«یک‌شبه‌ آیت‌الله»؛ تلاش‌های خامنه‌ای برای مرجع تقلید شدن

سه شنبه, 25ام شهریور, 1399
اندازه قلم متن

آیت‌الله خمینی برای خامنه‌ای تنها «حجت‌الاسلام» را استفاده کرده بود، در حالی‌ که برای شاگردان مجتهد خود عنوان «حجت‌الاسلام‌والمسلمین» و درموردِ مراجع تقلید عنوان «آیت‌الله» را به‌ کار می‌برد

آیت‌الله منتظری نیز روز ۲۳خرداد۱۳۶۸ در پیامی خطاب به خامنه‌ای نوشت که «ان‌شاءالله در مسائل مهمه و سرنوشت‌ساز، مشورت با حضرات آیات عظام و علماء اعلام و شخصیت‌های متعهد و آگاه مورد توجه خواهد بود.»

هاشمی رفسنجانی در باره مخالفت آیت الله منتظری با مرجعیت علی خامنه ای و رهبری او نوشته است

khamenei.com مروری است بر عملکرد ۳۱ ساله «علی خامنه‌ای» در کسوت رهبری. موضوع همه این گزارش‌ها علی خامنه‌ای، یکی از مرموزترین رهبران جهان، است. از زندگی شخصی خامنه‌ای کمتر چیزی گفته می‌شود و به جز پسرش «مجتبی» که در سال‌های اخیر نامش مطرح شده است، کمتر نام، تصویر و گفته‌ای از خانواده‌اش رسانه‌ای شده است. اما این ابهام رازآلود تنها مختص زندگی شخصی و خانوادگی او نیست. ۲۸ سال پس از نشستن روی کرسی بالاترین فرد نظام در جمهوری اسلامی، با انتشار چند ویدیوی کوتاه، رازی درباره رهبری او برملا و مشخص شد انتخاب او به عنوان رهبر، موقت بوده است. بنگاه‌های اقتصادی تحت نظر رهبری نیز از مرموزترین بخش‌های اقتصاد ایران هستند که عملکرد و حساب سود و زیان‌شان هیچ‌گاه شفاف نبوده است. او در سیاست هم رویه‌ای روشن و واضح در پیش نگرفته و هر جا امکانی یافته، از خودش سلب مسئولیت کرده است. سلسله مطالب khamenei.com تلاشی است برای حل معمای خامنه‌ای.

***

عبارت‌های «یک‌شبه آیت‌الله شدن» و با «یک جفتک مرجع اعلم» شدن، مشهورترین کنایه‌ها درباره تلاش برای معرفی خامنه‌ای به عنوان مرجع تقلید است. عبارت اول را برخی از چهره‌های جریان چپ در ماه‌های ابتدایی رهبری او بیان کردند و عبارت دوم را آیتالله «حسین وحید خراسانی» در ابتدای درس خارج ۲۰فروردین۱۳۹۳ در مسجد اعظم قم، بدون ذکر نام خامنه‌ای. آیت‌الله «خمینی»، رهبر جمهوری اسلامی، مرجع تقلید بود و خامنه‌ای نه تنها مرجع نبود بلکه حجت‌الاسلام خوانده می‌شد. همین موضوع برای او نقطه ضعف محسوب می‌شد؛ به خصوص در مقابل روحانیون دیگری چون آیت‌الله «منتظری» و همچنین مراجع تقلید شیعه.

رهبر جمهوری اسلامی مدت کوتاهی پس از رهبر شدن به فکر دست و پا کردن لقب آیت‌الله و همچنین مرجع تقلید برای خود افتاد. همچنین به نوشته «محسن کدیور»، پژوهشگر دینی، ظاهر خود را نیز از یک روحانی روشنفکر به یک روحانی سنتی تغییر داد. از جمله « لباده‌های شیک خود را به قبای متعارف روحانیون، البته سپس به اضافه یک چفیه غیرمتعارف تغییر داد. پیپ را هم… در ظاهر ترک کرد.»

