چالش‌های اقلیت‌ها در آمریکا

پنجشنبه, 3ام مرداد, 1392
اندازه قلم متن

samsami

در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام نشده، پرزیدنت اوباما در حضور خبرنگاران با صدایی غم زده گفت: «میدانید زمانیکه «تریوان مارتین» کشته شد من گفتم او می‌توانست پسر من باشد. به نوع دیگری که می‌توانم بگویم این است که «تریوان مارتین» می‌توانست خود من باشد در ۳۵ سال پیش».

«اوباما» اضافه کرد: «تعداد بسیار کمی از مردان سیاهپوست در آمریکا این تجربه را نداشتند که زمانیکه در یک فروشگاه خرید می‌کنند مورد تعقیب واقع نشده، وقتی از خیابان عبور می‌کنند صدای قفل شدن در اتومبیل‌ها را شنیده و وقتی در یک آسانسور هستند زنی با نگرانی به کیفش می‌چسبد، نفسش را نگه می‌دارد تا از آسانسور خارج شود». اوباما گفت آن دو مورد اول را شخصاً تجربه کرده است.

وی اضافه کرد: «سیاهان آمریکا آگاهند که سابقه نابرابری و تبعیض نژادی در مقابل قوانین جنایی در همه زمینه‌ها از اعدام گرفته تا قوانین مربوط به مواد مخدر وجود دارد».

سخنان اوباما در مورد قانونی که از جانب لابیست‌های اسلحه به نام «دفاع از خود» (Stand your ground) پشتیبانی شده و اکنون در ۳۰ ایالت به تصویب رسیده است، بار دیگر موضوع مهم آزادی حمل و استفاده از اسلحه را مطرح کرد.

وی به پیامی اشاره کرد که این قانون به همراه دارد و به شهروندان می‌گوید، این حق را دارند که از اسلحه استفاده کنند حتا اگر راهی برای ترک صحنه و جلوگیری از درگیری باشد.

اگر چه «جرج زیمرمن» برای دفاع از خود مستقیماً به این قانون اشاره نکرد ولی اوباما گفت که «هنوز این قانون مطرح است».

وی همچنین اضافه کرد: «من از مردم می‌پرسم در نظر بگیرند، اگر «تریوان مارتین» یک فرد بزرگسال بود و اسلحه داشت، آیا او هم حق داشت برای دفاع از خود در آن پیاده رو از سلاح خویش استفاده کرده و به آقای «زیمرمن» که از ماشین بیرون آمده و او را تعقیب می‌کرد، بدلیل اینکه احساس خطر می‌کند تیراندازی کند؟ اگر پاسخ پیچیده است پس شاید این نوع قوانین باید مورد بررسی بیشتری قرار گیرند».

اوباما که برای نخستین بار به عنوان یک مرد سیاهپوست سخن می‌گفت از مردم آمریکا خواست که به نوجوانان سیاهپوست این کشور شانس دوباره‌ای بدهند و گفت: «به آنها این احساس داده شود که کشورشان از آنها حمایت می‌کند و برای آنها ارزش قائلند».

برای سیاهان آمریکا این سخنرانی اوباما با تمام سخنرانی‌های پیشین او متفاوت بود. اگر چه چند بار در مورد نژاد و نژادپرستی سخن گفته بود ولی این‌بار مخاطب اصلی او سیاهان آمریکا بوده و اینکه برای نخستین بار به عنوان یک مرد سیاهپوست، بطور مشخص به سر خوردگی‌ها و خشم‌های ناشی از تبعیض نژادی اشاره می‌کرد.

محاکمه‌ی مقتول

برای هفته‌ها مردم آمریکا از طریق تلویزیون شاهد محاکمه‌ی «جرج زیمرمن» بودند که در یک غروب بارانی، نوجوان سیاهپوست ۱۷ ساله‌ای را که از پیاده رو می‌گذشت و تنها یک آشامیدنی و یک بسته شکلات در دست داشت با هفت تیر خود به قتل رساند.

در طول محاکمه وکلای مدافع کوشیدند به عناوین گوناگون ثابت کنند که «زیمرمن» جان خود را در خطر می‌دید و برای دفاع از خود «تریوان» را کشته است.

