اخبار روز
سلام نرگس
اول اردیبهشت است، روز تولد تو و باز سالی دگر گذشت.
گاهی زمان مرهمی بر فاصله هاست و گاهی هم نیست، بلکه تب دیدار و خواست در کنار هم بودن را بیشتر می کند.
گاهی میگویم اخر چقدر باید طول بکشد این جدائی؟
از آن شبی که پیشنهاد ازدواج دادم تا امروز چندین و چند سال گذشته، اما مگر چند سالش را ما کنار هم بودیم؟
آن روز دختر اردیبهشت بودی، امروز بانوی نوبل هستی. اما برای من همان نرگس هستی. با انرژی و سرشار از شور زندگی و با صدایی که فضا را پرمی کرد. جراتی که در مواجهه با خطر داشتی و داری. همراه با مهربانی. نرگسی با همه دردسر هایش.
هم بندی هایت تعریف می کردند که در بند مادری می کردی. نیمرو درجه یک می پختی. میخندی و میخندانی و شادی به راه می اندازی. می گویند “ممسن خانی”برای حمایت از هر فردی. با زندانبانان مواجه می شوی. می گویند…..
اما انتظار دیدار ما کی به سر می رسد؟ نمی دانم شاید باید همچنان منتظر ماند، چرا که عهدی با مردم بستی و بسته ام که شکستنش نادرست و خلاف مرام است.
باور کن که سخت نیاز داشتم در کنارم بودی تا بار سختی این زیستن پر و فراز و نشیب را با تو قسمت می کردم.
بچه ها دیگر بزرگ شده اند.گاه میپذیرند. گاه ایراد می گیرند. همه اینها به طور عادی تفاوت نسلی را نشان می دهد.
علی تحلیل هایی دارد که گاه با من نمی خواند. کیانا سبکی دارد که متفاوت با توست.
اما همراهند و این زیبایی زندگی است.
آنها مستقل هستند. چانه زنی من با انها ادامه دارد. گاهی من می برم، گاهی هم آنها.
خلاصه زندگی این است.
باز به انتظاری که عادت نشده است،به امید دیدار می گویم. با امید به دیدار، با ناامیدی مبارزه می کنم.
نرگس تولدت مبارک.
تقی رحمانی – پاریس
۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
تلگرام تقی رحمانی