خرسند اشکان: پنجاه و هفتی

سه شنبه, 15ام اسفند, 1402
اندازه قلم متن

خرسند اشکان

ملت زنجیره نسل ها و فرهنگ حلقه های آن زنجیره و حافظه تاریخ است.نسل امروز هم دنباله و ادامه فرهنگ و قائم مقام نسل های پیش است اعم از پنجاه وهفتی و غیر آن.

استقرار مشروطیت گشاینده عقده ناشی از قرارداد منحوس و ننگین ترکمانچای بود که ملت مقدرات خود را در دست گرفت و بر استبداد و استعمار راه بست.

در لوح مشروطیت یا قانون اساسی شاه از مسئولیت مبرا و دولت تنها در مقابل پارلمان ملت مسئول شناخته گردید.شاه نماد وحدت و دارای مقام تشریفاتی فرماندهی کل قوا شد و چرخش امور بنام  اویا بموجب فرمان اومقرر گردید بدون اینکه هرگز اجرای قوانین را تعویق یا توقیف نمایدو تاکید شد  که سلطنت ودیعه ای است که  ملت به شاه تفویض نموده است وکلیه دستخط های پادشاه وقتی اجرا میشود که بامضای وزیر مسئول رسیده باشد و مسئول صحت مدلول دستخط وزیر مربوطه است و. شرط رسیدن به پادشاهی حضور در مجلس شورای ملی و اتیان سوگندتسلیم به قانون اساسی مشروطه است.ومشروطیت جزئا و کلا تعطیل بردار نیست.

محمدرضاشاه مدعی بود که  پادشاهی اونه تنها موروثی است بلکه  در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که برای مقابله با باصطلاح سرکشی مصدق که نخست وزیر بوده است از کشور خارج شده بوده ملت قیام نموده و باعث بازگشت وی شده است پس پادشاه انتخابی نیز میباشد.

 راجع به  رفت و برگشت پادشاه واژه کودتا به کنار آیا سیاست خارجی در براندازی دولت مصدق نقش داشت؟ پاسخ مثبت است  با وجود ماده ای در قرارداد ۱۹۲۱ ایران و شوروی  که در صورت ورود قوای خارجی  شوروی میتوانست نیرو واردکند تنها طریق براندازی استفاده از عوامل داخلی بود. انگلیس که از فردای خلع ید بموجب قانون مصوب پارلمان از شرکت بی پی به براندازی دولت نهضت ملی متوجه بود وبا اهرم ترس از انگلیس بر دربار فشار داشت و از آن طریق وعوامل نفوذی تاثیر گذاری بر انتخابات راپی میگرفت وقتی دولت ایزنهاور را در غنائم سهیم کرد.پس از مرگ استالین عملیات کلید خورد.آن کس که اگر موافقت نمیکرد سیاست خارجی به مقصود نمی رسید پادشاه بودکه علیرغم اینکه رأی شهرها در رفراندوم  مردادماه ۳۲نشانگر اکثریت داشتن دولت در جامعه بود در مسیر براندازی قرار گرفت.فرمان عزل منتسب به پادشاه مبرا از مسئولیت ؛ قانونی هم نبود و گذشته از اینکه در مشروطیت بکلی سابقه نداشت ومواردی که در مشروطیت در نبود مجلس فرمان نصب  برای یکی از رجال ملی  که پیشینه تصدی داشتند صادرمیشدمسبوق به حالت بلاتصدی پس از استعفای نخست وزیر بود .

 افسر گارد پس از نیمه شب در ساعات ممنوعه حکومت نظامی با عده و زره پوش مسبوق به هجوم به دو منزل و بازداشت وزیرخارجه و وزیری دیگر و نماینده مجلس و معاون ستاد ارتش در باغ شاه و قطع مرکز تلفن بازار  به منزل مصدق نزدیک شد و چون با قوای برتر مواجه گردید گفت  دستخط شاه را آورده ام. طبق وصیت نامه سرگردی که بازپرس نظامی بوده است افسر گارد اظهار داشته دو برگ مارکدار دربار را که سفید امضا بوده از شمال آورده و با دو مینوت بدون پاراف که یکی به خط خودش و دیگری به خط شخص نامعلوم بوده به هیراد منشی ویژه دربار تسلیم و زبانی باو اعلام کرده که در فرمان نصب نام سرلشکر زاهدی را بنویسد و فرمان عزل  بدستور زاهدی تاریخ گذاری شده است. خط آن  فرمان هم به سبب عدم تناسب کاغذ با متن درشت و ریز از کار در آمده بوده  است.پادشاه در بازگشت از رم آن را به گردن گرفت .

اکثریت قاطع نمایندگان که مستعفی شده بودند  درصورت دعوت مجلس به اجلاس میتوانستند  استعفا را پس بگیرند و رای عدم اعتماد به دولت منصوب بدهند ولی کودتائیان  که رفراندوم را غیرقانونی وانمود میکردند مایل به  اجلاس مجلس نبودند. در آخر آبان  بود که فرمان انحلال آن باتمسک به مصوبه  مجلس مؤسسان  فرمایشی سال۱۳۲۸صادرشد و به دستور شاه اعلام گردید نمایندگان مستعفی نمیتوانند در انتخابات مجلس ۱۸ شرکت کنند.

