استانبول/خبرگزاری آناتولی
دکتر محمدقلی یوسفی، استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه «علامه طباطبایی» تهران در گفتوگو با خبرگزاری آناتولی، اعتراضات اخیر در ایران را ناشی از عواملی مانند فقر، فشارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، نقض آزادیها و حقوقبشر و ناکارآمدی مسئولین این کشور عنوان کرد.
مشروح نظرات یوسفی درباره علل اعتراضات ماه های اخیر در ایران به شرح زیر است:
* مجموعه مسائل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی طی ۴ دهه گذشته دست به دست هم داده و موجب نارضایتی و اعتراضات گسترده مردم شده است. اگرچه جامعه پیش از این نیز اعتراض خود را به اشکال مختلف نشان داده بود، اما بهدلیل بیتوجهی یا ناتوانی تصمیمگیران، این بار اعتراضات شدت بیشتری گرفت.
* ملت ایران از یک سو با فقر، بیکاری و تبعیض روبرو هستند و از سوی دیگر، فشارهای سیاسی افزون میشود. مسئولین نیز بهجای پاسخگویی و اصلاح امور، با سرکوب به مردم واکنش نشان میدهند. این رفتار حکومت، مغایر قانون اساسی و حقوقبشر است و موجب گسترش نارضایتی میشود.
* بحرانهای ایران ناشی از نظام تصمیمگیری است و چنین نیست که مشکلات اقتصادی تنها به علت سیاست غلط ارزی یا شیوه مدیریت سرمایهگذاری باشد. جامعه ایران حقوق خود، از جمله آزادی و کرامت انسانی را از حاکمیت میخواهد. توسعه، بدون آزادی و رعایت حقوق شهروندان ممکن نیست.
* برخی طی ۴ دهه گذشته میپنداشتند که بدون آزادی، عدالت، مشارکت مردم، سرمایهگذاری و اصلاح زیرساختها توسعه اقتصادی میسر میشود. آنها آگاهانه و ناآگاهانه آدرس غلط میدادند که درد مردم فقط فقر و بیکاری است؛ اما دیدیم که علیرغم مصرف منابع و رشد مقطعی، گرهی باز نشد.
* شرط اول بسترها، چیزی جز آزادی نیست. بنابراین نمیشود جامعهای را در تنگنا بگذارید و توقع پیشرفت داشته باشید. بدون آزادی، امکان دسترسی مردم به منابع ملی فراهم نمیشود تا بتوانند تصمیم درست بگیرند. وظیفه دولت تنها برقراری نظم و قانون و تامین امنیت فردی و اجتماعی است.
* حکومت و دولت در ایران، دارای قدرت بسیار زیادی هستند و حدود ۸۰ درصد اقتصاد دولتی و عمومی را در اختیار دارند؛ بدون اینکه مالک اصلی منابع باشند. مردم نیز مشکلات اقتصادی را ناشی از مناسبات سیاسی میدانند و به همین دلیل قبلا اعتراض خود را به اشکال مختلف نشان داده و بسیاری در انتخابات شرکت نکردند.
* متاسفانه حاکمیت اعتراض مردم را نمیبیند و یا خودش را به نادانی میزند. کارد به استخوان مردم رسیده و متوجه شدهاند که قرار نیست اصلاحی رخ دهد. اصلاحات این نیست که «الف» برود و «ب» بیاید، بلکه باید در قانون اساسی خود را نشان بدهد. اصلاحات یعنی حقوق و آزادیها تامین شود.
* حدود ۴۵ سال از انقلاب گذشته است و کسانی که با عنوان «اصلاحطلب» فعالیت سیاسی میکردند، حتی یک مورد از حقوق عمومی را تامین نساختند. آزادیهای مدنی یعنی جلوگیری از فساد و رانت، شفافیت در تصمیمگیری، کنترل قاچاق و سیاستهای مخرب و غیره که فکری برایشان نشده است.
* دولت و مسئولین ایران هم بهجای ترمیم فضا، با اعتقادات مردم بازی میکنند و به حمایت اماکن زیارتی و امامزادهها و غیره میپردازند. مردم در معیشتشان ماندهاند، اما در عین حال از دین و مذهب تنفر ندارند، بلکه فقط از افرادی که از اعتقادت سوءاستفاده میکنند، ناراحت هستند.
* تصمیمگیران ایران نمیدانند که با سیستم هزار سال قبل نمیتوان دنیای امروز را مدیریت کرد. حکومت به اسم تعالیم دینی هزاران میلیارد تومان هزینه کرده است، اما دانشجویان و دانشآموزان معترض هستند. حوزههای علمیه را رونق میبخشند، ولی نتیجه نگرفتهاند. سیستم متوجه اشتباهش شده است، اما راه دیگری ندارد.