شاهد عینی در این حادثه نبود. وکلای مدافع عکس‌هایی از «زیمرمن» نشان دادند که پشت سر او خراش‌ها و جراحات سطحی داشت. ادعای آنها این بود که «تریوان» با «زیمرمن» در گیر شده، او را به زمین زده و سرش را به اسفالت می‌کوبد و او در دفاع از خود هفت تیر را شلیک کرده است.

در حالیکه بنا بر شهادت پلیس و عکس‌های موجود وقتی مأموران به محل حادثه رسیده بودند «تریوان» روی زمین به پشت خوابیده و گلوله‌ای که در سینه‌اش خالی شده بود موجب مرگ او شد.

در طول این حادثه «تریوان» با دوست دخترش تلفنی صحبت می‌کرد و تا لحظه‌ی آخر این گفتگو‌ها ضبط شده است. همچنین «زیمرمن» خود با «۹۱۱» مشغول صحبت بوده و پلیس به او گفته بود در ماشین بماند و این شخص را که به نظر وی مشکوک و احتمالاً خیال سرقت دارد، دنبال نکند.

علیرغم تمام این شواهد ژوری که از ۶ زن تشکیل شده بود، «زیمرمن» را تحت عنوان دفاع از خود بی‌گناه اعلام کرد.

در یک مصاحبه‌ی تلویزیونی یکی از افراد ژوری که بطور ناشناس صحبت می‌کرد گفته بود که وی و بقیه معتقدند «جرج زیمرمن» در آن شرایط راهی بجز کشتن «تریوان مارتین» نداشته و ژوری تنها شرایط آن لحظه را ملاک قرار داده است. همچنین گفته بود که قانون «دفاع از خود» را بحث کرده‌اند ولی هرگز موضوع نژاد و نژادپرستی مورد نظر نبوده است.

بنا بگفته‌ی یکی از مفسرین، دادگاه مقتول را محاکمه می‌کرد نه قاتل.

مادر «تریوان» در مصاحبه‌ای گفته بود روزهای طولانی که در دادگاه نشسته و به محاکمه گوش کرد، بنظر می‌رسید بجای «زیمرمن» فرزندش محاکمه می‌شد. نوعی که وکلای مدافع در مورد «تریوان» رفتار او و حتا طرز فکرش صحبت کرده بودند مانند این بود که مجرم واقعی کسی است که دیگر نمی‌توانست سخن گفته از خود دفاع کند. «سابرینا» مادر «تریوان» گفته بود، توصیفی که از پسر من کردند برای من غریبه بود.

خشم و نا امیدی

ژوری پس از ۱۳ ساعت، شنبه شب رأی خود را در دادگاه اعلام کرد. «جرج زیمرمن» که سال پیش با هفت تیرش یک نوجوان ۱۷ ساله سیاهپوست را به قتل رساند، مردی آزاد است.

پس از اعلام رأی ژوری، اعتراض، ابراز نا امیدی و خشم از سیستم قضائی در سراسر آمریکا به چشم می‌خورد. گروه‌های زیادی بطور صلح جویانه به ادامه تبعیض نژادی در این کشور اعتراض کرده و بسیاری از پرزیدنت اوباما خواستند در این زمینه صحبت کرده تا پایه‌های یک گفتمان همگانی ریخته شود. همچنین خواهان تغییر قوانین نژادپرستانه شدند.

صبح یکشنبه تعدادی از کشیش‌های کلیساهای سیاهپوستان کنفرانس تلفنی گذاشته و از یکدیگر می‌پرسیدند چه عکس‌العملی باید نشان داد… چگونه باید در مراسم دعای یکشنبه با مردم روبرو شد. به پدر و مادر‌ها چه بگویند. چگونه با خشم و غم و نا امیدی مردم از رأی بی‌گناهی مرد مسلحی که جوان ۱۷ ساله‌ای را کشته بود برخورد کنند.

بسیاری باید به این پرسش پسران خود پاسخ می‌دادند که «آیا من نفر بعدی هستم»؟

کلیسا و کشیش‌های آن نقش بسیار بزرگ و مهمی در زندگی سیاهان دارند. بیاد بیاوریم که «مارتین لوتر کینگ» قهرمان ملی و رهبر جنبش حقوق مساوی برای سیاهان خود یک کشیش جوان بود.

در سراسر آمریکا در کلیساهای گوناگون کشیش‌ها در آن صبح یکشنبه یک صدا از بی‌عدالتی و تحقیر دوباره سیاهپوستان سخن گفتند. این رأی ژوری چند هفته پس از یک رأی بسیار مهم دادگاه عالی آمریکا در زمینه‌ی حق رأی بود.