احزاب و جراید و مطبوعات که در دولت ملی مصدق  از آزادی برخوردار بودند و مصدق به شهربانی نوشته بود هیچ کس را بعنوان مخالفت  با شخص او تعقیب ننماید؛ آن آزادی را از دست دادند و احزاب فرمایشی ملیون به رهبری اقبال و مردم به رهبری علم و سپس کانون مترقی و ایران نوین به رهبری منصور و هویدا و ایرانیان به رهبری صدر و تجددتشکیل شد و از احزاب زمان دولت ملی حزب پان ایرانیست  به رهبری پزشکپوربرای مدت کوتاهی مجاز شد تا سال ۵۳ که به دستور ناچار همه منحل شدند و حزب فراگیر رستاخیز  زیر نظر شاه تشکیل شد و مخالفان غیر ایرانی و ناچار از خروج از کشور وانمود شدند.همه مقامات میبایست سرود شاهنشاهی را حفظ داشته باشند و در کانون های حزب رستاخیز ملت ایران شرکت کنند.امرا و وزرا هریک مستقلا شرفیاب شوند ودست ببوسند وگزارش بدهند و دستور بگیرند.

در مرداد ۳۲ ملت در یک رفراندوم دولت ملی را در مقابل مجلسی که نماینده واقعی خود نمیدید با اکثریت قاطع تایید کرد و پادشاه در مقابله با رای ملت فرمان عزل دولت ملی و نصب یک سرلشکر متهم به دخالت در ربودن و قتل رئیس شهربانی کشور را پس از کودتای آمریکا و انگلیس به گردن گرفت و تیغ در ملت نهاد و فضای گورستانی ایجاد کردو با ادامه نقض قانون اساسی مشروطه کشور را از حالت عدم تعهد خارج ووارد پیمان بغداد کرد و با امریکا هم پیمان نظامی نمود. به انعقاد مجلس که انحلال آن را قبول نداشت راضی نشد وگفت نمایندگان مستعفی از انتخاب شدن محرومند.انتخابات فرمایشی انجام و قراردادی که با کنسرسیوم شرکت های امریکائی و انگلیسی و فرانسوی و هلندی علیرغم قانون ملی شدن نفت منعقد شده بود با فشار پادشاه به تصویب رسید و پس از آیزنهاور هنگامی که کندی در آمریکا به قدرت رسید یک گزارش ۱۴ ماده ای امریکائی را در اختیار او گذاشت و بعنوان اصلاحات امینی عاقد قرارداد را توصیه کرد.

 پادشاه ابتدا امینی را منصوب ومجلسی را که در آن اللهیار صالح عضو جبهه ملی دوم ازکاشان انتخاب شده بودباز با استفاده از اصلاحیه فرمایشی قانون اساسی منحل کرد وپس از چند ماه خود اجرای مواد را بعهده گرفت وبا عبور از قانون اساسی آن را انقلاب شاه و مردم نامید وعلیرغم قانونی ندانستن رفراندوم دست به رفراندوم فرمایشی و اعلام تصویب زد و فعال مایشاء شد.قصبه فیروزه را در خراسان که بموجب قرارداد ۱۹۲۱ ایران و شوروی از آن ایران شناخته شده بود به شوروی داد ومجمع الجزایر بحرین را که استان چهاردهم شناخته شده بود به شیخ بحرین واگذار و بعنوان خواسته محافل محلی آن را بعنوان کشوری مستقل و عربی بعنوان اولین شناسنده برسمیت شناخت و شیخ  شاه شده را به پاسارگاد کورش کبیر در مراسم دعوت و از او استقبال  کردو باو تبریک گفت و در قرارداد الجزایر که پس از مبارزات کردان با رهبری بارزانی ها ورهاکردن آنان دست آورد خودش بود مرز زمینی را بر مبنای وضعیتی که میان ایران و عثمانی مطرح و مورد قبول دولت قاجاری قرار نگرفته بود پذیرفت که عراق اراضی مربوطه را تصرف نماید.ارتش را در ظفار بین یمن و عمان در گیر کرد ودر نقش ژاندارم ظاهرشد واسطه تحویل سلاح به اردن و مراکش و شاخ آفریقا گردید سبب  صرف بودجه کشور به شاهان سرگردان و کمک بلاعوض ووام به کشورهای دیگر و پروژه های پرخرج تسلیحاتی و غیر آن و تزریق غیر کارشناسی در آمدهای ناشی از بالا بردن بهای نفت به برنامه عمرانی گردید .مسبب واردات بی رویه مواد و کالا بدون در نظر گرفتن ظرفیت تخلیه از کشتی ها و جاده ها ووسایل حمل و نقل داخلی و وجود راننده و کارگر ماهر شد..بدون توجه به ایجاد تورم و آثار آن اصل مبارزه با گرانفروشی را  بعنوان اصلی دیگر بر انقلاب سفید خود که آن را به ۱۷ اصل رسانید ابداع کرد. وپس از اینکه عربستان از هماهنگی خودداری نمود و بر تولید خود افزود کابینه ریاضت کشی تشکیل داد و از عهده کارهای کشور که دچار کمبود برق و کمبودهای دیگر و تعطیل کارهای عمرانی و کسادی و رکود و تورم شده بود بر نیامد وعلاوه بر اینکه مخالفان مسلح را به جوخه های اعدام سپرد ملیون  ومخالفان غیر مسلح را مکرر زندانی کرد و در مخاطره قرارداد وبوسیله ساواک ایجاد رعب و وحشت نمود.

