همه مخاطبان خامنه‌ای!

شنبه, 15ام خرداد, 1400
اندازه قلم متن

خامنه‌ای به بهانه سالگرد درگذشت خمینی، سخنرانی مفصلی داشت که مورد توجه گسترده‌ای قرار گرفت.

وقتی، در آستانه انتخابات، به گونه‌ای قابل‌انتظار، خامنه‌ای وارد میدان می‌شود، اولین ‏تحلیل و حدس و گمان این است که آمده است تا تنور سرد انتخابات را گرم کند. تردیدی نیست ‏که یکی از اهداف سخنرانی امروز رهبر نظام همین بوده است و او در این رابطه هر چه در ‏توان داشت را عرضه کرد. اما سخنرانی امروز دارای ابعاد مهم دیگری هم بوده‌اند.

خامنه‌ای رد صلاحیت لاریجانی را نتیجه گزارشات غلط دانست و با زبانی که جای تردید ‏باقی نمی‌گذاشت، به شورای نگهبان تکلیف کرد تا “جبران” کند. سخنگوی شورا پیام را ‏گرفت و بلافاصله اظهار اطاعت کرد. اما موضوع به اینجا ختم نشد و ساعتی بعد، شورای ‏نگهبان در بیانیه‌ای که می‌توان آنرا بی‌سابقه دانست، در پاسخ به رهبر نظام تصریح کرد ‏که “برخی گزارشات نادرست در نظریه نهائی شورای نگهبان موثر نبوده است”.

حداقل صادق لاریجانی به عنوان یکی از اعضای موثر شورای نگهبان، دقیقا به همین دلیل ‏که تصمیم به عدم احراز صلاحیت برادرش ناشی از گزارشات نادرست دستگاه‌های امنیتی ‏بوده است، طی نامه‌ای به خامنه‌ای عارض شده بود و کدخدائی هم بلافاصله بعد از نطق ‏خامنه‌ای، اعلام اطاعت کرده بود. یعنی می‌توان نتیجه گرفت که شورای نگهبان دچار یک ‏دو دستگی جدی شده است و اکثریت این شورا به مثابه نخستین مخاطبان خامنه‌ای، تصمیم به ‏نپذیرفتن نظر رهبر گرفته‌اند و پاسخ تو دهنی رهبر را با سیلی متقابل داده‌اند.

بررسی بقیه بخش‌های سخنرانی خامنه‌ای نشان می‌دهد که اکثریت شورای نگهبان، تنها ‏مخاطبان عتاب خامنه‌ای نبوده‌اند و این رشته تا درون بیت رهبری امتداد دارد. بخش ‏بزرگی از سخنان خامنه‌ای صرف دفاع از ضرورت حفظ تعادل میان اسلامیت و جمهوریت ‏نظام و نقد کسانی شد که اهمیت حفظ جمهوریت را درک نمی‌کنند. ترجمه سیاسی حفظ این ‏تعادل یعنی آنکه ائتلاف مرکزی مرکب از ابر سرمایه‌داران رانتی، نظامی-امنیتی‌ها و ‏روحانیت حاکم – که هسته سخت قدرت هم نامیده می‌شود – نباید خود را نسبت به فن‌‏سالاران، دیوان‌سالاران و بخش خصوصی، بی‌نیاز احساس بکند و بخواهد آنها را از ‏ساختار قدرت به طور کامل حذف نماید.

مهم‌ترین پیام زدن ظریف و حذف جهانگیری، اصلاح‌طلبان و لاریجانی، این بود که دیگر ‏به حضور آن سه نیروی موثر اجتماعی در ساختار قدرت نیازی نیست و آنها هم باید مثل بقیه ‏مردم، فقط تابع کامل هسته سخت قدرت باشند.