زمانیکه لیندن جانسون در ۱۹۶۵ قانون تساوی حقوق سیاهان را امضاء کرد، بخش بسیار مهمی مربوط به حق رأی بنام «Voting Rights Act» بود. این قانون نه تنها به سیاهان حق رأی می‌داد بلکه مانع از تبعیض بود. بر اساس این قانون، حقوق اقلیت‌ها در ایالاتی که سابقه‌ی تبعیض نژادی دارند باید محفوظ بماند. به این معنی که هر نوع تغییری در قوانین رأی دادن در این ایالات باید قبلاً با تصویب وزارت دادگستری باشد. دادگاه عالی با رأی ۵ به ۴ بطور کلی گفت که این قانون مربوط به گذشته بوده و امروز نیازی به آن نیست.

بلافاصله پس از تصمیم دادگاه عالی، ایالاتی مانند تکزاس، کارولینای جنوبی و بسیاری دیگر یعنی همان ایالاتی که پیشینه‌ی تبعیض نژادی داشتند محدودیت‌هایی برای رأی دادن گذاشتند. از جمله کوتاه کردن روزها و ساعات رأی و نیاز به کارت شناسایی عکس‌دار برای رأی دادن. اینها محدودیت‌هایی است که بطور مشخص شامل اقلیت‌ها بویژه سیاهپوستان می‌شود.

سال پیش در انتخابات ریاست جمهوری ایالات جنوبی، یعنی همان ایالاتی که در گذشته بدترین رفتار را با سیاهان داشتند، کوشیدند رأی دادن را برای اقلیت‌ها محدود کنند و وزارت دادگستری مانع از این کار شد.

در آن روز یکشنبه در کلیساها و سپس در خیابان‌ها خشم مردم متوجه‌ی سیستم قضایی و دادگاههایی بود که هنوز در پی پایمال کردن حقوق اقلیت‌ها هستند. کشیش‌ها در آن روز و روزهای بعد خواستار ادامه جنبشی شدند که با قتل «تریوان مارتین» آغاز شده است.

چالش‌های اقلیت‌ها

امروز آمریکا سرزمینی است که میلیونها زن، مرد و کودک از نژاد، زبان‌ها و فرهنگ‌ها و مذاهب گوناگون آن را خانه و وطن خود می‌دانند. بسیاری در اینجا متولد شده‌اند و بسیاری دیگر به این بخش از دنیا کوچ کرده‌اند.

برای مثال بیش از ۱۱ میلیون اقلیت لاتین که خود و فرزندانشان غیر قانونی هستند، آمریکا برای آنها وطن است و جای دیگری ندارند که بروند. اینها افراد پرکار و مفیدی برای جامعه هستند. ولی برخورد نژادپرستانه قانونگذاران جمهوریخواه آنها را مجبور کرده است مانند افراد نامرئی زندگی کنند.

ولی سیاهپوستان داستان متفاوتی دارند. آنها بطور غیر قانونی و از تونل‌های زمینی وارد آمریکا نشدند. آنان را از دهکده‌ها و خانواده‌هایشان ربودند، با قفل و زنجیر به این کشور آوردند و برای سالیان متمادی سیاهان برده و از هر نوع حقوق انسانی محروم بودند.

خشم، رنج، و بدبینی سیاهان سابقه‌ای طولانی و تاریخی دارد. حتا پس از کسب آزادی، سیاهان هنوز از حقوق اولیه انسانی برخوردار نبودند. بسیاری بیاد دارند که چگونه محل زندگی، کافه، رستوران، مدارس و حتا در اتوبوس‌ها، سیاه و سفید جدا بودند.

حق رأی و شرکت در تعیین سرنوشت خویش پس از مبارزات طولانی و خونین بوجود آمد. ولی چالش اقلیت‌ها بویژه سیاهان پایان نیافته است. حتی امروز علیرغم انتخاب یک رئیس جمهور سیاهپوست، سطح زندگی این اقلیت به دلایل بحران اقتصادی که از ۲۰۰۷ آغاز شد پایین‌تر رفته است.

