چهار دهه اعمال نظارت دولتهای با گرایشهای سیاسی مختلف نتوانسته است صدای سینمای انتقادی را در ایران خاموش کند
فیلم توقیفشده «برادران لیلا» که در روزهای پایانی اسفند با انتشار نسخه غیررسمیاش، بازتابهای فراوانی از مخاطبان گرفته بود، با آغاز سال جدید با خشم مسئولان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مواجه شده است. طی یک سال گذشته و از بهار ۱۴۰۱ که مشخص شد این فیلم به جشنواره کن راه یافته است، دستگاه سانسور این وزارتخانه تلاش کرد از دیده شدن این فیلم در خارج و داخل ایران جلوگیری کند، اما سرانجام شکست خورد.
هیچیک از فیلمهای اکران شده در طول سال ۱۴۰۱ بهاندازه روزهای کمشمار بعد از انتشار نسخه ویدیویی «برادران لیلا» بازتاب نداشتند. درواقع نمایش غیررسمی این فیلم در خانههای مردم ایران، فارغ از آمار و ارقام تعداد مخاطبان که بعید است به دست بیاید، شکستی دیگر برای سازوکار رسمی و کنترلشده آثار سینمایی در ایران است، آن هم بعد از شش ماه همراهی بدنه سینمای ایران با اعتراضهای سراسری علیه جمهوری اسلامی.
واکنشها به تماشای «برادران لیلا» در رسانههای اجتماعی چنان گسترده بوده است که سعید روستایی، کارگردان فیلم، در صفحه اینستاگرام خود از مخاطبان تشکر کرد و نوشت امیدوار است شرایطی فراهم شود تا «نسخه کاملتر» را در اختیار مردم قرار دهد. همین اظهارنظر روستایی بود که زنجیرهای از جدال کلامی میان او و روحالله سهرابی، مدیرکل نظارت سازمان سینمایی را آغاز کرد.
پینگپنگ کلمات کارگردان و نمایندگان حکومت
سهرابی که طی مدت مدیریتش اظهارنظرهای جنجالی کم نداشته است و پیش از برگزاری جشنواره فجر چهل و یکم برای فیلمسازان خطونشان کشیده بود که اولویت اکران ۱۴۰۲ با فیلمهای حاضر در این دوره از جشنواره خواهد بود، در پاسخ به روستایی مسئولیت انتشار گسترده «برادران لیلا» را متوجه کارگردان دانست و از ابراز امیدواری او برای پخش نسخه کامل فیلم اظهار تعجب کرد.
این مقام سازمان سینمایی تاکید کرد نسخه پخششده «حتی یک ثانیه اصلاح و ممیزی» ندارد و تشکر کارگردان از مخاطبان برای دیدن نسخه «قاچاق» را به معنای آن دانست که پخش غیررسمی آن «اقدامی عامدانه» بوده است. سهرابی در ادامه به افشاگری هم تهدید کرد و گفت اگر لازم باشد «ابعاد تازه و مهمی» از این اتفاق منتشر خواهد شد.
در واکنش به این اظهارنظر بود که روستایی وزارت ارشاد را متهم کرد «دست پیش» گرفته است و یادآوری کرد که سازندگان «برادران لیلا» به درخواست همین وزارتخانه «سکوت» کردهاند و او هم تهدید کرد اگر «اینگونه پیش برود، هم میگوییم و هم انجام میدهیم.»
این کارگردان جوان همچنین به «درگیری با ارگانهای زیاد» اشاره کرد و گفت بابت عملکرد وزارت ارشاد «پای ما به تکتک آنها کشیده شده، فقط مانده زندان.» که ظاهرا اشارهای به فشار نهادهای امنیتی و قضایی است.
روحالله سهرابی در اظهارنظری دیگر گفت که در دو ماه اخیر، سرمایهگذار، تهیهکننده و کارگردان فیلم برای «هرگونه اصلاح» اعلام آمادگی کردند و قرار شد شورای پروانه نمایش سازمان سینمایی «برادران لیلا» را بازبینی کند، اما پیش از تعیین تکلیف نهایی، «نسخه غیرقانونی» آن بدون مجوز این سازمان منتشر شد و به دست مخاطبان رسید.
خشم اصلی سهرابی و دیگر مسئولان فرهنگی دولت سیزدهم به همین نکته بازمیگردد که چرا فیلمی ساختهشده در ایران بدون سانسور حکومتی به جشنواره کن رفت، در فرانسه اکران شد و سپس به دست مخاطبان ایرانی رسید. البته از قبل پیشبینی میشد چند ماه بعد از اکران «برادران لیلا» در فرانسه، نسخه ویدیویی آن برای نمایش خانگی در این کشور منتشر شود و بلافاصله از طریق اینترنت در دسترس ایرانیان قرار گیرد.
به همان اندازه که فیلم سوم سعید روستایی با استقبال مردم مخالف جمهوری اسلامی مواجه شده است، حامیان حکومت از محتوای فیلم برآشفته شدهاند. رسانههای رسمی و غیررسمی نزدیک به اصولگرایان و نهادهای امنیتی چنان به «برادران لیلا» تاختهاند که روحالله سهرابی در موضعگیری دیگری از این دولت برای صدور مجوز ساخت این فیلم شانه خالی کرد و آن را به دولت حسن روحانی نسبت داد.