اکنون نظری به مصدق که یاران اوامثال صدیقی و لطفی و فاطمی و کاظمی و امیر علائی والهیار صالح و سنجابی و شایگان و رضوی وحسیبی و ناسیونالیست ها و سوسیالیست های طرفدار حاکمیت ملی و دموکراسی بودند بیفکنیم و ببینیم  مصدق کی بود و چه کرد. مصدق اولین دکتر حقوق در ایران بود که موقع تحصیل در اروپا با قرارداد ۱۹۱۹ که دولت انگلیس پس از سقوط امپراتوری تزاری روس میخواست به ایران تحمیل کند به مخالفت برخاست. کشور پس از قرارداد منحوس و ننگین ترکمنچای وحدت خود را از دست داده  بودو دو امپراتوری روس و انگلیس مانند دو سنگ آسیا آن را تحت فشار داشتند. اضمحلال حکومت تزاری روس در سال ۱۹۱۷ دولت انگلیس را  در ایران بی رقیب کرد و آن دولت پس از خاتمه جنگ اول جهانی در سال ۱۹۱۸ حالت امریکای پس از جنگ دوم جهانی را داشت و  پس از لشکر کشی بی نتیجه به قفقازمیخواست به دور انقلابیون شوروی کمربند دفاعی ایجاد کند و خود را ناچار میدید که برای ایجاد و دوام موانع اطراف آن  متوجه باقیمانده دولت عثمانی و ایران و افغانستان و چین باشد. در ایران  تادولت وثوق الدوله که از اعضای هیئت مدیره حکومت مشروطه پس از شکست استبداد صغیرمحمد علیشاه بود روی کار آمد قرارداد۱۹۱۹ را منعقد کرد که از سوی ملیون تعبیر به تحت الحمایگی شد  وبه تصویب مجلس نرسید و سپس کودتا ی ۱۲۹۹ صورت گرفت که مصدق که در بازگشت از اروپا والی ایالت فارس شده بود با آن هماهنگی نکرد و نخست وزیر کودتا دستور دستگیری او را صادر نمود که در منطقه بختیاری بسر برد تا پس از سه ماه نخست وزیری رهبر کودتا پایان یافت و به پایتخت وارد و در زمامداری احمد قوام وزارت مالیه را عهده دارشد.پس از سقوط آن دولت وی خود را نامزد نمایندگی مجلس از تهران کرد وانتخاب ووارد مجلس شد.هنگام مطرح شدن طرح انقراض قاجاریه و ی جزء چهار نفر ناطقین مخالف بود که مؤثرترین نطق را ایراد کرد و گفت فرق استبداد و مشروطه آن است که در مشروطه شاه از مسئولیت مبرا است و دولت مسئول پارلمان است.سردار سپه که نخست وزیر شده  است و مجلس با تصویب قانون فرماندهی کل قوا را باو واگذار نموده است اگر میخواهد خدمت کند موجبات کاملا فراهم است اگر شاه شود دیگر قانونا نمیتواند به خدمات مورد نظرش ادامه دهد و اگر بخواهد شاه شود و داخل در کار باشد مسئولیت دارد حال انکه در مشروطه شاه از مسئولیت مبرا است و مرا اگر ریز ریز کنند زیر بار چنین ترتیبی که بازگشت استبداد خواهد بود نمیروم. وی  بعد با مسیر راه  آهن نیز مخالفت کرد و گفت این مسیر تجاری نیست و سوق الجیشی است و از مجلس هفتم به بعد از انتخاب او جلوگیری شد و هنگامی که دکتر متین دفتری داماد او از نخست وزیری در بحبوحه جنگ جهانی دوم برکنارشد مصدق بدستور رضاشاه دستگیر و به زندان بیرجند اعزام گردید و سپس با وساطت پرون سویسی که در بیمارستان نجمیه موقوفه مادر مصدق شاهزاده قاجار بستری و معالجه شده بود ولیعهد نزد رضاشاه بازگرداندن او را به تهران درخواست کرد و پذیرفته شد وبه تهران انتقال یافت و با اشغال کشور در شهریور ۱۳۲۰ آزاد گردید و پس از تشکیل و خاتمه دوره ۱۳ مجلس که انتخابات آن قبل از شهریور مزبوردر پادشاهی رضاشاه انجام شده بود مصدق در انتخابات مجلس ۱۴ نامزد شد و وکیل اول پایتخت گردید. در آن مجلس با اعتبار نامه سید ضیا رهبر کودتا که از فلسطین به کشور باز گشته و  حزب اراده ملی را تاسیس ووکیل یزد شده  بود به مخالفت برخاست. و نیز در آن مجلس قانونی را پیشنها نمود که واگذاری امتیاز به دولت های خارجی از سوی دولت ها جرم شناخته شد. باستناد همین قانون بود که مقاوله نامه قوام سادچیکف راجع به تشکیل شرکت  مختلط ایران و شوروی برای استخراج نفت در شمال ایران از سوی مجلس پانزده که انتخابات آن در دولت قوام انجام شده بود ومصدق در آن حضور نداشت رد شد و در ردیه دولت مکلف به استیفای حقوق ایران از نفت جنوب گردید و مبارزه برای جلوگیری از دخالت دولت در انتخابات مجلس ۱۶ آغاز و منتهی به دعوت مصدق از مردم برای حضور در مقابل کاخ شاه و ورود بیست نفر به نمایندگی حاضران برای تحصن در کاخ و طلب کردن آزادی انتخابات وبرگزیدن عنوان جبهه ملی بر مینای استقلال و آزادی و سرانجام ابطال انتخابات تهران و تجدید انتخابات و پیروزی جبهه ملی و تشکیل کمیسیون نفت به ریاست مصدق و طرح ملی شدن نفت از سوی جبهه ملی با توجه باینکه راهی   قابل پذیرش در مراجع بین المللی برای الغاء قرارداد ۱۹۳۳ زمان رضاشاه با افزودن مدت سی سال دیگر بر مدت قرارداد زمان استبداد وجود نداشت گردید. سپهبد رزم آرا نخست وزیر منصوب شاه به قتل رسید و ملی شدن نفت در مجلس  شورای ملی پذیرفته و در ۲۹ اسفند در مجلس سنا تایید شد دولت علاء که جانشین شده بود در اریبهشت ۱۳۳۰ استعفا کرد و لیدر اکثریت برای فراهم کردن زمینه رای تمایل به سیدضیا به تصور اینکه مانند گذشته مصدق حاضر به قبول نخست وزیری نیست باو خطاب کرد خودت قبول کن و برخلاف انتظارش در این بزنگاه مصدق اعلام قبولی کرد و مجلس با کف زدن و دادن رای با ورقه از او استقبال نمود و پس از تصویب قانون اجرائی فرمان بنام مصدق صادر شد. مصدق میگفت با اینکه ما جزء بلوک غرب  میباشیم باید مستقل باشیم و نباید از بی طرفی خارج شویم. پیرو سیاست موازنه منفی یا عدمی بود نیز  بیت الغزل دموکراسی را انتخابات میدانست واصلاح قانون انتخابات ومنحصر نمودن حق رای به با سوادان را توصیه میکرد.برنامه دولت خود را اجرای قانون ملی شدن نفت و اصلاح قانون انتخابات قرار داد و گفت بعد از اجرای این دو ماده کنار خواهم رفت.مقصود او ادامه نهضت مشروطیت و تحکیم مشروطیت بود هنگامی که بعد از قیام ۳۰ تیر اختیارات قانونی باو داده شددر لایحه شهرداری که با استفاده از اختیارات تهیه کرد حق رای برای زنان پیش بینی شد و دستور انتشار لایحه مربوط بانتخابات پارلمان را برای نظرخواهی از عموم داد و دکتر شایگان که در کمیسون مربوطه عضوبود در مصاحبه اعلام داشت اگر مردم بخواهند حق رای زنان در انتخابات پارلمانی از سوی مصدق لجاظ خواهد شد و لی چون مراجع ثلاثه قم و بهبهانی فتوا دادند که خلاف شرع است وامر ناهماهنگ با ضرورت دین پیش نخواهد رفت ؛ عقیم ماند.لوایح بسیار سودمند و اساسی و ماندنی با استفاده از اختیارات تهیه کرد. به اصلاح دادگستری و ارتش همت گماشت . کشور را در طول دوسال که زمامدار بودعلیرغم محاصره  و تحریم  و تعطیلی در صنعت نفت بخوبی اداره کرد و بهای ارز در زیر هفتاد ریال ثابت ماندو افزایش نیافت. در آن دولت پاکدست  با اقتصاد بدون نفت در سال ۱۳۳۱ صادرات بر واردات افزایش داشت که بی سابقه بود.

