ایران وایر
در طول تاریخ ایران، زنان بسیاری در عرصههای مختلف اجتماعی از فعالیت ممنوع و به حاشیه رانده شدهاند. عرصه هنر و فعالیت در رشته آواز یکی از این محدودیتها است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ زنان را از رسیدن به جایگاه برابر با مردان محروم کرد.
«مژگان شجریان»، متولد ۱۳۴۸ و دانشآموخته نقاشی، گرافیک و موسیقی یکی از زنان خواننده است که مانند بسیاری دیگر، هرگز نتوانست صدایش را به گوش هممیهنانش برساند. او پس از خروج از ایران توانست متمرکزتر از پیش به فعالیتهای هنری ادامه دهد.
مژگان شجریان با برخورداری از آموزههای پدرش، «محمدرضا شجریان» و شاگردی «محمدرضا لطفی»، «حسین علیزاده»، «پرویز مشکاتیان» و «مهربانو توفیق» و نیز معاشرت با دیگر مفاخر موسیقی کلاسیک ایرانی، در موسیقی و آواز پیشرفت کرد و به همراه پدر در گروه «شهناز» و سپس عرصههای دیگر به فعالیت پرداخت.
او ماه گذشته نیز ترانه «بخوان» را به پاس مبارزات خستگیناپذیر زنان ایرانی برای آزادی، به «نیکاها» و «مهساها» تقدیم کرد.
****
مژگان شجریان پس از اجرای چند کنسرت در سال ۲۰۱۲، به خاطر مشکلات احتمالی، دیگر به ایران بازنگشت. او در گفتوگو با «ایرانوایر»، درباره محدودیتها و ممنوعیت صدای زن در ایران و از دست دادن بهترین سالهای عمرش برای پیشرفت در موسیقی و خواندن کنار پدر و برادرش گفت: «در هنر وقتی که متمرکز هنرت شوی، اتفاقاتی میافتد که در هیچ حالتی امکان تجربهاش نیست. من بهخاطر ممنوعیت در خواندن، از این تمرکز دور شدم و به هنرهای دیگر پرداختم و هیچگاه این اتفاقات را تجربه نکردم؛ اتفاقاتی که پدرم محمدرضا شجریان را شجریان کرد و همایون را همایون.»
او با اشاره به این نکته که بیشترین قدرت صدا برای خواننده در سنهای جوانی پس از بلوغ است و مهمترین پیشرفت یک هنرمند زمانی حاصل میشود که هنرش را ارایه دهد و توسط دیگران محک زده شود تا کموکاستیهای خود را پیدا کند و زمان برای تکامل بیشتر داشته باشد، میگوید: «هر چه این زمان بگذرد، رسیدن به تکامل هنری دیرتر و سختتر انجام میشود. برای من که جایی برای ارایه هنرم در ایران نداشتم، این زمان به تعویق افتاد و کار را برایم سختتر کرد.»
محمدرضا شجریان از نخستین کسانی بود که بر اهمیت صدای زن در موسیقی دستگاهی ایرانی تاکید میکرد. او در گفتوگویی با مثال زدن یک سیم از چهار سیم سهتار، صدای زن را یکی از رکنهای اساسی این موسیقی برشمرد و حرام بودن آن را نوعی ممنوعیت حکومتی دانست.
مژگان شجریان هم نخستین زنی بود که در کنار پدر، در اعتراض به ممنوعیت صدای زن، در کنسرتها تکخوانی کرد. او در پرسش از چرایی سیاسی بودن کنش حمایت از زنان، اعتراض به قوانین یا رفتارهای تبعیضآمیز در سالهای اخیر توضیح داد: «این تبعیضها و قوانین بهخاطر بقای سیاسی جمهوری اسلامی شکل گرفتهاند. این که زن را با این قدرت تاثیرگذارش در جامعه تحقیر کنید و ارزش او را پایین بیاورید و اساس خانواده را که میبایستی مانند ترازویی قدرت مادر و پدر تعادل داشته باشد، بههم بریزید، فرزندانش برده بار میآیند و میتوانی به چوب قانون مهارش کنید. وقتی مادر آزاد نیست، آزادگی در جامعه مفهومیندارد. در ایران باستان که بر پایه تک همسری بوده و مادر نقش انسانسازی داشته است، ما شاهد شکوفایی تمدن و فرهنگ بودهایم. چه کسی میخواهد دوباره ایران با تمدن و فرهنگ چنین قدرتمند و سرفراز باشد؟ پس نقش زن را کمرنگ میکنند تا مادری تحقیر شده، فرزندی تحقیر شدهتر را بار آورد و ایرانی بردهپرور چون ایران امروز بهوجود آید که هر چه تاراجش میکنند، هر چه بر سر طبیعتش، سر معادنش، سر فرهنگش میآورند، کسی برای دم زدن در آن نمانده باشد.»