در ادامه، حتی بخشی از موارد «اصلاحی» فیلمنامه در سازمان سینمایی در اختیار همین رسانهها قرار گرفت که در آن لزوم حذف «بیاحترامی» به پدر و مادر و نمایش «ارتباط عاطفی فرزندان و والدین» آمده بود. در حقیقت بخشی از انتقادهای مخالفان حکومتی فیلم شورش شخصیت لیلا علیه پدر و مادرش و مقصر دانستن آنها –بهخصوص پدر- برای وضعیت ناهنجار خانواده است که آن را برخلاف «فرهنگ ایرانی» میدانند.
لیلا؛ نمادی از خیزش زنان
اما به نظر میرسد این بهانهای برای تخطئه فیلمی است که به شکل نمادین تصویری از نسبت جامعه ایران با رهبرانش ارائه میدهد. حتی در صورت مخالفت با برداشتهای سمبلیک (نمادین) از آثار سینمایی، هر مخاطب ایرانی متوجه شباهتهای شخصیت پدر -با بازی سعید پورصمیمی- با علی خامنهای و تصویری که از او در ذهن اکثریت مردم ایران شکل گرفته است، میشوند؛ شخصیتی خودرای، متوهم، لجوج، بیمسئولیت، عاشق جلال و جبروت پوشالی و بیاعتنا به وضعیت معیشتی و روانی اطرافیانش که کل خانواده را در آستانه فروپاشی قرار داده است.
از سوی دیگر، لیلا بعد از خیزش «زن، زندگی، آزادی» بیش از همیشه نماد زنان جان به لب رسیده ایرانی است که تنها راه دوام و بقای خانواده -نماد جامعه امروز ایران- را ایستادگی در برابر اوهام پدر میداند و مردان دیگر خانواده را هم تشویق به اتخاذ تصمیم منطقی میکند. به همین دلیل آن سیلی که شخصیت لیلا به صورت پدر میزند، در بافت کلی «برادران لیلا» نه بیاحترامی فرزند به پدر که رسیدن به نقطه اوج تقابل با ظلم ناشی از تصمیمهای نابخردانه رئیس خانواده تفسیر میشود.
حکومت و حامیانش چون از بازگویی این وجوه نمادین «برادران لیلا» هراس دارند، تلاش میکنند مقاومت و ایستادگی لیلا و سیلی زدن به پدر را نه به رسمیت شناختن خیزش زنانه امروز جامعه ایران که نشانه «بیحرمتی» به بزرگتر تفسیر کنند و به این ترتیب از گسترش این ایده انقلابی در ذهن مردم جلوگیری کنند.
اما این تلاش هم محکوم به شکست است، چون در کمتر از سه هفته ایرانیان حاضر در رسانههای اجتماعی، فارغ از آنکه فیلم و داستانش را دوست داشته باشند یا نه، درباره معنای نمادین آن و جسارت سازندگان در نمایش مناسبات خانوادگی که یادآور وضعیت امروز جامعه و راس قدرت است، بحث و گفتوگو میکنند.
«برادران لیلا» فارغ از ضعفهای سینمایی و روایی که داستان را با لکنت همراه میکند و دیالوگهای شخصیتها که گاهی بیش از حد شعارزده و اغراقآمیز به نظر میرسند، یکی از مهمترین فیلمهای جریان سینمای اجتماعی ایران است که از دل مطالبات جامعه ایران در نیمه دوم دهه ۱۳۹۰ بیرون آمده است؛ دههای که فیلمهای اجتماعی بهواسطه سانسور هوشمند حکومتی از جامعه ایران جدا افتادند و در برابر یکهتازی فیلمهای کمدی عامهپسند و بیارزش در گیشه دچار شکستهای پیاپی شدند و نوعی بدبینی به سینماگران ایرانی در مخاطبان ایجاد کردند؛ همان مردمی که دیگر سینما را آینه زندگی خود نمیدیدند. بخشی از ریزش تدریجی تماشاگر فیلمهای ایرانی به همین دلیل بود.
اما انتشار نسخه سانسورنشده «برادران لیلا» بعد از چند ماه اعتراض بیسابقه به جمهوری اسلامی، یادآوری میکند که چهار دهه اعمال نظارت دولتهای با گرایشهای سیاسی مختلف نتوانسته است صدای سینمای انتقادی را در ایران خاموش کند. حتی اگر فرض کنیم دولت مستقر قصد داشت مجوز نمایش نسخهای تعدیلشده از این فیلم را صادر کند، حالا مشخص شده است که سینمای اجتماعی بدون سد سانسور تا چه حد میتواند در تحلیل جامعه ایران و حتی پیشبینی رخدادهای اجتماعی موفق باشد.
خشم و آشفتگی واقعی مسئولان فرهنگی و امنیتی جمهوری اسلامی از فاش شدن همین نکته است. بدنه سینمای ایران جدای از مردم این کشور نیست و اگر فشار سانسور در کار نباشد، میتواند تصاویری مقابل چشم مخاطبانش قرار دهد که با آنچه زیر پوست جامعه و در ذهن شهروندان میگذرد، تفاوتی ندارد. به همین دلیل است که صحنه رقص دختران کم سنوسال بر جنازه پدر خانواده میتواند تصویر پیشگویانه واکنش نسل جدید دختران ایران به مرگ دیکتاتوری تلقی شود که آرزوها و رویاهای چند نسل را بر باد داد و چارهای جز آرزوی مرگ دیکتاتور برای ورود به دوران جدید باقی نگذاشت.