ترانه مروی؛ شهروندخبرنگار
***
«محمدابراهیم باستانی پاریزی»، نویسنده، مورخ، شاعر، استاد دانشگاه و از درویشان گنابادی در سوم دی ۱۳۰۴ در «پاریز»، از توابع شهرستان سیرجان استان کرمان به دنیا آمد.
پدرش، «حاج آخوند پاریزی»، خطیبی زبردست و مدیر مدرسهای در پاریز بود و او را از اوان کودکی با روزنامه و کتاب آشنا کرد. زمانی که پدرش در ۱۳۰۹ خورشیدی مدیریت مدرسه پاریز را برعهده گرفت، او نیز پا در رکاب پدر، وارد دبستان شد و تا پایان تحصیلات ششم ابتدایی در پاریز تحصیل کرد.
باستانی پاریزی پس از پایان تحصیلات ابتدایی، دو سال ترک تحصیل اجباری کرد و در همین زمان، نخستین نوشتههای خود را در قالب روزنامهای به نام «باستان» و مجلهای به نام «ندای پاریز» مینوشت که خود در پاریز منتشر می کرد و دو یا سه مشترک داشت.
اولین مقاله او در جراید آن زمان، مقالهای بود با عنوان «تقصیر با مردان است نه زنان» که در سال ۱۳۲۱ در مجله «بیداری» کرمان چاپ شد. پس از آن، به عنوان نویسنده یا مترجم، از زبانهای عربی و فرانسه مقالات بیشماری در روزنامهها و مجلاتی مانند «کیهان»، «اطلاعات»، «خواندنیها»، «یغما»، «راهنمایکتاب»، «آینده»، «کلک» و «بخارا» چاپ کرد. سابقه کار با مجلههایی مانند «وحید»، «گوهر» و… را نیز داشت.
باستانی پاریزی پس از پایان دوره ابتدایی، در سال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را در «دانشسرای مقدماتی» کرمان ادامه داد و پس از گرفتن دیپلم، در سال ۱۳۲۵ برای ادامهٔ تحصیل به تهران رفت و در سال ۱۳۲۶ در «دانشگاه تهران» در رشتهٔ تاریخ تحصیلات خود را پی گرفت.
باستانی پاریزی به گواه خاطراتش، از نخستین ساکنان کوی دانشگاه تهران (واقع در «امیر آباد شمالی») بوده است.
او در ۱۳۳۰ از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و برای انجام تعهد دبیری، به کرمان بازگشت و در همین ایام با همسرش، «حبیبه حایری» ازدواج کرد که حاصل این زناشویی، یک پسر به نام «حمید» و یک دختر به نام «حمیده» بود.
باستانی پاریزی در سال ۱۳۳۷ با پذیرفته شدن در آزمون دکترای تاریخ دانشگاه تهران، دوباره به تهران بازگشت. پایاننامه دکترای باستانی پاریزی درباره «ابن اثیر»، ادیب، مورخ و دانشمند قرن ششم هجری بود.
او کار در دانشگاه تهران را از سال ۱۳۳۸ با مدیریت مجله داخلی دانشکده ادبیات شروع کرد و تا سال ۱۳۸۸ در این دانشگاه بود.
باستانی پاریزی در سال ۱۳۴۹ برای فرصت مطالعاتی، یک سال و نیم به پاریس رفت و حاصل آن، کتابی به نام «از پاریز تا پاریس» بود که واگویی تاریخ هر منطقهای که دیدار کرده با چاشنی طنز بود.
پس از بازگشت به ایران و از سرگیری تحقیقات و مطالعاتش، از مرتبه دبیری به استادیاری ارتقا یافت و سپس با حکم «فضلالله رضا»، رییس وقت دانشگاه تهران، به درجه استادی رسید و تا ۱۳۸۸ به تدریس پرداخت. در نهایت در همان سال بازنشسته شد.
اولین کتاب باستانی پاریزی، «پیغمبر دزدان» نام دارد که شرح نامههای طنزگونه شیخ «محمدحسن زیدآبادی» است و برای اولین بار در سال ۱۳۲۴ در کرمان چاپ شد. این کتاب تاکنون به چاپ شانزدهم رسیده است.
کتابهای باستانی پاریزی برخی شامل مجموعه برگزیدهای از مقالات وی هستند که به صورت کتاب جمعآوری و برخی از ابتدا به عنوان کتاب نوشته شدهاند.
از میان نوشتههای او، هفت کتاب با عنوان «سبعه ثمانیه» متمایز هستند که همگی در نام خود عدد هفت را دارند؛ مانند «خاتون هفت قلعه» و «آسیای هفت سنگ». بعد کتاب هشتمی با عنوان «هشتالهفت» به این مجموعه هفتتایی اضافه شد.
محمدابراهیم باستانی پاریزی با دانشنامه «ایرانیکا» نیز همکاری داشت و از جمله متون مربوط به برخی دانشمندان ایرانی را برای این دائره المعارف تهیه میکرد. او دستی هم در شعر داشت. اولین شعرش را در کودکی و در آرزوی باران سروده بود و در سال ۱۳۲۷، زمانی که ۲۳ سال داشت، اولین کتاب شعرش با نام «یادبود من» منتشر شد.
بر خلاف عمده کتابهای تاریخی که نثری سرد و سنگین دارند، بیشتر نوشتههای تاریخی باستانی پاریزی پر از داستانها، ضربالمثلها و حکایات و اشعاری هستند که خواندن متن را برای خواننده آسانتر و لذتبخشتر میکنند. به علاوه، کتابهای باستانی پاریزی معمولاً پاورقیهای بسیار مفصلی دارند که گاهی از خود متن هم مفصلتر هستند.
او در مدت حیات خود بیش از ۶۰ عنوان کتاب تألیف یا ترجمه کرد که از جمله آنها میتوان به «راهنمای آثار تاریخی کرمان»، «تاریخ کرمان»، «سلجوقیان و غز در کرمان»، «فرماندهان کرمان»، «گنجعلیخان»، «وادی هفت واد»، «تاریخ شاهی قراختائیان»، «تذکره صفویه کرمان»، «خاتون هفت قلعه»، «آسیای هفت سنگ»، «نای هفت بند»، «اژدهای هفت سر»، «کوچه هفت پیچ»، «زیر این هفت آسمان»، «سنگ هفت قلم»، «هشت الهفت»، «یادبود من» (مجموعه شعر)، «ذوالقرنین یا کوروش کبیر»، «یاد و یادبود» (مجموعه شعر، چاپ دوم)، «محیط سیاسی و زندگی مشیرالدوله»، «تلاش آزادی»، «سیاست و اقتصاد عصر صفوی»، «از پاریز تا پاریس»، «شاهنامه آخرش خوش است»، «حماسه کویر»، «نون جو و دوغ گو»، «فرمانفرمای عالم»، «از سیر تا پیاز»، «مار در بتکده کهنه»، «کلاه گوشه نوشین روان»، «حضورستان»، «هزارستان» و… اشاره کرد.
باستانی پاریزی صبح روز سهشنبه پنجم فروردین ۱۳۹۳، پس از یک ماه مبارزه با بیماری کبد، در «بیمارستان مهر» تهران دیده از جهان فروبست و طبق وصیت خود، در قطعه ۲۵۰ «بهشت زهرا»، در کنار همسرش به خاک سپرده شد.