شهادت شاکی سوم حمید نوری؛ به دروغ می‌گفتند هیات عفو آمده است

شنبه, 13ام شهریور, 1400
اندازه قلم متن

یازدهمین روز دادگاه حمید نوری که زندانیان او را به نام حمید عباسی می‌شناختند به شهادت سومین شاکی او یعنی مهدی برجسته از زندانیان سیاسی دهه شصت اختصاص داشت.

آقای برجسته  به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق بازداشت و نزدیک به سه سال از دوران محکومیت خود را در زندان گوهردشت سپری کرد.

این زندانی سیاسی سابق از نقش حمید عباسی، لشکریان و ناصری که زندانیان را از راهروی مرگ عبور می‌داده و به نزد هیئت مرگ می‌بردند سخن گفت.

مهدی برجسته تایید کرد که در آن روزها ناصریان که امروز با نام قاضی محمد مقیسه شناخته می‌شود همه‌کاره زندان گوهردشت بوده و حمید عباسی  با دفترچه‌ای در دست برای یادداشت کردن دستورات او با یک قدم فاصله پشت سرش حرکت می‌کرد.

همچنین داوود لشکری معاون امنیتی زندان در نهم مرداد ۶۷ با ادعای اینکه «هیات عفو» آمده از برخی زندانیان خواست که همراه او بروند. به گفته آقای برجسته یکی از زندانیان دیده بود که لشکری «یک فرغون طناب» را حمل می‌کرده و به همین دلیل افرادی که اعدام خود را پیش‌بینی کرده بودند اقدام به نوشتن وصیتنامه کردند.

جلسات دادگاه حمید نوری از همان ابتدا با برخی حواشی همراه بوده است.

در این جلسه نیز اعتراض حمید نوری به تجمع‌کنندگان و شعاردهندگانی که در برابر دادگاه تجمع کرده بودند موجب توقف بیست دقیقه‌ای دادگاه  شد. نوری خطاب به قاضی دادگاه گفت «اینها را ببرید در بیابان داد بزنند.»

از سوی دیگر برخی شاکیان این پرونده از جمله آقای ایرج مصداقی با سازمان مجاهدین خلق اختلافاتی دارند . لذا به گزارش ایران اینترنشنال در جلسه دهم از این دادگاه زمانی که نصرالله مرندی که در دهه ۶۰ به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین بازداشت شده بود در جایگاه شهود حاضر شد، به سوالات قاضی در مورد موضوعات مطرح شده از سوی ایرج مصداقی در جلسات پیشین پاسخ نداد.

در این گزارش آمده است این مسئله موجب نگرانی خانواده‌های جا‌باختگان و شاکیان پرونده شده چرا که گمان می‌کنند اختلافات بین افراد و گروه‌ها نباید به صحن دادگاه کشیده و روند دادخواهی را تحت تاثیر قرار دهد.

در جلسه روز گذشته نصرالله مرندی  از روند دادرسی و محکومیت خود و راهروی مرگ سخن گفت.

لاله بازرگان یکی از خانواده‌های دادگاه در حساب کاربری خودش خبر داد که همسر و فرزندان حمید نوری نیز در این جلسه حضور داشتند و روایت‌ شاهدان از حمید نوری را می‌شنیدند.

به گفته آقای مرندی او در یک دادگاه شش دقیقه‌‌ای در حضور هیات مرگ به ۱۵ سال زندان محکوم شد و در فاصله سال‌های ۶۵ تا ۶۷ در زندان گوهردشت زندانی بود.

این زندانی سیاسی در دادگاه شهادت داد که حمید نوری که آن‌زمان به نام حمید عباسی شناخته می‌شد همراه با داوود لشکری مسئول آماده کردن زندانیان برای حضور در برابر هیات مرگ بودند و فردی به نام ناصریان که امروز با نام قاضی محمد مقیسه شناخته می‌شود از آن‌ها بازجویی می‌کرد.

نصرالله مرندی حضور ابراهیم رئیسی، حسینعلی نیری، مرتضی اشراقی، مصطفی محمدپور و اسماعیل شوشتری را در هیات مرگ تایید کرد و گفت در آن زمان رئیسی و پورمحمدى را نمی شناخت ولی مصاحبه‌های سه نفر دیگر را در روزنامه‌ها خوانده بود و آنها را می‌شناخت.

به گفته آقای مرندی مسئولیت خواندن نام زندانیان و انتقال آن‌ها به حسینیه برای اعدام بر عهده حمید نوری بود. او تایید کرد که به‌خوبی و از سال ۱۳۶۶ حمید نوری را می‌شناخته، از او کتک خورده و صدایش را می‌شناسد. در ادامه نیز مانند جلسات پیشین نام تعدادی از زندانیان اعدام‌شده قرائت شد و مرندی درباره آنان توضیح داد.

دادگاه حمید نوری، معاون دادیار زندان گوهردشت در دهه شصت و متهم به دست داشتن در کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ در استکهلم سوئد برگزار شده و تا آوریل سال آینده ادامه خواهد داشت.

حمید نوری به مشارکت در اعدام چندین هزار زندانی سیاسی در تابستان ۶۷، قتل و انجام جنایت آشکار و نقض حقوق بین‌الملل متهم شده است. 

او در ۱۸ آبان ۱۳۹۸ در استکهلم بازداشت شد و اولین مقام قضایی جمهوری اسلامی است که در خارج از ایران به دلیل نقش داشتن در اعدام دسته‌جمعی زندانیان سیاسی در سال ۶۷ محاکمه می شود.

 ابراهیم رئیسی که در حال حاضر رییس جمهور ایران است یکی از اعضای هیات مرگ بوده است و بسیاری از دادخواهان امیدوارند که دادگاه حمید نوری به محاکمه دیگر اعضا در قید حیات هیات مرگ منجر شود.

سعید خطیب‌زاده، سخنگوی وزارت خارجه ایران، پیش از این محاکمه حمید نوری را «یک طراحی توسط گروهک منافقین» توصیف کرده  و مدعی شده بود که دادگاه سوئد «به یک سری داستان و مستندسازی و شاهدسازی دروغی که همه از سوی یک گروهک صورت گرفته استناد کرده است.»


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.