بنا بر آمارهای اخیر، درآمد سیاهپوستان بین سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۰ بیش از ۳۱ درصد پائین رفته، در حالیکه در همین سالها درآمد سفید پوستان ۱۱ در صد کم شده است. بیکاری در میان سیاهان ۱۳ درصد بوده در مقایسه با حدود ۷ درصد در میان سفیدپوستان. آماری از دانشگاه پرینستون نشان می‌دهد که بیکاری در میان مردان سیاهپوست ۱۵ درصد است و ۴۰ درصد از کودکان سیاهپوست در فقر زندگی می‌کنند.

یکی از غم انگیزترین آمارها مربوط به زندانیان است. از ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار زندانی در آمریکا یک میلیون نفر سیاهپوست است. در حالیکه سیاهان تنها ۱۳ درصد از جمعیت این کشورند ولی ۳۷ درصد از آنان در زندان زندگی می‌کنند. تعداد مردان سیاهپوست آمریکایی که زندانی هستند در دنیا بی‌سابقه است. سوءظن بدلیل رنگ پوست (Profiling) اگر چه ظاهراً غیر قانونی است ولی بویژه مردان جوان سیاهپوست هر روز از جانب پلیس و یا افراد عادی بدلیل رنگ پوست مورد سوءظن، تعقیب و بازجویی قرار می‌گیرند.

در سال ۲۰۱۱ در شهر نیویورک، درشهری که ۴۰ درصد از جمعیت سفید هستند، بیش از ۹۰ درصد از کسانی که توسط پلیس متوقف شده‌اند از اقلیت‌ها بوده‌اند.

یکی دیگر از چالش‌های اقلیت‌ها بویژه سیاهان قوانینی است که در نهایت علیه آنها بکار می‌رود. برای مثال قانون غیرعادلانه‌ای که در ۲۰۰۵ از ایالت فلوریدا شروع شد و اکنون به اشکال گوناگون در ۳۰ ایالت اجرا می‌شود، قانونی است که استفاده از هر نوع سلاح کشنده را به منظور دفاع از خود مجاز می‌داند.

همچنانکه در مورد «جرج زیمرمن» دیدیم محکوم کردن بویژه سفید پوستانی که افراد دیگر را با اسلحه می‌کشند و سپس ادعای دفاع از خود دارند، بسیار مشکل می‌شود. زیرا این قانون می‌گوید حتا اگر شخص باور دارد که فردی می‌خواهد او را بکشد و یا صدمه جانی به او وارد آورد می‌تواند از اسلحه‌ی خود استفاده کند.

این قانون که با حمایت مالی و نفوذ سیاسی «سازمان ملی اسلحه»(NRA) بوجود آمده است نه تنها به فروش اسلحه افزوده بلکه موجب نوعی هرج و مرج و بی‌قانونی شده است.

اکنون در آمریکا برای هر ۱۰۰ نفر ۸۸ اسلحه وجود دارد که بیشترین تعداد در سراسر دنیاست. به این دلیل خشونت و قتل انسان‌های بیگناه رو به افزایش است.

بر اساس آماری که روزانه بیرون می‌آید از ۴ دسامبر ۲۰۱۲ پس از تراژدی نیوتان تا امروز ۶۲۹۸ نفر در اثر خشونت با اسلحه به قتل رسیده‌اند و این تعداد روزانه رو به افزایش است.

نگرانی خانواده‌های سیاهپوست در این است که بویژه پسران جوان آنها در خطر بیشتری قرار گرفته‌اند. واقعیتی که همه می‌دانند این است که اگر «تریوان مارتین» سیاهپوست «جرج زیمرمن» را کشته بود امروز در پشت میله‌های زندان بود.

یک «مشکل ابدی»

در ۱۹۰۳ در کتاب معروف «ارواح سیاهان»(Souls of black folks) «دوبوایس» (W-E-B DuBois) می‌گوید که عامل تعیین کننده در زندگی سیاهان آمریکا این است که به آنها به عنوان یک «مشکل ابدی» نگاه می‌کنند.

به این معنی که صرف وجود آنها مشکلی است که باید با آن روبرو شد، مهار کرد و در کنترل در آورد ولی هرگز آن را حل نکرد.

این پرسش نویسنده که نگریستن به انسانها به عنوان یک «مشکل» چه احساسی بوجود می‌آورد، امروز مانند هر زمانی در این جامعه قابل تکرار است.