هیئت خلع ید از شرکت انگلیسی عازم خوزستان شد و خلع ید صورت گرفت و چون کارشناسان انگلیسی حاضر نشدند با همان وضعیت سابق کارمند شرکت ملی نفت ایران باشند اقامتشان لغو و مجبور به ترک ایران شدند. دولت انگلیس ناو جتگی به ابادان فرستاد که چون دولت امریکا به ملاحظه قرارداد ۱۹۲۱ ایران و شوروی حمله نظامی را تایید نکرد حمله نظامی صورت نگرفت.سپس هیئت جاکسون برای مذاکره آمدند که حاضر به پذیرفتن ملی شدن نفت نبودند وبی نتیجه بود.هاریمن نماینده ویژه ترومن رئیس جمهور امریکا متعاقبا در میان تظاهرات  غیر مجاز برانگیخته حزب مخفی توده و تیر اندازی پلیس و کشته شدن عده ای وارد شد و در نتیجه ماموریت او دولت انگلیس اصل ملی شدن نفت را به رسمیت شناخت و هیئت استوکس به تهران امد که پیشنهادش با قانون مطابقت نداشت و مراجعت کرد. ولی بعد نامه ای در انتقاد از کمپانی بی پی به اتلی نخست وزیر انگلیس نوشت.سپس دولت انگلیس به دادگاه لاهه شکایت کرد.قرار موقت دادگاه بادامه وضع سابق تا خاتمه رسیدگی مورد قبول دولت ملی قرار نگرفت.سپس دولت انگلیس به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت کرد که صلح جهانی به خطر افتاده است . مصدق قبل از عزیمت برای جوابگوئی خواست گزارش کارها را به مجلس بدهد ولی اقلیت مجلس را از کار انداخت .مصدق هنگام خروج از مجلس بر روی کرسیچه گزارش خود را خطاب به ملت بیان کرد وهنگامی که فریاد مرده باد انگلیس شنید خواهش کرد مرده باد گفته نشودسپس در رأس هیئتی به امریکا رفت و در شورای امنیت پاسخگوئی او منتهی به تصویب پیشنهاد فرانسه به خروج شکایت از دستور تا خاتمه رسیدگی دادگاه لاهه گردید که البته حضور مصدق با هیئت همراه در دادگاه لاهه و دفاع او و پرفسور رولن بلژیکی  وکیل دولت ایران باینکه  دولت انگلیس در اختلاف بین ایران و یک کمپانی فاقد سمت است موجب گردید که  مقارن پایان روز ۳۰ تیر۱۳۳۱قضات دادگاه  بشمول قاضی انگلیسی رای به عدم صلاحیت دادگاه بدهند.