آیت‌الله خمینی برای خامنه‌ای تنها «حجت‌الاسلام» را استفاده کرده بود، در حالی‌ که برای شاگردان مجتهد خود عنوان «حجت‌الاسلام‌والمسلمین» و درموردِ مراجع تقلید عنوان «آیت‌الله» را به‌ کار می‌برد. از جمله «علی مشکینی»، رییس مجلس خبرگان رهبری، را حجت‌الاسلام‌والمسلمین و آیت‌الله منتظری را یک بار آیت‌الله و در بقیه موارد حجت‌الاسلام‌والمسلمین خوانده بود. در عرف روحانیون معمولی در باره حجت‌الاسلام، روحانیونی که تحصیلات و جایگاه بیشتری در حوزه دارند حجت‌الاسلام‌والمسلمین و روحانیونی که دروس خارج فقه طولانی‌مدت داشته‌اند، آیت‌الله خوانده می‌شوند. آیت‌الله‌العظمی نیز برای مراجع تقلید شاخص به کار می‌رود.

هیچ‌یک از مراجع تقلید پس از گذشت یک هفته از انتخاب خامنه‌ای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی، این انتخاب را به او تبریک نگفته بودند. در تاریخ ۲۰خرداد۱۳۶۸ اما در هفتمین روز رهبری خامنه‌ای، نامه‌‌ای منتسب به آیت‌الله «اراکی» منتشر شد.

«ابوالقاسم موسوی خویی»، «سید محمدرضا موسوی گلپایگانی»، «سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی»، «میرزا هاشم آملی»، و «حسین‌علی منتظری»، مهم‌ترین مراجع تقلید در زمان فوت آیت‌الله خمینی بودند، در این میان آیت‌الله گلپایگانی جایگاه برجسته‌تری در حوزه ایران داشت، اما نزدیکان خامنه‌ای ناگهان روی آیت‌الله اراکی تبلیغ کردند که در آن زمان «هوش و حواسش» کاهش یافته بود.

«هاشمی رفسنجانی» در این باره نوشته است: «آقای “ابراهیم امینی” آمد. گفت آقای منتظری با رهبری آقای خامنه‌ای مخالف است و تأیید نمی‌کنند. گفتم تلاش کنند که تایید کنند و متقابلا ما روی مرجعیت ایشان کار کنیم. آقای “[محمد] عبائی [خراسانی]” و آقای “[مرتضی] بنی‌فضل” آمدند. همین را گفتند، علاوه بر این‌ که اگر نشد می توانیم آقای [محمد علی] اراکی را مرجع معرفی کنیم که بقای بر تقلید میت را حتی در مسائل عمل‌نشده جایز می‌دانند.»

محسن کدیور نوشته است که «تعابیر به‌کاررفته در این نامه با ادبیات مرجعیت و مبانی فقهی» آیت‌الله اراکی سازگار نیست؛ چرا که او به ولایت فقیه اعتقاد نداشت. او تاکید کرده است که «نامه‌های بعدی که به نام آقای اراکی منتشر شد با ادبیات مرجعیت و مبانی فقهی آقای اراکی فاصله بیشتری داشت و ظن این که نامه به بیان و بنان فرزندش باشد کاملا افزایش یافت.»

همچنین بر اساس خاطرات «اکبر هاشمی رفسنجانی»، آیت‌الله گلپایگانی نیز حاضر نبوده برای خامنه‌ای پیام تبریک بفرستد. به همین دلیل ابتدا رهبر جدید جمهوری اسلامی از او به دلیل اقامه نماز بر پیکر آیت‌الله خمینی تشکر کرده است و او نیز روز ۲۲خرداد۱۳۶۸ در پاسخ عبارت «حجت‌الاسلام‌والمسلمین» را درباره خامنه‌ای به کار برده است. در مطلبی که در سایت رهبر جمهوری اسلامی درباره پیام‌های تبریک آمده، عملا این پیام سانسور شده است.

