آنچه هماکنون در یمن میگذرد، بخشی از مبارزه برای گسترش نفوذ و هژمونی منطقهای است، نه جنگ داخلی
حمله حوثیها به فرودگاه و انبار نفت در عربستان زمانی انجام شد که توافق احیای برجام در حال نهایی شدن بود – ANDREJ ISAKOVIC / AFP
حمله چند روز پیش شبهنظامیان حوثی به فرودگاهها و انبارهای نفت در شهرهای جیزان و جده در عربستان سعودی مستلزم تامل و ژرفاندیشی است و جایی برای تعجب و حیرتزدگی وجود ندارد. این حمله درست زمانی انجام شد که توافق احیای برجام در حال نهایی شدن بود.
اکنون این پرسش مطرح میشود که چرا تهران از واشنگتن میخواهد تحریمها را لغو کند و در عین حال از طریق گروههای نیابتی خود در یمن حملاتی انجام میدهد که عرضه و قیمت جهانی نفت را تهدید میکند و به کشورهای مذاکرهکننده با آن آسیب میرساند؟ علاوه بر این، رفتار پرخاشگرانه جمهوری اسلامی بهطور کلی پرسشهای دیگری را نیز مطرح میکند.
البته ماجرای اخیر همان داستان قورباغه و عقرب است. در واقع، عقرب رژیم جمهوری اسلامی ایران از قورباغه غربی خواست او را پشت خود سوار کند و به آن سوی رودخانه برساند. این عقرب به قورباغه اطمینان داد که او را نیش نخواهد زد، زیرا اگر چنین کند، هر دو غرق میشوند؛ اما بنا بر اقتضای طبیعتش، در نیمه راه قورباغه را نیش زد و حتی برای زمانی کوتاه هم نتوانست در سرشت و فطرت خود تغییری ایجاد کند. ماهیت رژیم ایران نیز چنین است؛ فارغ از اینکه توافق احیای برجام امضا شود یا خیر.
ماهیت رژیم مذهبی افراطی جمهوری اسلامی ایران تهران را وادار میکند دوستان و متحدان آمریکا در منطقه را هدف حمله قرار دهد. رژیم تهران لبنان را تصرف کرد و آن را به کانون عملیات خود در شمال جهان عرب تبدیل کرد. سپس درصدد تصرف یمن برآمد و آن را به پایگاهی تبدیل کرد تا از آنجا عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را هدف قرار دهد، کشتیرانی تجاری و دریانوردی بینالمللی در تنگه باب المندب دریای سرخ را تهدید کند، جنگجویان و تجهیزات نظامی را به کشورهای ناآرام شرق آفریقا برساند، به تخریب نظام سیاسی عراق که با همکاری ایالات متحده ایجاد شده است، ادامه دهد و کشورهای حاشیه خلیج فارس و اسرائیل را تهدید کند.
البته این ماهیت و سرشت رژیم افراطی است که از اوایل دهه ۸۰ با مشت آهنین بر ایران حکومت میکند و توافق وین را یک پیروزی میداند که تواناییهای تهاجمی آن در منطقه را افزایش میدهد.
آنچه هماکنون در یمن میگذرد، بخشی از مبارزه برای گسترش نفوذ و هژمونی منطقهای است، نه جنگ داخلی. بحران یمن در تابستان سال ۲۰۱۴، زمانی آغاز شد که شبهنظامیان انصارالله حوثی به صنعا، پایتخت یمن، حمله و آن را تصرف کردند. در آن زمان، عده کمی از میزان خطری که شبهنظامیان حوثی برای یمن، عربستان سعودی و منطقه ایجاد خواهند کرد، آگاهی داشتند. با ورود شبهنظامیان حوثی به پایتخت یمن، ایرانیها عملا در صنعا حضور پیدا کردند و رژیم ایران از طریق گروه حوثی وابسته به خود، غیرمستقیم کشوری را تصرف کرد که مساحت آن نزدیک به سه برابر مساحت سوریه و ۵۰ برابر بزرگتر از لبنان بود؛ دو کشوری که رژیم ایران پیش از تصرف یمن، آنها را تحت نفوذ خود درآورده بود.