۴مژگان شجریان نخستین آلبومش به نام «ارغوان» را در سال ۱۳۹۸ (۲۰۱۹) در خارج از ایران منتشر کرد و آن را به طور رایگان بر روی اینترنت در دسترس همگان قرار داد. سال گذشته ترانههای «به نام سرخ آزادی» و «برای بیمزار عاشقان» و «گمشده» را در همراهی و همدلی مردم با اعتراضات خواند و در گفتوگوهایش مانند همیشه از مواضع زنان دفاع کرد. او ماه گذشته نیز ترانه «بخوان» را به پاس مبارزات خستگیناپذیر زنان ایرانی برای آزادی به نیکاها و مهساها تقدیم کرد.
چرا انتشار ترانه و بیان اعتراض به زبان هنر، حضور معترضان در خیابان و کنشهایی از این دست برای گذار از وضعیت کنونی ضروری است؟ مژگان شجریان ضمن تاکید بر این ضرورت گفت: «هر کسی به گونهای اعتراض خود را از حاکمیت موجود ایران و سیاستهای غلط حکومترانان ایران بیان میکند. هنرمندان هم به زبان هنر. موسیقی اعتراضی در بطن خود با شعر و ریتم خود نهیبی است بر دلها، شاید این نهیب دلی را بلرزاند از گناهی که در حق جوانی حقخواه کرده است. شاید این موسیقی نهیبی باشد بر همسایهای که داغ جوان همسایهاش را دیده ولی سکوت کرده است. شاید نهیبی باشد بر کسی که نشسته است و منتظر تا دیگران برای احیای حق او به خیابانها بروند، اسیر شوند و کشته ولی خودشان هیچ هزینهای برای حقخواهی ندهند. زمانی که پدرم در جنبش سال ۱۳۸۸ تفنگت را زمین بگذار خواندند، مطمئنم خیلی از کسانی که به روی هموطن خود آتش میگشودند، با شنیدن این اثر به تفکر رفته و وجدانشان آزرده شده است. شاید برای کسی که بهخاطر تعصبات مغزش شستوشو داده شده است، هیچ بیانی، اشکی و فغانی، هیچ باید و نبایدی موثر نباشد. ولی زبان موسیقی تنها زبانی است که از تمام حصارهایی که انسانها در ذهن خود میسازند، میگذرد و چون دل را نشانه میگیرد، آینههای زنگار گرفته دلشان را پاک میکند تا حقیقت و انسانیت بار دیگر در آن تجلی یابد و به یاد آورند که انسانند.»
مژگان شجریان هماکنون با همسر و سه فرزندش در کالیفرنیا زندگی میکند و با انتشار ترانه و موسیقی، تدریس ساز و آواز کلاسیک ایرانی و برگزاری کنسرت به فعالیت هنری خود ادامه میدهد. اجرای کنسرت در کانادا، امریکا، سوئد و آلمان با گروههای «آفتاب» (به سرپرستی و آهنگسازی «سعید فرجپوری»)، «نوآیین» (به سرپرستی و آهنگسازی «سورنا صفاتی»)، «گردون» (به سرپرستی و آهنگسازی «آزاد میرزاپور»)، «شهرزاد» و «سُرواد» از جمله فعالیتهای او در این سالها هستند.
او در جواب به پرسش «ایرانوایر» از برآورده شدن توقعش از فعالیت در حوزه آواز دستگاهی ایرانی و نزدیکترشدن به هدفش در خارج از ایران گفت: «چون هنر مرز ندارد، پاسخم این است که من هدفم را دنبال میکنم و میخوانم و هنرم را در اختیار دوستدارانش قرار میدهم. آنجایی که شنوندگانم لذت میبرند، تمام توقعاتم برآورده میشوند. شاید در حوزه موسیقی دستگاهی امروزه شنوندگان اندکی باقیمانده باشند ولی ارزشی که درین حوزه نهفته است، ریشه در فرهنگ و زبان ما دارد و زنده نگهداشتن این ارزشها باعث شده است که به سمت سبکهای دیگر نروم ولی هیچ تعصبی هم در این باره ندارم. شاید روزی بخواهم آنها را هم امتحان کنم ولی مطمئنا نه برای جذب شنوندگان بیشتر بلکه برای ایجاد تغییری به سوی تکامل. همیشه این گفته پدر را در گوش دلم میشنوم که آب ساکن گند میخورد و باید جریان داشته باشد و معتقدم تعصب در هر چیزی اندیشه انسان را چون آب ساکن میگنداند و به سوی نابودی میکشاند. برای تکامل باید جریان داشت و تجربه کرد.»
مژگان شجریان که این روزها مشغول ضبط شش قطعه جدید است، در پایان گفتوگویش با «ایرانوایر»، تجلی زیبایی، عشق و انسانیت در بین انسانهای کره زمین و رهایی دنیا از خشم و بزهکاری و همچنین باز شدن بالهای آزادگی، دیدن ایرانی آزاد و مردمانی سرفراز با مادرانی آزاده و همیشه زیبا را آرزو کرد.