آیت‌الله منتظری نیز روز ۲۳خرداد۱۳۶۸ در پیامی خطاب به خامنه‌ای نوشت که «ان‌شاءالله در مسائل مهمه و سرنوشت‌ساز، مشورت با حضرات آیات عظام و علماء اعلام و شخصیت‌های متعهد و آگاه مورد توجه خواهد بود.»

نامه‌ آیت‌الله منتظری از صدا‌وسیمای جمهوری اسلامی پخش شد، پاسخ خامنه‌ای نیز در اخبار ساعت دو پخش شد، اما شب پخش نشد.

اکبر هاشمی رفسنجانی در این باره نوشته است: «شب تلویزیون نامه و جواب مربوط به آقای منتظری را نخواند. از آقای خامنه‌ای علت را پرسیدم. گفت که تلفن‌های زیادی مبنی بر گله و شکایت به دفتر شده، استخاره کرده و تصمیم به عدم نشر در تلویزیون گرفته‌اند.»

هیچ‌یک از مراجع تقلید از عبارت آیت‌الله برای خامنه‌ای استفاده نکردند و در این میان تنها میرزا هاشم آملی، پدر برادران «لاریجانی»، از عبارت آیت‌الله استفاده و او را با صفاتی چون «دانشمند، اسلام‌شناس و صاحب درایت» توصیف کرد. میرزا هاشم آملی در آن زمان ۹۰ سال داشت و دفترش توسط «صادق لاریجانی» اداره می‌شد. نمی‌توان دور از ذهن داشت که همین پیام زمینه اولین نزدیکی صادق لاریجانی به خامنه‌ای در جایگاه رهبری و همچنین تقویت جایگاه دیگر برادران بوده باشد.

پس از دریافت پیام تبریک از مراجع تقلید، یکی از اقدامات اولیه برای جا انداختن اجتهاد و پس از آن مرجعیت رهبر جمهوری اسلامی، تشکیل یک شورای فقهی بود تا او به صورت فشرده و شب امتحانی مبانی فقهی را بازخوانی کند.

«محمد امامی کاشانی»، «احمد جنتی»، «ابوالقاسم خزعلی»، «جعفر کریمی»، «محمد مؤمن قمی»، «محمد محمدی گیلانی»، «محمدرضا مهدوی کنی»، «سیدمحمود هاشمی شاهرودی» و  «محمد یزدی» اعضای این شورا بودند.

خامنه‌ای تدریس خارج فقه را از سال ۱۳۶۹ از کتاب جهاد آغاز کرد. سخنان او در این جلسات منتشر نشده و متن صوتی این دروس نیز بر خلاف دیگر مدرسان حوزه در دسترس نیست. شاید به این دلیل که انتشار این دروس عدم تسلط او به موضوعات فقهی را بیشتر آشکار می‌کرد.

دیگر گام برای جا انداختن اجتهاد او، گرفتن گواهی اجتهاد از مراجع تقلید و روحانیون سرشناس با فشار نهادهای امنیتی بود. بین ۲۷ خرداد تا ۴شهریور۱۳۶۹ هفت گواهی اجتهاد به نام او صادر شد.

«محمد فاضل لنکرانی»، علی مشکینی، ابراهیم امینی، محمد یزدی، «عبدالله جوادی آملی»، محمد مؤمن قمی و «یوسف صانعی» این گواهی‌ها را صادر کردند.

به نوشته محسن کدیور، از هفت گواهی اجتهاد چهار گواهی ابراهیم امینی، محمد مؤمن قمی، عبدالله جوادی آملی، و علی مشکینی «اجتهاد بالقوه یا کاربردی لازم برای رهبری است نه اجتهاد مطلق بالفعل.» به این ترتیب گواهی اینان تایید اجتهاد خامنه‌ای برای نظر دادن درباره امور مذهبی که به موضوعات اجرایی مربوط می‌شده، بوده است، نه امور حوزوی.

