نوروز پیروز
“باران باش و مپرس کاسه های خالی از آن کیست”
(کورش بزرگ)
آن دسته از آریائیان، همان مردمانی که در هزاره های پیش از میلاد از سیبری در جستجوی زندگی و زیستگاهی مناسب به فلاتی که ایران نام گرفت وارد شدند، بخشی از آنها در دامنه های پررمز و راز زاگرس سکنا گزیدند و بعدها دولت ماد را به رهبری دیاکو برپا داشتند که نخستین دولت ایرانی و از نیاکان کردان امروز بودند. بخش دیگری در مناطق جنوبی فلات فعلی ایران همچون پارس، خوزستان، سیستان و … ساکن شدند و دولت هخامنشی و بخش دیگر که در نواحی خاوری این فلات سکنا گزیدند، پارتها نام گرفتند. این مردمان همگی نوروز را که از کهن ترین جشن های آنها ست همه ساله باشکوهی بی مانند در مناطق خود ولی هر یک به گونه ای برپا می دارند. زیرا تمامی باشندگان ایرانزمین با هر زبان و آیین و عقیده ایرانی هستند و وابستگی به یک اقلیت دینی یا مذهبی و زبانی نمی تواند آنها را از حق شهروندی ایران محروم سازد. ایرانزمین کانونی فرهنگی و تاریخی است که در درازای تاریخ خویش، آذربایجانی، کرد، بلوچ، بختیاری، ترکمن، پارسی زبانان و عرب زبانان و ارامنه، زرتشتیان، کلیمیان، اهل حق … و مسلمانان، تلاشی مشترک و چالشی دیر پا داشته اند تا پا بر جا باشند و همگی ما باشندگان یک ملتیم: به نام ملت ایران، و زبان فارسی میراث مشترک ایرانیان است و ایرانیان با هر زبان و باور، تفاوتهای فرهنگی و زبانی را قوت ایرانزمین می¬دانیم و برای آیین ها و زبانهای ترکی آذربایجانی، کردی، لری، عربی، بلوچی و ترکمنی احترامی تمام قائلیم و به نشر آفرینشهای فرهنگی تمامی آنها که در حوزه نوروز هستند معتقدیم.
نوروز از روزگاران باستان در این حوزه فرهنگی جشن گرفته می شده است. تا آنجا که این گمان هست که شهریاران هخامنشی برای برگزاری آیین های نوروزی شهر شگفت وراز آمیز تخت جمشید را به همین خاطر ساخته و برافراختند.
در افسانه یا اسطوره ی ضحاک می خوانیم : ضحاک پنجمین شاه پیشدادی، جمشید شاه را با اره بکشت و بر اریکه نشست و دو مار بر دوش او چنبره زده و طلب مغز آدمیان کرده و پسران کاوه را نیز کشته و فدای مارهای شیطانی خود کرده بود تا جائیکه نسل کاوه ی آهنگر در آستانه ی نابودی قرار می گیرد کاوه با فریدون که پدرش نیز به سرنوشت پسران کاوه دچار شده بود قیام کرده و ضحاک را بکشتند و فریدون بر تخت نشست و شاه ایران زمین گردید. این واقعه در نوروز اتفاق افتاد.
نوروز آمیزه ای از سامانه های گوناگون باور شناختی است، به دیگر سخن آیین های گونه گونی بهم آمیخته اند و ازمیان آنها جشن نوروز پدید آمده است که پاره ای از این آیین ها اسطوره ای و پاره ای از آنها باورشناختی و پاره ای دیگر آیین های کیهانی و گاه شمارانه بوده است که هر کدام از این آیین ها نشانی در جشن نوروز بر جای نهاده اند.
نوروز این رویداد بی مانند طبیعت این جشن پیروز ملت های هم فرهنگ در چشمان مردمان این حوزه ی فرهنگی که آنرا حوزه فرهنگی نوروز می نامند از آذریان، کردان، ترکمنان، بلوچان، پارسی گویان پارس، خراسان، اصفهان، سیستانیان، مازنی ها، گیلک ها و افغان ها و ازبکان، قرقیزان، قزاقان، هندیان، آران و شروانیان و ایرانیان مهاجر زنگبار و پاکستانیان که حتی سرود ملی شان نیز به زبان فارسی است و…. آنچنان گرامی و گرانمایه است که حکیم ابوالقاسم فردوسی آن روز را روز نو و ایرانیان آنرا با شکوه هرچه تمامتر جشن می گیرند.
مر آن روز را روز نو خوانده اند
از دیگر نمونه های این جشن اثرگذار که سرشتی کیهانی دارد، جشن بهار است یعنی جشن آغاز سال نو در مناطق کردنشین، کردان معمولاً در کوه های مشرف به شهرها و روستاها آتش می افروزند. چون در فرهنگ پربار آن مردم آتش نماد گرمی، دوستی و روشنایی است، از اصول بنیادین فرهنگ این مردمان است و از آنجا که خورشید همواره نزد آریائیان از جایگاه والایی برخوردار بوده است، نخستین روز بهار را که همراه است با ترازمندی بهاری، در این روز نو از ماه فروردین، روزو شب یکسان و همتراز می شوند. و از آنجا که شب در نماد شناسی مردمان این حوزه فرهنگی پدیده ای اهریمنی است، از تاریکی همواره گریزان بوده و هستند و پیوسته آتش و نور و روشنایی را گرامی داشته، ازنگاهبانان آن بوده و بر آن درود می فرستاده اند.
