سیروس شادمان
از نظر اقای شجریان حاکمیت ملی برای مردم کشورمان پس از فروپاشی حکومت مذهبی موجود باید در قالب جمهوری باشد و این موضوع را در ماده چهارم قانون اساسی پیشنهادی خود صراحتا تاکید کرده است.
در این مصاحبه خانم عبادی در ابتدا میگویند که این پیشنویس برای دوران گذار تهیه شده است و در این رابطه ارزش قانون اساسی شجریان و ماده چهارم انرا که پیشنهاد حکومت جمهوری برای ایران است رادر حد تذکراتی برای راهنمائی در دوران گذار پائین میاورند.
اقای شجریان در ماده چهارم قانون اساسی خود به صراحت خواسته خود را که در ان جمهوری برای مردم ایران بر اساس حاکمیت ملی، ازادیهای فردی و اجتماعی، برابری کامل حقوق زن و مرد و پایبندی به موازین حقوق بشر است ابراز میکند. هیچ ادم شیرین عقلی حکومت جمهوری با این مشخصات برای دوران کوتاه شش ماه تا یک سال گذار، پیشنهاد نمیکند و این بسیار کودکانه و بی معنی است که تصورشود که این سند برای دوران گذارتهیه شده است. این سند پیشنهاد قانون اساسی برای حکومت اینده ایران است و نظر اقای شجریان برای نوع حکومت جمهوری است نه سلطنت مشروطه.
ایراد دوم خانم عبادی در این مصاحبه این بود که پیشنهاد حکومت جمهوری از طرف اقای شجریان غیر دموکراتیک است چون در ایران تعدادی از مردم ایران طرفدار سلطنت مشروطه هستند و این پیشنهاد حقوق انانرا تضئیع میکند که این ایراد هم بی پایه و محتوا است. افای شجریان یک شهروند ایرانی است و مانند هر کس دیگری حق ابراز نظر در هر موردی را داراست و میتواندهرپیشنهاد مفیدی را که برای کشور لازم میداند ابراز و پیشنهاد کند وا این باعث تضئیع حق هیچ دسته ای نمیشود.
بطور خلاصه و اصل مطلب:
این سند قانون اساسی پیشنهادی اقای شجریان است و نه یک پیشنهاد برای دوران گذار
اقای شجریان در قانون اساسی خود حکومت جمهوری براساس موازین دموکراتیک و حقوق بشر را پیشنهاد میکند نه مشروطه سلطنتی.
نکته بسیار با اهمیت در اقانون اساسی اقای شجریان، که بنظر من باعث وحشت و اضطراب در خانواده پهلوی و عوامل انها شده است همین ماده چهارم و پشتیبانی اقای شجریان از دولت جمهوری با کلیه شرائط دموکراتیک برای اینده ایرانست.
ایشان بخوبی از بزرگی میزان وزن، اعتبار، محبوبیت و ارزش خود وهنرخود در نزد مردم ایران اگاه است. و بهمین جهت و با توجه به این که مردم ایران دراثر ۴۲ سال دیکتاتوری حکومت فاسد و جناتکار اسلامی به درجه ای از نا امیدی و پریشانی رسیده اند که ممکنست برای بار دیگر در مرداب رژیم پادشاهی دیگری گرفتار ایند، تمام وزن و اعتبار و ارزش خود نزد مردم ایران را به گرو در برابر استقرار یک حکومت جمهوری بر اساس موازین ازادیهای فردی و اجتمائی، برابری زن و مرد و فراقت از مذهب قرار داده است و این زنگ خطر بزرگی را برای خانواده پهلوی بصدا در اورده و باید در اینده منتظر حملات مستقیم و غیر مستقیم این خاندان به اقای شجریان و قانون اساسی ایشان بود.
البته من انتظار زیادی از خانم شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۳ ندارم.
تا انجا که من اطلاع دارم، تخصیص جایزه نول صلح به مبارزان مخالف حکومتهای خودکامه جبار و جناییتکار بیشتر بخاطر دادن زره قدرتمندی به انها درمبارزه بر علیه حکومت دیتاتوری است. چه کمیته صلح نوبل میداند که پس از اهدای جایزه، گیرنده ان دارای شهرت جهانی شده و دیکتاتوری دیگر نمتواند او را براحتی ساکت کند و جایزه نوبل قدرت بسیار بیشتری به او در راه مبارزه با دیکتاتوری میدهد. و به این ترتیب کمیته صلح بطور غیر مستقیم باعث گسترش ازادی و حاکمیت مردم و درنتیجه گسترش صلح و دوستی در جهان میشود. خانم عبادی به این ارمان نوبل پشت کرد و پس از دریافت این جایزه بجای پیروی از ارمان نوبل در ایران به زنان و مردان مبارز داخل ایران بپیوندد، زندگی راحت در عافیت را بر مبارزه برعلیه حکومت اسلامی و تحمل خطرات ان ترجهح داد.
جایزه نوبل جایزه بسیار با ارزشی است که یکی از دریافت کنندگان ان شخصی مانند نلسون ماندلا است که این جایزه را بخاطر کار سترگ چندین دهه مبارزه در داخل و خارج زندانها حکومت اپارتاید که منجر بسرنگونی حکومت نژاد پرست افریقای جنوبی و گذار صلح جویانه از رژیم اپارتاید به جمهوری فراگیر افریقای جنوبی شد، در کارنامه خود داشت. و دیگر دریافت کنندگان ان بزرگانی نظیر اینشتین، مادام کوری، کامو، سارتر، راسل و امثالهم بودند.
من امیدوارم که جایزه صلح نوبل امسال به کسی که بیشترین صلاحیت را برای دریافت این جایزه دارد و درست در نقطه مقابل خانم عباد قرار گرفته است یعنی شیرزنی بنام نسرین ستوده اهدا شود.