پرداخت وجوهات، دیگر اقدام خامنه‌ای از اوایل سال ۱۳۶۹ بود. اولین اقدام برای معرفی خامنه‌ای به عنوان مرجع تقلید، تبلیغ برای او در خارج از کشور بود. از جمله پس از رحلت مرحوم آیت‌الله «خوئی» در مرداد ۱۳۷۱ «احمد فهری»، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در سوریه، در خطبه نماز جمعه خویش در زینبیه، خامنه‌ای را به عنوان مرجع معرفی کرد. «محمدحسین فضل‌الله»، مرجع تقلید در لبنان، اما مخالف این اقدام بود.

برخی از مراجع تقلید و روحانیون سرشناس به تلاش خامنه‌ای برای جعل عنوان مرجعیت اعتراض کردند که حصر و حملات سیاسی مجازات‌شان بود.

آیت‌الله «عبدالکریم» در تاریخ ۳دی۱۳۷۲ در خطبه نماز جمعه با عنوان «شیوه تعیین مرجعیت در شیعه»، با اشاره به انتخاب مرجع به صورت طبیعی و توسط خود مردم اعلام کرد که این روش «سالم‌ترین، صحیح‌ترین و بی‌عیب‌ترین نوع انتخاب مرجع مذهبی» است. او همچنین گفت: «اگر کسی بگوید که مراجع پیشین که مرجع تقلید بعد از خود را تعیین نمی‌کردند، به‌ خاطر شرایط خاص زمان خودشان بود، ولی در زمان ما مرجعیت باید به وسیله انتصاب مشخص شود، این حرف نادرست است». «موسوی اردبیلی» تاکید کرد که آیت‌الله خمینی کسی را به عنوان مرجع پس از خود معرفی نکرده است. این سخنان در واقع مخالفتی با نقل‌قول‌های شفاهی از آیت‌الله خمینی درباره اجتهاد مطلق خامنه‌ای بود. این خطبه آخرین خطبه آیت‌الله موسوی اردبیلی بود.

آیت‌الله منتظری نیز چندین بار به این تلاش برای معرفی خامنه‌ای به عنوان مرجع تقلید اعتراض کرد. او از طریق «محمد مومن» پیامی را به همراه سخنرانی «فلاح‌زاده»، معاون وزارت اطلاعات، برای خامنه‌ای فرستاد، مبنی بر این که «ایادی» رهبر جمهوری اسلامی تلاش می‌کنند او را به عنوان مرجع معرفی کنند.

بر اساس روایت محمد مومن، خامنه‌ای گفته است: «ایادی من چه کسی است و مومن پاسخ داده که “مثلا همین نوار آقای فلاح‌زاده که راجع به مرجعیت شما صحبت کرده.” خامنه‌ای به محمد مومن گفته بود که پاسخ پیام آیت‌الله منتظری را خواهد داد.»

به روایت آیت‌الله منتظری، خامنه‌ای به جای پاسخ به این پیام، در ۲۳آذر۱۳۷۳ یک سخنرانی تحریک‌آمیز علیه او کرد و پس از این سخنرانی در دوم و سوم دی ماه همان سال به حسینیه این مرجع تقلید حمله شد.

در ۱۱آذر۱۳۷۳ و پس از درگذشت آیت‌الله اراکی، خامنه‌ای به عنوان یکی از هفت مرجع تقلید معرفی شد. پس از آن، نهادهای امنیتی شروع به فشار به روحانیون برای تبلیغ او کردند. از جمله آیت‌الله «طاهری اصفهانی» پس از نامه معرفی خامنه‌ای به عنوان مرجع، از طریق یک واسطه به آیت‌الله منتظری گفته بود: «”رشیدی”، دادستان دادگاه ویژه در اصفهان، چند مرتبه آمد این‌جا و به من اصرار کرد که شما باید این را بنویسید و من هم دیدم نمی‌شود ننویسم.»