برآمد علنی خامنه‌ای علیه این فکر، به باور من، تنها مصرف انتخاباتی و بسیج رای ندارد و ‏نشانگر آن است که او حالا علیه آن بخش از بیت و هسته سخت قدرت، لب به سخن گشوده ‏است که جامعه مدنی، طبقه متوسط، بخش خصوصی اقتصاد و اصلاح‌طلبان را بسیار ریز می‌دیدند و او را هم به مهندسی حذفی انتخابات متقاعد کرده بودند.‏

پیوستن نرم‌ترین جریانات اصلاح‌طلب به شعار عدم شرکت در انتخابات و شکست همه ‏برنامه‌های مهندسی حذفی، شاید نقش یک سیلی بیدار کننده بر گوش سنگین خامنه‌ای را ‏داشته‌اند و در نهایت کفه را به سود باند‌هائی در بیت که ماجراجوئی کمتری دارند، سنگین ‏کرده‌اند.

تردیدی نیست که خامنه‌ای تعادلی در حد دولت روحانی را نخواهد پذیرفت. و پس از پاسخ ‏تند شورای نگهبان، کسی هم به جمع کاندیدا‌ها اضافه نخواهد شد. دلجوئی از لاریجانی به ‏اعاده صلاحیت او منجر نمی‌شود و در تعادل قوای فعلی، انتصاب رئیسی قطعی به نظر می‌‏آید. خامنه‌ای نه می‌خواهد و نه به آسانی می‌تواند این روند را متوقف کند. آنچه او با ‏سخنرانی امروزش نشان داد، مخالفت با تندترین نظرات درون بیت و تمایل به متوقف کردن ‏حذف اعتدالیون و اصلاح‌طلبان زرد، بعد از انتخابات است. او گرچه به حکومت اسلامی ‏بدون انتخابات هم گوشه چشمی نشان داد، اما آن را به آینده دورتر موکول کرد و برای آینده ‏قابل پیش‌بینی، حفظ جمهوریت را رمز بقای نظام دانست.

برای خامنه‌ای و مجموعه بیت او، جانشینی مهم‌ترین مساله است. آنها در عین‌حال، نمی‌‏خواهند که هیچ غریبه‌ای به دلار‌هائی دسترسی داشته باشد که در پایان مذاکرات آزاد می‌‏شوند. این دلار‌ها باید امر جانشینی مجتبی را تسهیل کنند و خامنه‌ای می‌خواهد که کنترل ‏کامل خزانه را به بیت منتقل کند. در محدوده قواعد این بازی، اعتدالیون و اصلاح‌طلبان زرد ‏باید در حاشیه قدرت، امیدوار نگه داشته بشوند و بتوانند خدمات خود را عرضه کنند. احتمالا ‏تعریف جدید خامنه‌ای از تعادل میان جمهوریت و اسلامیت باز تعریف این مناسبات در ‏تعادل قوای جدید است. ‏

تنها افراطیون طرفدار امارت و حکومت اسلامی نیستند که ترمز کردن‌های رهبرشان را ‏خوش ندارند، مردم ایران هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارند و بهای نادیده گرفتن آنها ‏برای نظام بسیار سنگین خواهد بود.‏

با حذف اعتدالیون و اصلاح طلبان از مشارکت در روند جانشینی و نادیده گرفتن حق مردم در ‏گزینش رهبر بعدی، خر لنگ جمهوری اسلامی از گردنه جانشینی به سلامت عبور نخواهد ‏کرد.‏

وجود یک طبقه متوسط کثیرالعده، بخش خصوصی نسبتا نیرومند، بیش از ده میلیون ‏روشنفکر فقیر، طبقه کارگر چندین میلیونی، بیش از ۵ میلیون مهاجر ایرانی در خارج از ‏کشور، نقش بی‌همتای رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی و بهره‌مندی از تجارب بزرگ ملی ‏از بهمن تا جنبش سبز و تا آبان ۹۸ همگی بیانگر آنند که نظام ورشکسته مبتنی بر ولایت فقیه ‏را نمی‌توان با اینگونه تمهیدات حفظ کرد و خامنه‌ای آخرین ولی فقیه خواهد بود، حتی اگر ‏امثال لاریجانی را هم بار دیگر در لیگ برتر به بازی بگیرد.

از: ایران امروز


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.