جنبش مهسا پس از سپری کردن روزهای پرتلاطم در بسیاری از شهرهای ایران و جهان، این روزها با رکود مواجه شده است. در این مقاله به چند مانع اصلی انقلاب مهسا میپرازم اما قبل از آن باید به این سوال پاسخ داد که چرا و چگونه جنبش مهسا ایجاد شد؟
اصلاحات، مانع اصلی جنبشهای انقلابی، فرو ریخت!
در چرایی شکل گیری جنبش مهسا دلایل بسیاری آورده شده است. از جمله شکل گیری نسل زد، ایجاد شکاف طبقاتی، وارد شدن طبقه متوسط به جنبشهای براندازنه، یا اثر کردن تحریمهای بین الملی و عواملی از این دست. اما، از نگاه نویسنده، مهمترین عامل وارد شدن جنبشهای ایران به فاز انقلابی، اضمحلال اندیشه و سیاست اصلاح طلبی در تمام ابعاد بود.
جنبش مهسا، زمانی شکل گرفت که تعدادی دانشجو در دانشگاه تهران در سال ۹۶ شعاردادند “اصلاحطلب اصولگرا دیگه تموم ماجرا”. شاید آن دانشجویان نمیدانستند این شعار آنها نطفهی انقلاب آینده است.
اصلاحات که در فردای دادگاه میکونوس، راهکار اجتناب ناپذیر رژیم در مواجه با بایکوت دیپماتیک همه جانبه بین المللی بود، به مدت ۲۵ سال، تمام انرژی و امید جامعه ملی ایران برای رسیدن به دموکراسی و سایر آرمانهای کهن را ضایع کرد.
اگرچه بسیاری از اصلاح طلبان، رشد جامعه مدنی ایران که در واقع حاصل انقلاب دیجیتال و گسترش اینترنت بود را به پای اصلاحات مینویسند اما در حقیقت دستاورد اصلاحات نزدیک به هیچ بود! بدتر از آن، اصلاحات مانع مواجهه امواج اعتراضی مردم به رژیم بود. رژیم استبدادی از اصلاحات به عنوان سپر برای محافظت از قدرت استبدادی و فساد اقتصادی میکرد. اصلاحات نه تنها باعث شد جامعه ایران از رشد باز بماند بلکه به خامنه ایی این فرصت را داد که قدرت خویش را حتی بیشتر از دهه ۷۰ کند. اما وقتی اصلاحات بعد از ۲۵ سال تمام جذابیتهایش را از دست داد و از براورده کردن کوچکترین وعدهایش هم ناتوان شد، رژیم استبدادی در تیررس مستقیم مردم قرار گرفت. از آن زمان است که جنبشهای انقلابی مانند امواج پی در پی بر صخره میکوبند!
در دوران اصلاحات، بسیاری از اصلاحطلبان بر این قلم خرده میگرفتند که چرا به جای نقد جناح راست، به صورت مداوم به نقد اصلاحات و کسانی میپردازی که در آرمان اختلافی با شما ندارند؟ پاسخ دقیق این پرسش را زمان مشخص کرد. اصلاحات مانع اصلی جنبش مردم بود، از زمانی که اصلاحات بین رفت و جنبشهای انقلابی نوید بخش شروع شدند!
ضعفهای جنبش مهسا چیست؟
درباره نکات قوت جنبش مهسا بسیار نوشتهاند. از نظر این قلم مهمترین نکته مثبت انقلاب مهسا این است که قدمی فراتر از انقلاب ۵۷ و مشروطه در راستای لایسیته و به رسمیت شناختن حقوق زنان، اقوام و طبیعت است. جنبش مهسا حاصل رشد اجتماعی و حقوقی مردم ایران پس از تجربه انقلاب ۵۷ است.
نکته ضعف اصلی جنبش مهسا در نیافتن رهبری متناسب با این آرمانهاست. بی اطلاعی از تاریخ به دلیل سانسور فراگیر موجب فقر وجدان تاریخی در سطح ملی شده است. ضعف وجدان تاریخی در سطح ملی باعث شده است که جامعه توان تشخیص افراد و گروههای مختلف اپوزیسیون را نداشته باشد. به همین دلیل کسانی فرصت عرضه خود به عنوان رهبر انقلاب مهسا را مییابند که کوچکترین نسبتی با اندیشه و آرمانهای انقلابهای ایران را ندارند و حتی در تضاد کامل با اصول آزادی خواهانه و حق طلبانه انقلاب مهسا هستند.
در این بین، علاوه بر آنکه جامعه ایرانی با بی نیاز دانستن خود از مطالعه تاریخ و اسناد خود را در سانسور قرار داده است، بدتر از آن، تعدادی از به اصطلاح روشنفکران قدرت مدار با جعل تاریخ به قهرمانسازی از دشمنان آزادی و مردم برامدهاند. در این میان نقش صادق زیبا کلام با قهرمانسازی از رضاشاه، بسیار منفی است. این افراد نمیدانند با جعل تاریخ، ضربه مهلکی به وجدان تاریخی مردم میزنند و جامعه ایی که وجدان تاریخی نداشته باشد چاره ایی جز تکرار شکستها ندارد.
