گذشته از تجلیل و تکریمها که عمدتاً معطوف به وجه اخلاقی شخصیت امیرانتظام و مقاومت و پایداری بینظیر او در جهت صیانت از حیثیت خویش در برابر بهتانهای مختلف بود؛ اما آیا ما میتوانیم از سرنوشت سیاسی امیر انتظام درسی هم برای امروز و فردای خود بگیریم؟
تن رنجور و آزردۀ امیرانتظام در دل خاک آرمید. طیف گستردهای از جریانهای سیاسی و فکری از او تجلیل و ستایش کردند و این کمترین حقی بود که او به گردن هموطناناش داشت.
گذشته از تجلیل و تکریمها که عمدتاً معطوف به وجه اخلاقی شخصیت امیرانتظام و مقاومت و پایداری بینظیر او در جهت صیانت از حیثیت خویش در برابر بهتانهای مختلف بود؛ اما آیا ما میتوانیم از سرنوشت سیاسی امیر انتظام درسی هم برای امروز و فردای خود بگیریم؟
امیرانتظام در زمانهای سخنگوی دولت موقت و معاون نخست وزیر شد که جامعۀ ایران در وضعیت قطبیشدۀ ناشی از هیجانات انقلابی به سر میبرد. در وضعیتهای قطبی شده، هرگونه مدارا، سازش، میانهروی و یا حتی انصاف، به معنای عبور از خط قرمز طرفهای اصلی نزاع است و از سوی هیچکدام از آنها تحمل نمیشود.
وضعیت قطبیشده گویی به سرنوشت محتوم و مقدری ختم میشود و آن هم خشم و خشونت و نهایتاً حذف یک طرف توسط طرف دیگر است.
در چنین فضایی، برای مدت کوتاهی نیروهای واسط و میانهرو امکان پر کردن خلأ قدرتِ ناشی از نوعی توازن قدرت بین قطبهای متضاد را پیدا میکنند و به نقش آفرینی میپردازند؛ اما این وضعیت بسیار ناپایدار و موقت است و به زودی جنگ هر یک از قطبها برای انحصار قدرت سیاسی و حذف مخالفان آغاز میشود و نخسیتن قربانی این جنگ قدرت نیز همان نیروی میانهرو است.
میانهروها بخصوص اگر به سرعت میدان را خالی نکنند و با نوعی اتکاء به نفس بکوشند تا وضعیت قطبیشده را به نظمی آشتیجویانه و پلورالیستی تبدیل کنند؛ با برچسب «خیانت» برایشان پروندهسازی میشود.
در این میان لازم نیست که میانهروها کار مشخصی انجام داده باشند؛ صرف میانهروی و کوشش برای آشتی و تفاهم و بخصوص نشان دادن هر نوع سرسختی در این مورد، خودش اتهام است و گرفتاریها و مصائب خود را در پی دارد.
بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که در وضعیتهای قطبیشده، نیروهای میانهروی که در پی صلح و سازش و مدارا و انصافاند؛ با وجود شانس موقتشان برای به دست گرفتن قدرت، به سرعت از گردونه خارج میشوند و در صورت اصرار بر نظراتشان با انواع فشارها روبرو میشوند.
در عین حال، طرفداران وضعیتهای قطبی شده نیز که شیداگونه خشم و خشونت و تهمتپراکنی و پروندهسازی را تقدیس و ترویج میکنند؛ دیر یا زود از کردۀ خویش سخت پشیمان میشوند؛ اما پشیمانی اگر هم سودی داشته باشد؛ سودش بسیار اندک است!
این است ماجرای دایرۀ بستهای که ما را هر از دورهای به نقطۀ نخست باز میگرداند!
از: ایران امروز