وضع کنونی اقتصاد ایران، نتیجۀ دست کم پنج دهه سردرگمی در انتخابِ الگوی مناسب اقتصادی و نادیده گرفتن قانونمندیهای علم اقتصاد است. اینک انبوه مشکلات در این حوزه، از پرده برون افتاده و موضوع هم اصلاً شوخی بردار نیست! بگیر و ببند و تهدید و ارعاب هم نه فقط ره به جایی نمیبرد بلکه بدون تردید بر دامنۀ مشکلات میافزاید.
وضع کنونی اقتصاد ایران، نتیجۀ دست کم پنج دهه سردرگمی در انتخابِ الگوی مناسب اقتصادی و نادیده گرفتن قانونمندیهای علم اقتصاد است.
اینک انبوه مشکلات در این حوزه، از پرده برون افتاده و موضوع هم اصلاً شوخی بردار نیست! بگیر و ببند و تهدید و ارعاب هم نه فقط ره به جایی نمیبرد بلکه بدون تردید بر دامنۀ مشکلات میافزاید.
اقتصاد در واقع یگانه عرصهای از زندگی جمعی بشر است که تدبیر و توانایی واقعی حکومتها در آن تبلور عینی پیدا میکند و این خود، زمینه ساز داوری در بارۀ عملکرد آنها در سایر حوزهها میشود.
از این رو، هر چه را بتوان نادیده گرفت و کتمان کرد؛ اقتصاد را در نهایت نمیتوان. بدبختانه کشورهای نفتی به دلیل برخورداری از ارزهای سهلالوصول ناشی از صادرات نفت خام، میتوانند برای مدتی ویرانی پایههای اقتصاد را از چشم ناظران پنهان کنند و یا ظهور عینی و انکارناپذیر مشکلات را به تأخیر اندازند؛ اما این هم مانند هر امر دیگری در این جهان، اجلی دارد که فرا میرسد.
بدین معنا، مهلت اقتصاد ایران به سر رسیده است. تنها فرصت برای غلبه بر این وضع، حکمرانی خوب، ثبات سیاسی بلند مدت، روابط خارجی خالی از تنش و مردمی صبور برای تحمل ریاضت است که تازه به شرط تحقق همۀ اینها از همین لحظۀ کنونی، دست کم یک دهه وقت میبرد تا اقتصاد سر و سامانی واقعی به خود گیرد.
با این حساب اگر میخواهیم روز به روز در باتلاق این اقتصاد بیشتر فرو نرویم؛ لازم است همگی مسئولیتپذیر و واقعبین باشیم. بدون این دو، سرنوشت محتوم از هم اینک رقم خورده است!
از: ایران امروز