از آنچه تا کنون بیان شد میتوان دریافت که بازخوانی تاریخ از مشروطه به بعد یک ضرورت است زیرا این تاریخ همچنان سیاست است. از سوی دیگر اسناد بی شماری که ازسوی آژانسهای امنیتی امریکا، انگلستان و یا ویکلیکس منتشر شدهاند باید مورد مطالعه و تحلیل جدی قرار بگیرند.
چرا باید پهلوی را نقد کرد؟
اگر در دوران اصلاحات، رسم اصلاح طلبی مهمترین مانع شکلگیری و فراگیر شدن جنبشهای آزادی خواهانه در سطح ملی بود، امروز پهلوی گرایی و حتی مشروطه خواهی مهمترین مانع جنبش و عامل رکود آن است.
درباره مشروطه خواهی باید بگویم که این رضاشاه بود که به دستور انگلیسیها علیه انقلاب مشروطه کودتا کرد و در زمان حکومتش چیزی از آن باقی نگذاشت. محمد رضاشاه نیز با کودتای امریکایی-انگلیسی علیه مصدق، مشروطه را به حکومت استبدادی مطلقه و وابسته تبدیل کرد. بر این اساس، مشروطه خواه واقعی کسی است که همزمان با بیان آرمانهای انقلاب مهسا علیه رفتار شاهان پهلوی موضع گیری شفاف کند. به راستی چگونه ممکن است دم از مشروطه خواهی زد و طرفدار کسانی بود که به مدت ۵۰ سال مشروطه را تعطیل کردند؟ مشروطه خواهی را که علیه سلسله پهلوی موضع صریح نقادانه نداشته باشد، نباید جدی گرفت.
در چند ماه گذشته، بعد از تشکیل اتحاد جرج تاون، بسیاری با کوبیدن بر طبل اتحاد مانع از بیان نقدها میشدند. بسیاری از آنها که سابقا اصلاحطلب بودند، با بیان اینکه هدف تنها باید استبداد خامنه ایی باشد به حمایت ضمنی از رضاپهلوی و متحدان او میپرداختند. غافل از اینکه رفتارهای رضاپهلوی و سایر متحدان او باعث دلسرد شدن جامعه ملی شده است زیرا مردم تمایلی به جانشین کردن یک مستبد فرتوت با استبداد جدید را ندارند.
بی جهت نیست که از زمان انتشار توییت مشترک پهلوی و شرکا و سپس “وکالت میدهم” جنبش اصلی در ایران و سایر شهرهای جهان به خاموشی گرایید. زیرا مردم میبینند که جلاد رژیم پهلوی، پرویز ثابتی، سرافرازانه به صحنه بازگشته و افراد بسیاری از روابط ممتد و نزدیک او با رضا پهلوی خبر میدهند. یعنی خبری از آزادی در صورت به قدرت رسیدن این افراد نیست و در بر همان پاشنه قدیمی خواهد چرخید!
مردم به خوبی میبینند که پهلوی و سایر شرکا بی مهابا و بدون همدردی، از تحریم اقتصادی دفاع میکنند. تحریمی که بیشتر از رژیم زندگی عادی ملت ایران را نشانه رفته است و حتی بسیاری از اعضای رژیم به دلیل انواع رانت، از این تحریمها حمایت میکنند! مردم میبینند که پهلوی برای رقابت با متحدان دیروزش به اسراییل میرود. کشوری که در نقض مستمر حقوق بشر هیچ برتری نسبت به جمهوری اسلامی ندارد. کشوری که به دلایل ژئوپولیتیک از دشمنی کورکورانه جمهوری اسلامی سو استفاده کرده، و عملا در پی یک ایران ضعیف و یا حتی تجزیه شده است. بی دلیل نیست که دقیقا بعد از سفر رضاپهلوی، یک چهارم نمایندگانش خواستار تجزیه ایران میشوند! لذا مردم ایران به خوبی فهمیدهاند در صورت به قدرت رسیدن پهلوی، همانند پدر و پدربزرگش، از استقلال سیاسی و حتی تمامیت ارضی ایران خبری نخواهد بود! همچنانکه در سلسله پهلوی آرارات، دشت نامید، اروند رود و بحرین در کمال رضایت شاهان، از ایران جدا شدند.
این مسائل نشان میدهند که بر خلاف اتحاد گرایان، نقد مستندِ رژیم پهلوی و عملکردِ رضاپهلوی، به عنوان مهمترین سد راه جنبش باعث میشود نه تنها خطر بازگشت استبداد رفع شود بلکه با بازخوانی تاریخ معاصر، وجدان تاریخی مردم نیز گسترده و شفاف شود. پیروزی تاریخی ایران هنگامی خواهد بود که مردم بتوانند میان جنبش مشروطه، ملی شدن صنعت نفت، انقلاب ۵۷ و انقلاب مهسا پیوند برقرار کرده و خود را پیروان کسانی بدانند که در گذشته به همین دلایل قیام کردهاند.
حنیف یزدانی
از: گویا
از: گویا