زنان تاثیرگذار ایرانی؛ شهناز آزاد

پنجشنبه, 12ام مرداد, 1402
اندازه قلم متن

شهناز آزاد، مدیر مسوول و سردبیر چهارمین روزنامه زنان ایرانی بود، در زمانی که هنوز زنان بدون چادر و چاقچور و پیچه و اذن همسر و پدر اجازه خروج از خانه را نداشتند، حجاب را یکی از مهم‎ترین عوامل عقب‌ماندگی زن ایرانی دانست و خواستار برداشتن حجاب توسط زنان شد

منبع عکس دنیای زنان قاجار
 
منبع عکس دنیای زنان قاجار

شادیار عمرانی

«ایران‌وایر»، اولین جلد از کتاب «زنان تاثیرگذار ایران» را منتشر کرد. این کتاب، روایت صد زنی است که بر پیرامون خود، جامعه، علم، هنر، سیاست، فرهنگ، ورزش، اقتصاد و تکنولوژی تاثیر گذاشته‌اند، از موانع نظام نابرابر جنسیتی نهراسیده‌اند و مسیری را برای رشد و دستیابی زنان ایران به حق برابر انسانی خویش هموار کرده‌اند. انتخاب‌کنندگان این فهرست، مخاطبانی هستند که باور دارند از این زنان تاثیر گرفته‌اند. 

ما در جلدهای بعدی، به خدمات دیگر زنان ایرانی که در این مبارزه سهم داشته‌اند هم می‌پردازیم. شما هم می‌توانید در این انتخاب سهیم شوید، نظرات خود را برای ما بفرستید و اگر اطلاعات بیشتر و دقیق‌تری دارید، با ما در میان بگذارید. این نسخه دیجیتال است و تاثیر نظرات و پیشنهادات خود را می‌توانید در نسخه چاپی که در ماه آبان منتشر خواهد شد، ببینید.

به‌علاوه، جلد دوم کتاب با نام‌هایی بیشتر در دست تهیه است. اگر نام زنی که به‌نظر شما تاثیرگذار بوده است را در این فهرست نمی‌بینید، نام و دلیل آنکه او را تاثیرگذار می‌دانید را برای ما به ایمیل info@iranwire.com  بفرستید.

فراموش نکنید که مجموعه کتاب‌های «زنان تاثیرگذار ایران»، برپایه انتخاب‌های شما گردآوری می‌شوند و منتخبان‌تان می‌توانند در هر عرصه‌ای، از فرهنگ، علم، آموزش، پژوهش و کنشگری گرفته تا هنر، ورزش، فعالیت‌های خیریه، سیاست، تکنولوژی، کارآفرینی، نوآوری، اقتصاد و ادبیات، گام‌های موثری برداشته باشند.

«کتاب زنان تاثیرگذار ایران را می‌توانید از این لینک دانلود کنید»

***

«آیا در تهران صد نفر مرد نیست که هر یکی هزار تومان، یعنی خرج عیاشی یک یا چند شب خود را برای زنده کردن این ملت مرده نثار نماید تا آن صرف مخارج مقدماتی چند درسه برای نسوان بشود؟!»

«شهناز آزاد»، ملقب به «رشدیه زمانی» که مقاله تند خود را درباره لزوم آموزش زنان در پاییز سال ۱۲۹۹ خورشیدی با این جمله آغاز کرد، تنها ۲۰ سال داشت؛ دختر پُر شر‌و‌شوری که با «نامه زنان» در آخرین سال قرن گذشته، آتش به خرمن جامعه مردسالار و زن‌ستیز خود زد.

او که مدیر مسوول و سردبیر چهارمین روزنامه زنان ایرانی بود، در زمانی که هنوز زنان بدون چادر و چاقچور و پیچه و اذن همسر و پدر اجازه خروج از خانه را نداشتند، حجاب را یکی از مهم‎ترین عوامل عقب‌ماندگی زن ایرانی دانست و خواستار برداشتن حجاب توسط زنان شد. بالای لوگوی نامه زنان نوشته شده بود:«زنان نخستین معلم مردان هستند.»

در پایین لوگو هم درج شده بود: «این روزنامه برای بیداری و رستگاری زنان بیچاره و ستم‎کش ایرانی است.»

نام او در تاریخ، با فامیل همسرش، یعنی «آزاد» ثبت شده است؛ اما شهناز آزاد دختر بزرگ «میرزاحسن رشدیه» بود؛ مردی که آموزش‌و‌پرورش مدرن ایران به نام او ثبت شده است.

