خبرنامه آسو:
پوپولیسم باید مدافعان دموکراسی لیبرالی را مجبور کند که به نارساییهای کنونی در نظام نمایندگی جدیتر بیاندیشند. علاوه بر این، باید آنها را وادار کند که به مسائل اخلاقیِ کلیتر بپردازند. معیارهای تعلق به یک واحد سیاسی چیست؟ چرا کثرتگرایی را باید حفظ کرد؟ و چگونه میتوان دغدغههای رأیدهندگان به پوپولیستها را جدی گرفت و آنها را شهروندانی آزاد و برابر شمرد، و نه بیمارانی متأثر از سرخوردگی، خشم، و نفرت؟
۱٫ پوپولیسم نه یکی از اجزای واقعی سیاست دموکراتیک مدرن است و نه نوعی آسیبِ واردآمده از سوی شهروندان بیعقل. پوپولیسم سایهی دائمیِ سیاستِ مبتنی بر نمایندگی است. همیشه ممکن است که یک بازیگر سیاسی به نام «مردم واقعی» سخن بگوید، تا با نخبگان قدرتمندِ حاکم مبارزه کند. در آتن باستان اثری از پوپولیسم نبود؛ شاید مردمفریبی وجود داشت اما خبری از پوپولیسم نبود، چون پوپولیسم تنها در نظامهای نمایندگی وجود دارد. پوپولیستها با اصل نمایندگی سیاسی مخالف نیستند؛ آنها فقط پافشاری میکنند که تنها خودشان نمایندگانِ مشروع هستند.
۲٫ هرکسی که از نخبگان انتقاد کند پوپولیست نیست. پوپولیستها علاوه بر نخبهستیزی، کثرتستیز هستند. آنها ادعا میکنند که تنها و تنها آنها هستند که مردم را نمایندگی میکنند. به نظر ایشان، همهی دیگر رقبای سیاسی در اصل نامشروعاند، و هرکسی که از آنها حمایت نکند واقعاً جزئی از مردم نیست. پوپولیستها وقتی در اپوزیسیون هستند ضرورتاً اصرار میکنند که نخبگان فاسد و غیراخلاقیاند، و در عین حال مردم را کلیتی اخلاقی و همگون میشمارند که خواستهای مصون از خطا دارند.
۳٫ اغلب ممکن است به نظر برسد که پوپولیستها ادعا میکنند که نمایندهی خیر همگانیِ مورد نظر مردم هستند. با بررسی دقیقتر معلوم میشود که، پوپولیستها بیشتر به نمایندگی نمادین «مردم واقعی» و اتخاذ سیاستِ بهاصطلاح درستِ ناشی از آن اهمیت میدهند، و نه به حاصل روند واقعی شکلگیری ارادهی عمومی یا خیر همگانیای که هرکسی با عقل سلیم میتواند به آن پی برد. در نتیجه، موضع سیاسی یک پوپولیست را نمیتوان به طور تجربی ابطال کرد. پوپولیستها همیشه میتوانند «مردم واقعی» یا «اکثریت خاموش» را در تقابل با نمایندگان منتخب و نتیجهی رسمی رأیگیری قرار دهند.
۴٫ هرچند پوپولیستها اغلب خواهان همهپرسی هستند، هدفشان آغاز روندهای نامحدودی برای شکلگیری ارادهی عمومی در میان شهروندان نیست. پوپولیستها صرفاً خواهان تأیید همان چیزی هستند که به نظرشان ارادهی مردمِ واقعی است. پوپولیسم راهی برای افزایش مشارکت در سیاست نیست.
۵٫ پوپولیستها میتوانند حکومت کنند، و به احتمال زیاد در دوران حکومت خود به این تصور پایبند میمانند که تنها آنها هستند که مردم را نمایندگی میکنند. در واقع، آنها حکومت را اشغال میکنند، به حامیپروری تودهای میپردازند، به فساد روی میآورند، و جامعهی مدنیِ منتقد را سرکوب میکنند. در تخیل سیاسی پوپولیستی، چنین کارهایی از نظر اخلاقی آشکارا موجه است و بنابراین میتوان به طور علنی به آن اقرار کرد. پوپولیستها همچنین میتوانند قانون اساسی بنویسند؛ چنین قانونهایی جانبدارانه یا «انحصارگرا» خواهند بود، و هدف از طراحی آنها حفظ پوپولیستها در قدرت است، آن هم به اسم تداومِ بهاصطلاح ارادهی مردمیِ حقیقی و واقعی. این قانونها به احتمال زیاد دیر یا زود به منازعاتِ قانونیِ جدی میانجامند.
۶٫ از پوپولیستها باید به این دلیل انتقاد کرد که خطری واقعی برای دموکراسی (و نه تنها «لیبرالیسم») هستند. اما این به این معنا نیست که نباید با آنها دربارهی سیاست بحث کرد. صحبت کردن با پوپولیستها با صحبت کردن مثل پوپولیستها فرق دارد. میتوان مشکلات مطرحشده از سوی پوپولیستها را جدی گرفت اما تعریف آنها از این مشکلات را نپذیرفت.
۷٫ پوپولیسم عامل اصلاح «دموکراسی لیبرالی» نیست، یعنی برخلاف آنچه گاهی ادعا میشود، سیاست را «به مردم نزدیکتر» نمیکند و حتی تأکید بر حاکمیت مردم را برجستهتر نمیکند. اما پوپولیسم از این نظر مفید است که نشان میدهد بخشهایی از جمعیت واقعاً نمایندهای ندارند (کسی نمایندهی منافع و / یا هویت آنها نیست). این امر به معنای درستیِ ادعای پوپولیستها نیست که فقط هوادارانشان را مردم واقعی، و خود را یگانه نمایندهی برحق میشمارند. بنابراین، پوپولیسم باید مدافعان دموکراسی لیبرالی را مجبور کند که به نارساییهای کنونی در نظام نمایندگی جدیتر بیاندیشند. علاوه بر این، باید آنها را وادار کند که به مسائل اخلاقیِ کلیتر بپردازند. معیارهای تعلق به یک واحد سیاسی چیست؟ دقیقاً چرا باید کثرتگرایی را حفظ کرد؟ و چگونه میتوان دغدغههای رأیدهندگان به پوپولیستها را جدی گرفت و آنها را شهروندانی آزاد و برابر شمرد، و نه بیمارانی متأثر از سرخوردگی، خشم، و نفرت؟ امیدوارم که این کتاب حداقل پاسخهایی مقدماتی به این پرسشها ارائه داده باشد.
برگردان: عرفان ثابتی
یان-ورنر مولر پژوهشگر و استاد علوم سیاسی در دانشگاه پرینستون در آمریکا است. آنچه خواندید برگردانِ بخش آخر این کتاب اوست:
Jan-Werner Müller, What is Populism?, (Philadelphia: University of Pennsylvania Press, 2016).