مصدق هنگام حضور در شورای امیت بدعوت ترومن رئیس جمهور امریکا از نیویورک به واشنگتن رفت. موفق شد با دولت امریکابه فرمولی برای حل مسئله برسد.فرمول وسیله اچسن وزیر خارجه امریکا به ایدن وزیر خارجه انگلیس ارائه و طی ۸ جلسه پرتنش در مقر اروپائی ملل متحد بحث و منتهی به اعلام تصمیم انگلیس به حاضر نبودن به مذاکره با دولت دکتر مصدق  که کارشناسان انگلیسی را اخراج کرده است گردیداچسن در آخر گفت پیشنهاد راه گشا بود اما شما به پرستیژ میاندیشید.بالاخره تحریم نفتی شکسته خواهد شد. سپس باموافقت انگلیس نمایندگانی از بانک بین المللی به ایران آمدند تا کاری کنند جریان نفت قطع نشود ولی چون میخواستند کارکنان انگلیسی را برگردانند و حاضر نبودند اقدام خود را از طرف دولت ایران تعریف کنند دولت مصدق نتوانست بپذیرد.مصدق در راه مراجعت دعوت مصر را پذیرفت که از او استقبال بی سابقه ای بعمل آمد.در بازگشت اعلام داشت که با نظریه تاخیر انتخابات موافقت ندارد وانتخابات بوسیله اللهیار صالح  که به وزارت کشور منصوب شد  با همان قانون موجود که  دولت مجال اصلاح آن  را نداشت و در نقاطی به تشنج و انواع اعمال نفوذ محلی و نظامی انجامیدجریان یافت و هنگام عزیمت مصدق به لاهه برای دفاع از شکایت انگلستان متوقف گردید و مجلس با حدود ۷۰ نماینده افتتاح شد و مصدق که به انتخابات برای ناامید کردن انگلیس از مخالفان دل بسته بود قبل از عزیمت خواستار رد اعتبار نامه های مشکوک وسیله مجلس شد.لکن امام جمعه تهران که وکیل مهاباد منطقه کردی که اغلب شیعه نبودند شده بود رئیس  آن مجلس در آمد.مصدق اکثریت مجلس را ناموافق تشخیص داد و چون مجلس باو اظهارتمایل کرد او وضعیت را فوق العاده و ادامه نبرد با استعمار  را مستلزم اختیارات دانست واستقبالی نشد.او به شاه نیز گفت که  نظامیان در انتخابات دخالت کرده اند ومیخواهد خود عهده دار وزارت جنگ باشد و چون شاه را موافق ندید با اعلام استعفاخواست مراجعت کند.به نوشته مصدق شاه در صدد ممانعت بر آمد وپس از کشمکش از او تقاضا کرد که از کمک باو در این موقعیت دریغ نکند و گفت تا ساعت معین اگرپیامی دریافت نکرد استعفا نامه بفرستد و مصدق استعفا نامه را پس از آن ساعت فرستاد.مجلس در جلسه ای که نمایندگان جبهه ملی شرکت نکردند حدود ۴۰ رای تمایل به احمد قوام داد و فرمان بنام او صادر شد. روز ۳۰ تیر در شرایط حکومت نظامی که در تهران از قبل برقرار بود در اعتراضات  مردم قهرمانان بسیاری کشته شدند روز که به نیمه رسید پلیس و نیروی نظامی به فرمان شاه از میدان خارج شدند  و قوام در حالت آچمز قرار گرفت واستعفای قوام اعلام و مصدق با رای تمایل قاطع به زمامداری بازگشت.

در این بازه زمانی چرچیل حاضر شد باتفاق ترومن فرمولی به مصدق پیشنهاد شود.آن فرمول که غرامت کسب و کار تا پایان مدت سی سال افزوده شده در زمان رضاشاه را نیز  بعنوان عدم النفع مورد پوشش قرار میداد از سوی مصدق ناهماهنگ با قانون مصوب تشخیص و ردشد.  دولت مصدق برای جلوگیری ازبرانگیختن عوامل داخلی روابط سیاسی  ایران و انگلیس  را قطع کرد و برخی افراد توطئه گر بازداشت شدند.

 در زمستان قضایای ۹ اسفند ۱۳۳۱ به منصه ظهور رسید که شاه عازم سفر بی خبر عامه به خارج شد وخود خبرمحرمانه را درز داد و بهبهانی و کاشانی و ارتشیان بازنشسته عده ای را در شرایط حکومت نظامی جلو کاخ پادشاه آوردند و علیه مصدق برانگیختند و مصدق که برای انجام تشریفات سفر پادشاه در کاخ بود از درب کاخ مجاور خارج شد که ثریا ملکه وقت در خاطرات خود آورده است که او راننده  را مامور رسانیدن مصدق به منزلش کرده است و  مصدق در خاطرات و تالمات قضیه را با اشاره به حمله ای که متعاقبا به منزلش شد و منتهی به خروج او و رفتنش به ستاد ارتش و از آنجا به مجلس شورای ملی گردید به نجات از مهلکه وپریدن مرغ از قفس تشبیه نموده است .