شاید رشد در کنار رشدیه باعث شد تا آموزش سواد برای شهناز اولویت اصلی باشد. نام او با همه تلاش‌ها، همیشه در کنار نام همسر و پدرش قرار گرفت.

«میرزاحسن» که تبریزی بود، برای تکمیل تحصیلات خود به عثمانی [ترکیه امروزی] رفت و در آنجا با مدارس ابتدایی مدرن آشنا شد که برخلاف مکتب‌خانه‌ها، با متد جدید، الفبا را به کودکان ۶ تا ۹ ساله ‌آموزش می‌دادند. این مدارس که «رشدیه» نام داشتند، به‌صورت منظم و با استانداردهای مناسب برای اطفال برپا شده بودند.

رشدیه چندین سال به تحقیق در مورد متد آموزشی و چگونگی راه‌اندازی این مدرسه‌ها پرداخت و در بازگشت به ایران، مدرسه‌ای با همین سیستم در شهر تبریز تاسیس کرد. این مدرسه با حمله مکتب دارها و ملاهای متحجر تخریب و باعث کوچ میرزا حسن به مشهد شد که حالا خود را «رشدیه» می‌نامید.

مدرسه‌ دوم در مشهد و مدارس بعدی در تبریز، با حمله ملاها و به دستور آخوندها تعطیل شدند و در نهایت در سال ۱۲۷۶ شمسی، رشدیه بعد از هفت بار تلاش ناموفق برای تاسیس مدرسه، به تهران رفت و نخستین مدرسه ابتدایی تهران را در نزدیکی دروازه قزوین برپا کرد.

این مدرسه اما برعکس آن هفت مدرسه، خوش‌شانس بود و با پشتیبانی «علی امین‌الدوله»، صدر اعظم فرهنگ‌پرور ایران، به کارش ادامه داد و باقی ماند. مدرسه رشدیه که اولین قدم برای گسترش مدارس ابتدایی در ایران به شمار می‌رفت، فقط برای پسران بود و دختران هنوز از حق تحصیل محروم بودند. رشدیه اما معترض چنین رویه‌ای بود و وقتی چهارسال بعد از تاسیس مدرسه رشدیه، «شهناز» به دنیا آمد، سپس تصمیم گرفت تغییر این رویه را با آموزش به دخترش آغاز کند. شهناز در سال ۱۲۸۰ خورشیدی در تهران متولد شد.

رشدیه که خودش مدیر مدرسه ابتدایی بود، شهناز و خواهرش را با لباس پسرانه وارد مدرسه کرد و از آن‌ها تعهد گرفت که به کسی نگویند دختر هستند. آن‌ها برای چند سال تحصیلات خود را پشت میز و نیمکت مدرسه پسرانه ادامه دادند تا این که سرانجام با همت «بی‌بی‌خانم استرآبادی» و بعد از آن، «طوبی آزموده»، مدارس دخترانه پا گرفتند و دختران رشدیه هم مانند سایر دختران، پشت میز و نیمکت کلاس‌های دخترانه نشستند.

شهناز ۱۶ ساله بود که به عقد «ابوالقاسم آزاد مراغه‌ای»، روزنامه‌نگار سرشناس درآمد. این ازدواج به‌خاطر روشنفکری همسرش، مانعی برای ادامه تحصیلات و فعالیت‌های اجتماعی او نشد. این ازدواج زمینه بیشتر فعالیت را برای شهناز به ‌جود آورد. او در سال ۱۲۹۹ به همراهی «ابوالقاسم خان» تصمیم گرفت، روزنامه «نامه زنان» را منتشر کند؛ روزنامه‌ای مترقی و بی‌پروا در زمان خود که جامعه مردسالارانه را به نقد می‌کشید.

سرمقاله اصلی روزنامه به قلم خود «شهناز آزاد» بود که در زمان انتشار آن تنها ۱۹ سال داشت. او در نخستین شماره نامه زنان، در مقاله بسیار تندی نوشت: «چه چیز است که نمی‌گذارد و مانع می‌گردد از این که با دیده بینایی خود ببینیم، با گوش شنوای خود بشنویم و با پای سالم خود در شاهراه ترقی قدم زنیم؟ آن عبارت است از حجاب، موهومات و قیدهای کهنه‌پرستی.»

از: ایران وایر


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.