فعالیت سیاسی در شرایط کنونی کشور امری لازم و ضروری تلقی شود. و اما دلایل:
۱- در بعد داخلی یکی از ناکارآمدترین دولتهای تاریخ مدرن ایران طی ۸ سال گذشته با تصمیمهای غلط و عملکرد نا صواب آن چنان به تخریب بنیانهای اقتصاد کشور پرداخته است که حاکمانی که در تاریخ ایران به مأمور بودن از سوی اجانب متهم بودهاند چنان نکردند. علیرغم درآمدهای عظیم نفتی که به گفته کارشناسان معادل درآمد تاریخ نفت ایران بوده است، ناکارآمدی حاکمان، تورم، رکود، بیکاری، ورشکستگی و اضمحلال تولید و در یک کلام فقر اکثریت جامعه را موجب شده است و کاهش ارزش پول ملی به وضعیتی شبیه سالهای قحطی و گرانی دوران جنگ جهانی دوم و اشغال کشور رسیده است. بحران اقتصادی به حدی است که مجامع جهانی که آمار خود را از منابع رسمی کشور میگیرند، میزان رشد اقتصادی کشور را منفی و رو به تشدید اعلام کردهاند. وضعیتی که در دوران جنگ تحمیلی هم شاهد آن نبودهایم!
تبعات اجتماعی ناشی از فقر اقتصادی و تعطیلی امور تولیدی و عمرانی کشور به حدی نگران کننده است که کارشناسان از نابودی طبقه متوسط و فروپاشی اجتماعی جامعه ایرانی سخن میگویند. نمونههای این فروپاشی را میتوان در آمار تکان دهنده اعتیاد، طلاق، تجاوز، سرقت، قتلهای خانوادگی و … مشاهده نمود. حاکمیت اما برای سرپوش ناکارآمدی و تخریبگری خود در حوزههای اقتصادی و اجتماعی نوعی مهندسی خاص سیاسی را در حوزه سیاست داخلی در پیش گرفته است. حاکمیت نزدیک به مطلق نظامیان بر همه امور، امنیتی کردن تمام فضاهای زیستی نخبگان و ممانعت از هر گونه سخن ناخوشایند حاکمان، تعطیلی احزاب و انجمنهای مدنی مستقل، اخراج و محدود نمودن اساتید مستقل دانشگاه، برخورد با نهادهای صنفی کارگران، محدود کردن نخبگان فرهنگی و تعطیلی نهادهای مدنی مستقل آنان، دستگیری و محدودیت شدید روزنامهنگاران مستقل، بازداشت و زندانی نمودن رهبران سیاسی آزاد اندیشی و مستقل و در نهایت تلاش برای مهندسی انتخابات نمودهای مهندسی سیاسی در داخل کشور است.
۲- در بعد خارجی، سیاستهای ماجراجویانه، استفاده از ادبیات ضددیپلماسی و مخالف هنجارهای بینالمللی، حمایت از رژیمهای سرکوبگر و رفتارهای غیر قابل پذیرش برای جامعه جهانی، کشور را به انزوای کامل کشانده، در معرض شدیدترین تحریمهای جامعه جهانی قرار داده است. به گونهای که تأمین نیازهای اولیه غذایی و دارویی مردم با بحران روبروست و وضعیتی پیش آمده که وحدت ملی و یکپارچگی سرزمینی کشور نیز مورد طمع واقع شده است.
ضرورت تدوین «استراتژی نجات»
بنابراین و بر این اساس با توجه به وضعیت فعلی بحرانی و رو به تشدید کشور، تدوین و تلاش در جهت اجرای راهبرد و استراتژی «نجات کشور» امری ضروری است که همت همه صاحب نظران و اهل تفکر کشور را طلب میکند. محورهای زیر می تواند بخشی از محورهای واجد اهمیت در تدوین این راهبرد ملی باشد :
۱- اساس این راهبرد باید مبتنی بر کنشهای جمعی مشترک همه ایرانیان برای رهایی از وضعیت بحرانی ناشی از ناکارآمدی حاکمیت باشد و در آن همه ایرانیانی که به روشهای قانونی، مدنی، مسالمتآمیز و به دور از خشونت باور دارند درنظر گرفته شوند و امکان مشارکت داشته باشند.
محور اصلی «استراتژی نجات» ترمیم رابطه حاکمیت و ملت است که جز از طریق انتخابات آزاد و مطابق بر معیارهای مدرن انتخابات امکان پذیر نیست. معنی انتخابات آزاد مقابله با سیاست «مهندسی انتخابات» است. باید به گونهای رفتار کرد که شرایط آزاد برای داوطلب شدن و رأی دادن فراهم و از مهندسی انتخابات پیشگیری و جلوگیری کرد. یادآوری این نکته ضروری است که انتخابات هدیه حاکمیت به مردم نیست که شرط ورود به آن و چگونگی فعالیت در آن توسط حاکمان تعیین و به اصطلاح مهندسی شود.
هدف راهبرد «نجات کشور» بر هم زدن سیاست مهندسی انتخابات است و لذا بر اساس مقتضیات در مورد شرکت، عدم شرکت، معرفی افراد، حمایت یا عدم حمایت از افراد تصمیمگیری تاکتیکی می شود. اما تأکید بر این نکته ضروری است که مشارکت در انتخابات و حمایت از نامزدها تنها در صورتی میسر خواهد بود که بتوان از آن طریق مانع روند سیاست مهندسی انتخابات شد و این امر با معرفی افراد ضعیف یا فاقد توان جلب آرای عمومی امکان پذیر نیست و نباید با توجیه ضرورت حضور در صحنه سیاسی به هر قیمت وارد بازی مهندسی انتخابات شد. تنها در صورتی ورود در انتخابات معنی خواهد داشت که مهندسی از سوی حاکمیت ناممکن شود. بازگشت نظامیان و امنیتیها به پادگانها، آزادی احزاب و انجمنهای صنفی و سیاسی، آزادی زندانیان سیاسی و مطبوعاتی و رفع حصر رهبران سیاسی را میتوان از نشانههای تمایل حاکمیت به برگزاری انتخابات آزاد بر شمرد.
۲- محور دوم استراتژی نجات بازسازی روابط تخریب شده با جامعه جهانی بر اساس اصل تعامل مثبت مبتنی بر منافع ملی و تلاش در راه رفع نگرانیهای ایجاد شده در عین تحقق منافع کشور است. تلاش برای رفع تحریمهای فلجکننده و تأمین نیازهای ضروری مردم از اصول این استراتژی است.
۳- ساماندهی اقتصاد ملی که در واقع اصلیترین هدف «استراتژی نجات» است بدون تحقق ترمیم رابطه حاکمیت با ملت (انتخابات آزاد) و بدون بهبود روابط خارجی (تنشزدایی و تعامل مثبت با جامعه جهانی) ناممکن است. لذا تنها شکلگیری یک دولت منتخب آزاد که بتواند تعامل مثبت با جامعه جهانی برقرار کند. کشور را از بحران اقتصاد فلاکت زده و فقر کنونی نجات دهد. خوشبختانه تجربه نشان داده است که در صورت وجود دو شرط فوقالذکر، نخبگان و دانشمندان اقتصاددان و کار آفرینان مجرب به حد کافی در کشور وجود دارند که بتوانند طی یک روند معقول و علمی به تدریج اقتصاد کشور را در جهت رفاه ملی هدایت نمایند.
منبع: هفتهنامه خرداد