مجلس هیئت ۸ نفره برای گزارش معین   کرد و آن هیئت به اتفاق آراء  در گزارش خود قید کرد که فرماندهی قوای مسلح  با دولت است که در مقابل پارلمان مسئول است.پس از آن در سال جدید دوتن که در هیئت ۸ نفره واقعه ۹ اسفند گزارش را امضا کرده بودند اعلام داشتند امضای خودرا پس میگیرند ودو فراکسیون جدید وسیله آنان تشکیل شدو با هماهنگی برخی مانع از کار مجلس در ارتباط با گزارش مزبور شدند

.مصدق که مکرر سعی کرده بود شاه را با تقدیم گزارش هاوسوگند و قید در ظهر قرآن  آسوده دل کند  پس از کودتادر دادگاه ناصالح نظامی هم گفت مگر من نمیدانستم که جمهوری برای مملکت نه ممکن است و نه مفید.چون شاه بدون تعیین تکلیف وظایف پادشاهی از مملکت   خارج شد اگر بلا تکلیفی ادامه مییافت  با رفراندوم اعضای شورای سلطنت در غیاب شاه  برای انجام وظایف او تعیین میشدند.و نیز گفت سیاست خارجی  میل دارد با یک نفر طرف باشد زیرا جماعت را نمیتواند تحت تاثیر قراردهد.

او را بدون رعایت قوانین  محکوم به حبس نموند و در تجدید نظر ودیوانعالی کشور که کودتائیان با انحلال آن مجددا تشکیل دادند دستوری تایید شدپس از اتمام مدت حبس هم رها نشد

فضای گورستانی ایجاد گردید و بانگی برنیامد و در احمد اباد در حصر بود تا در گذشت وفوت او در یک سطر روزنامه بطوردستوری درج شد واز مراسم ممانعت گردید ودرهمان احمد اباد در اقامتگاهش وسیله چند نفر شستشو وبامانت در همانجا در دل خاک جا گرفت

 پس از واقعه نهم اسفند۳۱ در اول اردیبهشت  ۳۲سرتیپ افشارتوس رئیس کل شهربانی با توطئه به منزل حسین خطیبی نام مرتبط با بقائی کشانده و ربوده شد و پس از شکنجه به قتل رسید و پس از کشف عوامل در تحقیقات از بقائی و زاهدی نام بردند که زاهدی در مجلس متحصن شد ولایحه سلب مصونیت ازبقائی به مجلس تقدیم گردید .

وسیله برخی نمایندگان وضعی بوجود آمد که مجلس نتوانست تا موقع تجدید انتخاب هیئت رئیسه در تیرماه تشکیل جلسه دهد و همزمان با انتخاب دکتر معظمی بجای کاشانی به ریاست که با تغییر مانور مخفی نمایندگانی که به قوام رای داده بودند همراه بود.مکی ناظر بر بانک ملی شد و زهری از یاران بقائی ورقه استیضاح مصدق را بعنوان شکنجه متهمان به ربودن و قتل افشار توس رئیس کل شهربانی روی میز رئیس گذاشت.درمجلس برای ساقط کردن دولت صف آرائی شد. آیزنهاوررئیس جمهور وقت آمریکا به نامه خرداد ماه مصدق با تاخیر در این موقع پاسخ منفی  فرستاد.

مصدق  دست به رفراندوم زد تا ملت اگر هنوز پشتیبان دولت است و دولت در جامعه دارای اکثریت  است مجلس  ۱۷ منحل و انتخابات آغاز شود والا دولت کنار برود. نتیجه رفرندوم ابقای دولت بود .

  پیشنهاد مشترک چرچیل ایزنهاور در اول اسفند ۱۳۳۱ به دولت ایران داده شده و در ۲۹ اسفند مصدق خواستار اصلاح آن برای هماهگی با قانون مصوب گردیده بود. بعد معلوم شد پس از فقدان سرتیپ افشارتوس طرح براندازی دولت مصدق که انگلیس اماده داشت در نیمه اول تیرماه به تایید آیزنهاور رئیس جمهور امریکا رسیده وماموریت اجرای  آن به روزولت واگذار شد ه و او در اواخر تیر ناشناس وارد تهران گردیده ومخفیانه با شاه ملاقات و زاهدی را  که از تحصن در مجلس خارج شده و مخفی بودبه منزل یک افسر امریکائی انتقال داده است.وبا دستخط منتسب به شاه از طریق نظامیان طرح سرنگونی را اجرا کرد

شاه از رم بازگشت ودر مقابل ملتی که با او قهر بود قرار گرفت و بر سرنیزه تکیه کرد.دیگر مجالی به مستعفیان مجلس ۱۷ برای بازگشت به مجلس  که انحلال آن مورد پذیرش کودتائیان  نبود و نیز شرکتشان در انتخابات بعد از فرمان شاه  به دستاویز اصلاحیه فرمایشی قانون اساسی  بانلال آن در آبان ؛ داده نشد و سرکوب گسترده صورت گرفت. و مخالفان به بند کشیده شدند وصدائی نداشتند.