* حکومت خودش را مشغول وعدهها و آرمانهای تحققناپذیر کرده است، بهعنوان مثال «اقتصاد اسلامی» که تخیلی بیش نیست. مگر خدا فقط برای مسلمانان است؟! باید همه ادیان و مذاهب را محترم بشماریم و مسلمان را برتر از مسیحی، زرتشتی و غیره ندانیم. به دین و اعتقاد چکار داریم؟!
* آقایان میگویند «حفظ نظام، اوجب واجبات است». این یعنی به خود اجازه میدهیم که از راه غلط هم به نتیجه برسیم. بنابراین میدانند که چه هزینهای را بر مردم تحمیل میکنند، اما چون حفظ نظام را واجب میدانند، برایشان اهمیتی ندارد که مردم و جامعه با چه وضعیتی مواجه هستند.
* متاسفانه فساد سیستماتیک شده و قبح آن ریخته است. مردم نیز از شنیدن اخبار اختلاس تعجب نمیکنند، چون توقع پاکدستی از سیستم ندارند. کاندیداهای انتخابات همدیگر را به فساد متهم میکنند و بعد هر کدام در جایگاهی ممتاز مسئولیت میگیرند. عامدانه مردم را سرگرم و منافع عمومی را غارت میکنند.
* مسئله بعدی را با یک مثال آغاز میکنم؛ بنده بهعنوان استاد اقتصاد دانشگاه «علامه طباطبایی» تهران کتاب «بهسوی توسعه بدون حکمرانی» را تألیف کردهام، اما مانع انتشار آن شدهاند. اگر من حرفی برای گفتن ندارم، چرا استاد دانشگاه هستم و اگر اقتصاد را میفهمم، چرا مانع انتشار کتابم میشوند؟
* ایران طی این چند دهه دچار همین رفتارهای دوگانه بوده که ریشه در تفکرات متحجر و عقبمانده تصمیمگیران دارد. این پدیده در نظام بانکی هم دیده میشود و آزادیهای مدنی را نقض کرده است. شهاد و ارث زنان، نصف مردان ارث میبرند؟ طرح پرسش درباره شریعت را جرم میدانند.
* قوانین و مقررات باید منافع ملت را تضمین و تامین و طبق نظرات عمومی تصویب شود، نه اینکه نظام به مردم بگوید «هر چه که من میگویم، همان باید باشد». شبکههای اجتماعی مانند واتساب ، اینستاگرام، توئیتر و غیره را مسدود میکنند، اما جایگزینی برای آنها ندارند.
* قانون حمایت امنیت فردی و اجتماعی در ایران وجود ندارد. بههمین دلیل، اعتراضات مردمی بیشتر و شدیدتر میشود. بهجایی رسیدهایم که صدای اعتراض همه بلند شده است. مردم شبانه اعتراض میکنند، چون میترسند. دلیل ترس نیز محرومیت آنها از حق اعتراض طبیعی و شفاف است.
* حکومت خود را قدرتمند و ولینعمت مردم میداند و به مطالبات آنها توجه نمیکند. سرکوب اعتراضات مردم زمانی شدیدتر خواهد شد که برخی کشورهای خارجی هم از حکومت جمهوی اسلامی ایران حمایت کنند. حتی احتمال دارد سیستم از دولتهای غربی هم پالسهای مثبتی بگیرد.
* اسرائیل واکنشی به اعتراضات اخیر در ایران نشان نداده است، چون وجود جمهوری اسلامی را به نفع خود میداند. اگر ایران با آمریکا و غرب رابطه دوستانه برقرار کند و قدرتمند شود، اسرائیل ضربه میخورد و دیگر نمیتواند به بهانه مخالفت با جمهوری اسلامی از غربیها امتیاز بگیرد.
* اعتراضات ادامه دارد، چون سرکوب مصداق «بار کج به منزل نمیرسد» است و خود نیز میدانند که رویکردشان اشتباه است، اما انسان وقتی به قدرت میرسد، در جاهایی که باید درست فکر کند، به اشتباه میافتد. نظام سیاسی ایران واقعیتها را نمیبیند و ایدههای تخیلی را دنبال میکند. در پایان دوباره تاکید میکنم که هیچ کشوری بدون آزادی و رعایت حقوقبشر، توسعه نخواهد یافت.
از: ایران امروز