برخلاف تصور عمومی، عربستان سعودی و ائتلاف عربی جنگ را آغاز نکردهاند، بلکه نبرد زمانی راه افتاد که ماهیت شبهنظامیان حوثی بهعنوان گروه نیابتی رژیم ایران آشکار شد و نشان داد که بحران یمن پس از قیام موسوم به «بهار عربی»، یک جنگ داخلی نیست؛ بهویژه اینکه حوثیها پس از ورود به کاخ ریاستجمهوری و روی کار آوردن رئیسجمهوری دولت انتقالی به زور اسلحه، به اشغال شهرها ادامه دادند تا اینکه شهر عدن بهعنوان آخرین دژ مقاومت در محاصره قرار گرفت. جنگ به این دلیل آغاز شد که حوثیها یک گروه نیابتی وابسته به رژیم ایراناند، نه یک گروه مستقل یمنی.
رژیم ایران از آن زمان تاکنون، تحولات یمن را مانند وضعیتی که در لبنان حاکم است، مدیریت و با استفاده از سلاح، رهبران سیاسی، شخصیتهای برجسته و خانوادههای آنها را تهدید کرده است تا اینکه اغلب آنها کشور خود را ترک کردند و به ریاض، قاهره و نقاط دیگر جهان رفتند. رژیم ایران در یمن همان رویکردی را پیش گرفت که در سال ۲۰۰۵ در لبنان دنبال میکرد و از طریق سازمان حزبالله، رفیق حریری، نخستوزیر پیشین لبنان، را ترور کرد. در یمن نیز مسئولان ایرانی تصمیم گرفتند خود را از شر علی عبدالله صالح، رئیسجمهوری سابق یمن که مانند حریری نفوذ سیاسی و حمایت قبیلهای بسیاری داشت، برهانند. به همین ترتیب آنها او را در دسامبر ۲۰۱۷، از طریق گروه نیابتی محلی خود (جنبش انصارالله) به قتل رساندند.
در واقع، جنگ یمن بخشی از کشمکشهای منطقهای و هدف قرار دادن شهرهای عربستان سعودی بخشی از طرح ایران علیه کشورهای قدرتمند منطقه است که در مقابل آن ایستادهاند. امروز رژیم تهران تقریبا بر عراق، سوریه و لبنان مسلط است و جز ائتلاف عربی و عربستان سعودی که در یمن با نیروهای نیابتی رژیم ایران مقابله میکنند، تهران بهندرت کسی را مییابد که آن را در منطقه به چالش بکشد. مقابله با رژیم جمهوری اسلامی همهجا یک ضرورت همگانی است تا از یکسو، هزینه مداخله ایران در منطقه افزایش یابد و از سوی دیگر، کنترل و نفوذ تهران در کشورهای منطقه را کاهش دهد.
هدف قرار دادن انبارهای نفت در جده و حمله موشکی به شهر اربیل کردستان عراق در دو هفته متوالی، مذاکرهکنندگان در وین را در معرض آزمونی عملی قرار داد نه نظری؛ با این حال، کشورهای غربی قصد دارند تحریمهای اعمال شده علیه ایران را لغو کنند و اجازه دهند که نقش ایران در جامعه جهانی بهعنوان یک کشور عادی بار دیگر احیا شود.
کشورهای منطقه و نه فقط عربستان سعودی، با خطرهای بعدی واقعی مواجهاند؛ زیرا روند گسترش نفوذ ایران در منطقه هیچ حدومرزی ندارد. رژیم ایران همواره در تلاش برای توسعه نفوذ خود در منطقه است و برای خودداری از پیشروی هیچ قصدی ندارد. برخی بر این باور بودند که جمهوری اسلامی ایران تنها به عراق چشم دوخته است یا اینکه مرزهای بلندپروازیهای ایران به سواحل دریای مدیترانه در لبنان ختم میشود؛ اما تساهل در برابر نفوذ ایران در سوریه و لبنان بود که پای رژیم جمهوری اسلامی را به عراق و یمن نیز باز کرد.
برگرفته از روزنامه الشرق الاوسط
از: ایندیپندنت