 دیکتاتوری وکژی های محمد رضاشاه  و خارج کردن کشور از حالت عدم تعهد  و دیکته نویسی غرب وتکیه بر سرکوبی بی رحمانه پس از ایستادگی در برابر رای ملت در رفراندوم  و جلوگیری از اجلاس مجلس و انحلال آن پس از سه ماه و جلوگیری از انتخاب نمایندگان مستعفی که اکثریت بودند و نوشتن دیکته کندی بنام انقلاب سفید

( بشرح صفحه ۲۲۰جلد یک کتاب عقاب وشیر نویسنده پرفسور جیمز بیل ترجمه مهوش غلامی طرح ۱۴ ماده ای بولینگ که پس از نشر مصاحبه خروشچف که اظهار داشته بود ایران بهترین نمونه حرکت اجتناب ناپذیر تاریخ است با رد مزایای تغییر سیاست غرب در حمایت از کودتای مردمی تر ملی گرایی به سبک مصدق که آن را بیش از حد گران توصیف کرد و انتخاب مناسب تروسیله  کندی رئیس جمهور وقت تایید شد چنین بود:« شاه باید  ۱-تمامی رنجش ها و نارضایتی های موجود را از خود منحرف کرده متوجه وزرای خود سازد.   ۲- خانواده خود یا اکثر اعضای خانواده اش را در اروپا پخش کند.   ۳-از سفر رسمی به خارج جتناب کند و دیگران را نیز از سفر رسمی به ایران باز دارد.    ۴-نیروهای نظامی خود را بتدریج به یک نیروی کوچک پر طاقت متشکل از پیاده نظام و توپخانه قادر به کنترل امنیت داخلی و فعالیت های چریکی کاهش دهد.    ۵-اکثر مستشاران امریکائی را باستثنای افرادی که دآموش  پرورش و کارهای رفاهی فعالیت دارند بتدریج از ایران خارج کند.    ۶-طبقه حاکم سنتی را به دلیل نداشتن مسئولیت  اجتماع در ملاء عام مورد انتقاد قرار دهد.   ۷-از موضعگیری بین المللی خود که آشکارا در جمایت غرب است دست کشد اما کمترین زیان ممکن را متوجه جهان آزاد و پرستیز خود سازد.   ۸-سطح زندگی خود و جاه و جلال زندگیش را پایین آورد.   ۹-حد اقل با یک برنامه توزیع زمین علیه زمینداران بزرذگ اقدام کند.   ۱۰-علیه کنسرسیوم نفتی حرکات تهدید کننده انجام دهد و بنحوی ز  آن امتیاز هایی بگیرد که بنظر برسد کنسرسیوم با بی میلی تسلیم قدرت و اراه او شده است.   ۱۱- از ده ها مقام بلند پایه فاسد چه بتوان فساد آنان را ثابت کرد و چه نتوان سپر بلائی برای خود بسازد.    ۱۲- طرفداران میانه رو مصدق به سمت های نظیر وزیر دارائی و رئیس سازمان برنامه منصوب کند که در آنجا بدون آنکه  بتوانند تغییری در سیاست بوجود آورند مسئولیت هائی را عهده دا شوند.      ۱۳- تمامه جزئیات فعالیت های بنیاد پهلوی را علنی سازد و چند تن از رفداران میانه رو مصدق را سرپرست آنها سازد.    ۱۴- از شخصیت خود برای بقراری تماس شخصی دائم با اعضای طبقه متوسط استفاده کند.)

و شکستن سوگند تبعیت از قانون اساسی و محاکمه پیشوای ملت در دادگاه ناصالح و بدون تجویز مجلس و تبعید غیر قانونی او و اعدام دکتر حسین فاطمی وزیر خارجه و تقلب در انتخابات و تشکیل احزاب فرمایشی و بالاخره حزب فراگیر و مداخله ناشیانه در کلیه امور و خود رایی در برابر کارشناسان و فشار دائم بر سران جبهه ملی و زندانی نمودن مکرر مخالفان و دست اندازی به حریم قوه مقننه واز دست دادن بحرین در جنوب و فیروزه در شمال وقرارداد هیرمندبراساس توصیه امریکا وموافقت در مرز خشکی بر اساس متنی که سلسله قاجار آن را قبول نداشته در قرارداد الجزایر انگیزه شد تا در موقعیت مناسب خارجی و شعار همه با هم  داخلی امواج خروشان مردمی  به حرکت در آید.

در امریکا پس از جانسون و نیکسون و فرد کارتر آمد که بر حقوق بشر در انتخابات اشاره میکرد. شاه فضای باز سیاسی اعلام کرد . کارتر در زمستان ۵۶به تهران آمد و ایران را جزیره ثبات و شاه را محبوب ملت توصیف کرد.  به دستور شاه مقاله ای  در روزنامه کثیرالانتشار چاپ شد که آخوند  مخالف تبعید شده به عراق را حقوق بگیر اجانب وغیر ایرانی معرفی میکرد ومتعاقبا از عراق که با آن مصالحه کرده بود خواست که اورا محدود نماید.اعمال محدودیت منتهی به عزیمت او بسوی کویت شد و چون کویت او را نپذیرفت یک ایرانی تحصیل کرده در امریکا که نزد او آمده بود رهنمود داد که به پاریس برود و شاه هنگامی که  فرانسه برای خروج مسافراز او نظر خواست موافقت نکرد.آخوند مذکور گرچه از مراجع تقلید شیعیان شده بود ولی دو آخوند دیگر مقیم عراق و ایران مقلدانشان بسیار بیش از او بود معروفیت او تا آن زمان در حلقه خواص و حوزه های درسی طلاب بود و شهرت عام نداشت. این رفتن به اروپا پاریس و سرازیر شدن مخالفان و دانشجویان و خبر نگاران  به اقامتگاه اوباعث شهرت عام وی گردید.ناگهان بصورت رهبر بلامنازع کلیه مخالفان در آمد و هوشمندانه از این وضعیت بهره برداری کرد.