از این رو همترازی روز و شب و یا روشنایی و تاریکی در چشم کردان و همه ایرانیان رخدادی کیهانی و بسیار خجسته بوده است، چون از آن لحظه روز، چیرگی و فزونی می گیرد و شب و تاریکی فرو می شکند و فرو می کاهد.
نوروز آمیزه ای از این باورها و اسطوره ها و جشن های گوناگون است. آیین هایی چون نوروز و مهرگان و سده میان کردان با شکوه بی مانندی بر پا می شود تا امروز هم در میان گروههای بزرگی از کردان که به فرقه های کهن دینی این سرزمین منسوبند، ردپای بسیاری از باورها مغانی، مزدکی، زروانی و مانوی دیده می شود که نمادی از اعتقاد مشترک باستانی آنان با کیش های ملی ایرانی است دیگر آئینی که در نوروز اثر گذار بوده است، جشن فروردین گان است از این رو خوان می گسترده اند برای میهمانان شگرف بهشتی در بزرگداشت سمبلیک ارواح گذشتگان ، به همان سان که همه ما میهمان را گرامی می داریم و هر کدام در منطقه ای برپایه راه و رسم هایی که وجود دارد به استقبال بهار و نوروز می روند. خانه را میرفته و جامه نو در برکرده و این راه و رسم ها هنوز در جشن نوروزی برجای مانده است که در سفره پذیرایی مان از نمادهای هفت سین همراه با دیگر نشان های خوان نوروزی، همه و همه در پیوند با پرستش نور و خورشید و بدیگر سخن نمادها و نشان های مهرپرستی در خود دارند و یا تخم مرغ رنگی نماد پرندگان آسمانی و تنگ آب و ماهی نماد روشنایی و دریاها و سبزه نماد سرسبزی و نوشدن طبیعت و سکه نماد گشایش مادی زندگی است. به دیگر سخن در این آیین بخردانه ی انسانی- طبیعی همه چیز در خدمت تعالی، رشد و شکوفایی انسانست. آنچه در آسمان ، زمین و دریاهاست.
بهنگام نوروز در بیشترمناطق، در لحظه تحویل سال دهل می کوبند که آئینی است از روزگاران کهن برجای مانده که رسم بوده هرزمان که رخدادی شگفت روی می داده است بر کوس می کوفته اند تا برمردم آشکار کنند چنین رویداد شگفتی به وقوع پیوسته است و یا با صدای کوفتن کوس مردم را به گردهمایی فرا می خواندند.
نوروز چنان شادی آور و گرامی بود، که یکی از گوشه های موسیقی ایرانی را نوروز نام گذاری کرده اند. در کشورهایی که از ایران امروزی بیرون هستند، اما از دیدگاه فرهنگی در حوزه فرهنگی نوروز قراردارند. این آیین به شیوه های کهن برگزار می شود.
که برای آگاهی بیشتر از آنها، نیکوست چگونگی این مراسم در افغانستان، تاجیکستان، سمرقند و بخارا هم بررسی شود.
بهر روی از آنجا که در شهرهای بزرگ امکان آن نیست که مردم گرد هم آیند تا آیین نوروز را باهم بزرگ دارند. امروزه هر کس در خانه ی خود به جشن و پایکوپی و دست افشانی پرداخته و بدیدار یکدیگر می روند.
در روستاها یا در شهرهای کوچک در آیین نوروز دگرگونی هایی وجود دارد یعنی در آن ها نوروز پیچیده تر و اصیل تر برگزار می شود برای مثال کردها نیز که نوروز را کهن ترین میراث معنوی بشر می¬دانند، در روستاهای آنجا غیر از آتش افروزی ، هنوز میر نوروزی برمی گزینند.
میرنوروزی کسی است از مردم ساده کوچه و بازار به میری و فرمانروایی یکروزه برگزیده می شود، عمر فرمانروایی اوکوتاه است، در این یک روز مردم از او فرمان می برند و هرچه بخواهد برای او فراهم می آورند. او را در شهر معرفی می کنند ولی در شهر های بزرگ اینگونه نمادها دیری است بر افتاده است.
از این رو به راستی همانگونه که نوروز در مناطق دور از مراکز شهری، اصیل تر، ناب تر، کهن تر و نژاده تر مانده و گرامی داشته می شود. در بزرگداشت آن بکوشیم:
ایرانیان! نوروز نماد نوشدن طبیعت است و پیام بنیادین نوروز و ساختار درونی و باورشناختی نوروز یکدل شدن به کناری نهادن کین و بغض و حسد است، همین نو شدن همین تغییر و تحول در انسان ها و روابطشان با یکدیگر و با طبیعت است.
نوروزتان پیروز، روزگارتان شاد، دلهایتان پرامید و گرمای زندگیتان افزونتر باد
حسین شاه اویسی
تهران ۱۷ اسفند ۱۳۹۲