«مایکل الکساندر» نویسنده، حقوقدان و یک فعال حقوق مدنی در نشریه تایم می‌نویسد: تفاوت قابل ملاحظه‌ای بین مشکل داشتن و «مشکل بودن» وجود دارد. دلیل اینکه مرگ تراژیک «تریوان مارتین» چنین تأثیر عمیقی در میان میلیونها نفر بویژه در میان نژادهای سیاه و قهوه‌ای داشته در این دورانی که به اصطلاح مردم «کور رنگ» هستند، این است که ناگهان پرده‌ها کنار رفته و واقعیت نمایان شده است.

یک پسر نوجوان در حال صحبت با دختری، در حالیکه یک نوشابه و یک بسته شکلات در دست داشت، بدون هیچ دلیل منطقی، ترسناک، معتاد، کسی که در آن پیاده رو نمی‌بایست باشد و باید با او درگیر شد، از او بازجویی کرد و جلوی او را گرفت، بنظر آمده است.

سالیان درازی است که ذهنیت سیستم قضایی در این جامعه نسبت بویژه به مردان و نوجوانان سیاهپوست این است که آنها «مشکلی» هستند که باید آنان را تحت کنترل در آورد.

این ایده و ذهنیت موجب شده است که جنگ وحشیانه‌ای تحت عنوان «مبارزه با مواد مخدر» بوجود آید که به یک سیستم زندانی کردن سیاهان منجر شده است. سیستمی که ساختن و اداره‌ی زندان‌ها را تبدیل بیک بیزنس پردرآمد کرده است.

امروز میلیونها نفر از مردم در حالیکه به طرف محل کار، مدرسه، دانشگاه، کلیسا رفته و یا در حال رانندگی هستند توسط پلیس متوقف شده، مورد بازجویی قرار گرفته و بدون دلیل مورد سوء ظن هستند.

این افراد مرتکب هیچ نوع جرمی نشده‌اند ولی وجود آنهاست که مشکل است. همچنانکه وجود «تریوان مارتین» و رنگ پوست او در حالیکه بطرف خانه‌ی پدرش که در همان محله بود می‌رفت کافی بود که به «جرج زیمرمن» اجازه دهد به پلیس تلفن کند و در نهایت با تعقیب او و درگیری گلوله‌ای در قلب این جوان بی‌سلاح خالی کند.

۴۰ سال است که جنگ و مبارزه علیه مواد مخدر بدون نتیجه باقی مانده است. بنا بر مطالعات متعددی تنها ۱۳ درصد از سیاهان معتاد هستند ولی ۳۸ درصد به عناوین استفاده و یا خرید و فروش مواد مخدر دستگیر و زندانی می‌شوند.

تعداد سفید پوستانی که از مواد مخدر استفاده می‌کنند به مراتب بیشتر از سیاهان است. ولی از آنجا که سیاهان یک «مشکل» تلقی می‌شوند به زندان رفته و با آنها بدتر از حیوان رفتار می‌کنند و مُهر فرومایگی به آنها خورده و این یک مجازات ابدی است حتا زمانی که این جوانان و مردان سیاهپوست از زندان آزاد می‌شوند. در حقیقت حقوق انسانی خود را از دست داده‌اند. یافتن کار، محل سکونت، تحصیل و حتا حق رأی دادن یک چالش بی‌نهایت بزرگ است و بسیاری دوباره به زندان باز می‌گردند. این یک روند زندگی دایمی برای میلیونها انسانی است که زندان خانه و خانواده آنهاست.

تحقیقات بسیاری نشان می‌دهد که بیکاری، نداشتن تحصیلات و مهارت‌های اجتماعی به خشم و اعمال خشونت آمیز می‌انجامد.

این واقعیتی است که خشونت و جنایت در میان اقلیت سیاهپوست بیشتر است ولی دلیل اصلی کمبود فرصت‌های لازم برای دست یافتن به کار، تحصیل و در نهایت فقر و ایزوله بودن از جامعه است.

«تریوان مارتین» آخرین نوجوانی نیست که کشته شده و یا به زندان می‌رود. زیرا آنها همچنان بشکل یک «مشکل» دیده می‌شوند.

به دلیل سکوت طولانی ما به عنوان یک جامعه همگی گناهکار هستیم و شاید زمان آن رسیده است که سکوت را بشکنیم و صدایمان برای عدالت خواهی بلندتر شده و به همه جا برسد.
از: ایران امروز


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.