او نخست موقع رفراندوم پادشاه با اصلاحات ارضی و دخالت دادن زنان در انتخابات اعلام مخالفت کرده بود که  به بر خورد امنیتی انجامید و دستگیر و زندانی و سپس آزاد شد و لی پس از  تصویب لایحه ای دائر بر مصونیت امریکائیان مامور در ایران از تعقیب کیفری در دادگاههای ایران بعنوان بازگرداندن کاپیتولاسیون علم مخالفت بر افراشت که این بار منتهی به تبعید او به ازمیر ترکیه و پس از مدتی به نجف عراق گردید..در جدال اوبا دولت علم حادثه ۱۵ خرداد پیش آمد که با دستگیری او ؛در ورامین و تهران عده ای از طرفداران او و مخالفان دیگر تظاهرات و اقداماتی کردند که دولت علم  با قوه قهریه با آنان مقابله کرد و عده ای کشته شدند.

 او در آن زمان به قانون اساسی استدلال میکرد. در پاریس شعار های آن تظاهرات هم مطرح شد و کشور سریعا تاثیر پذیرفت و به تظاهرات و اعتصابات فلج کننده و راه پیمائی تاسوعا و عاشورا انجامید پادشاه آنگونه که بعد  معلوم شد بیمار و دچار سرطان لنفاوی بود. یک بار درتلویزیون ظاهر شد و خطاب به مردم گفت پیام انقلاب شما را شنیدم متهعد میشوم که جبران شود ولی فرمان زمامداری به رئیس ستاد مشترک ارتش داد که پس از مدتی یک دولت نظامی تا فراهم شدن موجبات تشکیل دولت غیر نظامی مناسب تشکیل شود. لکن چنانکه همه میدانیم آن دولت ناکا ر آمد بود.

 بعد هم مردم وزرای دولت شاپور بختیار را که خود را منتسب به جبهه ملی و طرفدار مصدق میدانست و البته جبهه ملی  اخراج او را اعلام کرد به وزارتخانه ها  راه ندادند تا مسافرپاریس آمد ودولت دیگری به ریاست مهدی بازرگان که او هم  خود را مصدقی میدانست تشکیل داد.در این کشمکش ارتش اعلام بی طرفی کرد که انقلاب نشود و  شد و ذر۲۲ بهمن ۵۷همه چیز زیر و رو گردید

.در تاریخ ۱۵ اسفند ۵۷ یکی از بزرگترین گردهمایی‌های سیاسی در سالروز درگذشت رهبر نهضت ملی بر آرامگاه وی در احمدآباد برگزار شد. در این مراسم به نوشته روزنامه اطلاعات یک میلیون نفر به احمدآباد رفتند.ایرانیان به این مناسبت چنان مراسمی برگزار کردند که تا آن زمان بی سابقه بود. از ساعت ۲ تا ۵ و ۳۰ دقیقه (وقت قبلا اعلام شده) بر گور او گریستند و شعار دادند. ورهبر انقلابی  مقارن آن در تهران نماند و به قم رفت و البته در فرصت بعدی بازگشت و تا بود در تهران بود.فسوسا که دستگاه مسلط بعدی ترتیب انتقال بقایای پیکر او را به آرامگاه شهیدان فراهم نکرد.حال آنکه ۲۲بهمن دنباله ۲۸ مرداد بود. شعار های استقلال و آزادی همان شعار جبهه ملی مصدق بود و اگر اضافه میشد «حکومت اسلامی» آنان که تکرار میکردند برای  آن بود که از موضع تهمت انتساب به دسته های چپ پرهیز و بهانه تهاجم  را تدبیر کنند.بیزاری از استبداد و استعمار را تکرار میکردند. به نقض قانون اساسی اعتراض بود نه به خود قانون اساسی.

مردم که در ۱۱ و۱۲ فروردین ۵۸ پای صندوق رای رفتند اگر چه سئوال رفراندوم جمهوری اسلامی آری یا نه بود ولی آنچه مسلم است مردم به اکثریت قاطع بالای ۹۰ درصد مقصودشان عزل محمدرضاشاه و تاکید بر قانون اساسی یادگار شهیدان و نه گفتن  به نقض آن و بازگیری امانت ملی از او بود نه تغییر قانون اساسی. همان که در بیانیه سه ماده ای کریم سنجابی که در پاریس ارائه شد و مورد استقبال با افزدن واژه استقلال قرار گرفت. در  آن بیانیه به قانون اساسی و نقض مکرر آن و نتیجتا محرومیت ازداشتن پایگاه  در آن. و لزوم رفراندوم و تعیین تکلیف در این باب اشاره شده بود. میدانیم که جبهه ملی به قانون اساسی مجلس بعدی خبرگان رای نداد.

کریم سنجابی در پاریس بیانیه سه ماده ای اش که رهبر روحانی کلمه استقلال را بر آن افزود چنین بود («ماده اول: سلطنت کنونی ایران با نقض مداوم قانون اساسی و اعمال ظلم و ستم و ترویج فساد و تسلیم در برابر سیاست‌های بیگانه فاقد پایگاه قانونی و شرعی است.

ماده دوم: جنبش ملی اسلامی ایران نمی‌تواند با وجود بقای نظام سلطنتی غیر قانونی با هیچ ترکیب حکومتی موافقت کند.

ماده سوم: نظام حکومت ملی ایران باید بر اساس موازین اسلام و دموکراسی و استقلال به وسیلۀ مراجعه به آرای عمومی تعیین گردد»).


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.