در سال ۱۳۷۶ اما خامنه‌ای سودای مرجع اعلا شدن را در سر خود می‌پروراند و خواستار تبلیغ در این باره بود؛ موضوعی که هاشمی رفسنجانی نیز در خاطرات خود نوشته است. آیت‌الله منتظری گفته که از طریق آیت‌الله «آذری قمی» از این موضوع مطلع شده است. به گفته آذری قمی، خامنه‌ای به او گفته است: «هفت نفر مرجع صحیح نیست، مرجع باید یک نفر باشد! و این کار بر عهده جامعه (مدرسین حوزه علمیه قم) است.»

آیت‌الله منتظری در روز جمعه ۲۳آبان۱۳۷۶، در مراسم تولد امام اول شیعیان سخنرانی تاریخی خود را ایراد کرد که منجر به حمله به حسینیه او و حصرش شد. او خطاب به خامنه‌ای گفت که «در شان و حد مرجعیت نیستید.»

او یادآوری کرد که خامنه‌ای رساله ندارد و دفتر او نیز پاسخ استفتائات را از روی رساله آیت‌الله خمینی می‌دهند.

این مرجع تقلید گفت: «این که آمدند در شب بعد از فوت آیت‌الله اراکی، عده‌ای بچه راه انداختند در خیابان جلوی جامعه مدرسین، مثل همین الآن که راه می‎اندازند؛ بعد هم سه-چهار نفر از تهران آمدند و اصلا (کسانی که ایشان را می‌گفتند) هفت-هشت نفر بیشتر نبودند و به زور هفت نفر را به عنوان مرجع گفتند که ایشان [خامنه‌ای] را هم جزو کنند، در صورتی که ایشان در حد فتوا و مرجعیت نیست. بنابراین مرجعیت شیعه را مبتذل کردند، بچه‌گانه کردند، با یک عده بچه‌اطلاعاتی که راه انداختند! این‌ها مصیبت‌هایی است که ما در این کشور می‎بینیم.»

آیت‌الله احمد آذری قمی در نامه مورخ ۵آبان۱۳۷۶ در نامه به «محمد خاتمی»، رییس‌جمهور، نوشت: «قبول کردن مرجعیت توسط مقام معظم رهبری صحیح نبوده و تبعیت او بر خلاف موازین شرعی و حوزوی و مسلما بر خلاف قانون اساسی است که مبانی اسلامی را شرط کرده است.» (ص۱۰

او تاکید کرد که «به دستور آقای خامنه‌ای معاونت ویژه‌ای» زیر نظر وزیر سابق اطلاعات (علی فلاحیان) برای «جا انداختن» مرجعیت او و «جلوگیری از رشد سایر مراجع حوزه تشکیل شده است.»

پس از سخنان آیت‌الله منتظری، حملات به او و آیت‌الله آذری قمی شروع شد و خامنه‌ای نیز از این حملات رسما دفاع کرد.

رهبر جمهوری اسلامی در ۵آذر۱۳۷۶ گفت: «مسئله شخصی نیست. به‌خاطر مسئولیت سنگینی که من دارم، از همه کسانی که در این برهه، قدم در میدان گذاشتند تا حرف دشمن را در گلوی او خفه کنند و مشت به دهان دشمن بکوبند، صمیمانه تشکر می‌کنم.»

عملیات حمله به این دو مرجع تقلید و حصر آنان در ۲۸آبان۱۳۷۶ انجام شد. به گفته محسن کدیور این عملیات زیر نظر محمد یزدی، رییس قوه قضاییه، انجام شد.

حصر غیرقانونی آیت‌الله منتظری ۵ سال و ۲ ماه و ۱۲ روز طول کشید و آیت‌الله آذری قمی به مدت ۱۵ ماه و تا پایان عمر خود یعنی ۲۲بهمن۱۳۷۷ محصور بود.

از: ایران وایر


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.