یکم. نیروی انتظامی مانند نیروهای نظامی تحت فرامین رهبر عمل میکند. بنابراین گشت غیرقانونی ارشاد (طرح نور) یا به دستور آقای خامنهای یا با تأیید و مجوز وی بازگشته است. این را کسی میگوید که در دوره اصلاحات سالها معاون سیاسی وزیر کشور و مدت کوتاهی نیز سرپرست وزارت کشور بوده است. کوتاه آن که جز رهبر هیچ مقام دیگری نمیتواند برای پلیس تکلیف تعیین کند.
دوم. خواست رهبر نافی مسئولیت دولت و مجلس و قوه قضائیه در مورد گشت غیرقانونی نور نیست. مقامات سه قوه یا سوگند خوردهاند یا وظیفه دارند مانع هرگونه تجاوزی به حقوق شهروندان شوند و باید پاسخگوی افکار عمومی باشند. اما علت تأکید و تصریح من بر نقش و مسئولیت رهبر در این باره آن است که کسی آدرس غلط ندهد و اذهان را منحرف نکند.
سوم. اگر آقای خامنهای واقعا منتقد مواجهه پلیس که بالضروره خشونتبار خواهد شد، با زنانی است که نمیخواهند زیربار حجاب زوری بروند و معتقدند جمهوری اسلامی باید مانند تقریباً تمام کشورهای دنیا، به استثنای طالبان در افغانستان و یکی دوکشور دیگر، زنان را آزاد بگذارد که داوطلبانه روسری به سر کنند یا نکنند، میتواند با یک اشاره به فرماندهی فراجا به مسئله پایان دهد.
چهارم. برچیدن ونهای پلیس نشانه آن است که رهبر به نظر اکثریت ملت احترام گذاشته و به خواست آنها تمکین کرده است. در جانب مقابل، مسئولیت پیامدهای ویرانگر این طرح شکستخورده، در صورت استمرار یافتن، در درجه نخست متوجه شخص آقای خامنهای است که گشت ارشاد را احیا کرده است. وی باید توجه کند که دوره دستور دادن و مسئولیت نپذیرفتن و مقامات و نهادهای دیگر را پاسخگو معرفی کردن سپری شده است.
پنجم. متأسفانه لجبازی با افکار عمومی، از ساخت مسجد در پارک قیطریه و تداوم امامت جمعه زمینخوار ازگل، تا بازگشت گشت ارشاد و سکوت درباره فساد عظیم چای دبش و اخیرا حکم ظالمانه اعدام توماج صالحی، در حال تبدیل شدن به سیاست راهبردی جناح رهبر است. بهنظر میرسد حاکمیت از جلب رضایت اکثریت ملت قطع امید کردهاست. افزون بر آن برنامه روشنی برای حل مشکلات تلنبار شده و مهار گرانی و تورم کمرشکن ندارد و قادر به ترسیم چشماندازی مثبت در افق ایران نیست. بنابراین به بهانه «مقابله با بیحجابی»، میکوشد فضا را پلیسی وامنیتی کند تا شهروندان نتوانند نطق بکشند و اعتراض کنند وادامه حکومت اقلیت بر ملت ممکن شود. گویا به این جمعبندی رسیدهاند حال که اکثریت ایرانیان دوستشان ندارند، لازم است از ایشان بترسند و ساکت بمانند.
ششم. یأس از اکثریت، «نصر بالرعب» یا «حکومت براساس ترس» را وارد مرحله جدیدی کرده، به دهنکجی آشکار به مردم کشانده است. نفی اعتبار رأی و نظر اکثریت توسط والی خودسر خراسان، در نظامی که هنوز بر برگ آرایش نوشته میشود: «میزان رأی ملت است» و گوشتتلخ خواندن پیامبر رئوفی که خداوند خلق او را عظیم و وجود مبارکش را رحمت برای عالمیان میخواند و نیز خشن معرفی کردن امیرمؤمنان و بیان این که حکومتش پر از فساد بود، توسط خطیب ثابت و هتاک بیت رهبر، که در این موارد قیاس به نفس میکند، برای توجیه بیکفایتیها، سرکوبها و فسادها ارائه و از صدا و سیمای رهبر پخش میشود. مهمتر آنکه زمینهسازی برای نظامیگری تمامعیار در همه عرصهها ارزیابی میشوند.
هفتم. در عصری که فرمانده پلیس لشکرکشی نیروهایش را در خیابانهای شهر، طرحی «کاملا فرهنگی واجتماعی» میخواند، تعجب ندارد که روحانیون همسو با ایشان، برای دعوت زنان به رعایت حجاب، لباس رزم به تن کنند و تردیدی باقی نگذارند که درک اقلیت حاکم از کار فرهنگی همان سرهنگی است. شبیه زمانی که اعلام کردند دشمن از جنگ گرم و نظامی با ایران ناامید شده و به جنگ نرم و فرهنگی روی آورده است. اما به جای آن که پادگانها را دانشگاه کنند، دانشگاهها را پادگان کردند و گفتگوی آزاد را به محاق بردند. بگذریم از این که فرهنگی خواندن «گشت نور»، نشان میدهد که حتی فرماندهان پلیس نیز متوجه شدهاند که مردم برخورد انتظامی و قضایی با زنان بدون حجاب را محکوم میکنند. در هرحال مشکل اسم نیست که با تغییر آن اعتراضات تغییر یابد. اگر سقوط به دره را «صعود به قله» خواندن مشکلات معیشتی و اجتماعی و زیستمحیطی را حل کرد، اکنون نیز «گشت زور» را «طرح نور» خواندن میتواند به مخالفتها و اعتراضها پایان دهد.
هشتم. چنانچه «حساسترین مأموریت پلیس» به تصریح فرمانده آن، «مقابله با بیحجابی» ولشکرکشی علیه زنان بدون حجاب است و اگر قرار بر بازگشت گشت بدنام وشکستخورده ارشاد بود، چرا این همه وقت و انرژی و هزینه صرف تدوین قانون جدید حجاب کرند؟ آیا توجه ندارند که بازگشت گشت ارشاد به معنای دروغ بودن تمام ادعاها و وعدههایی است که از آغاز جنبش مبارک «زن، زندگی، آزادی» تاکنون درباره عدم دخالت پلیس در موضوع حجاب طرح کردهاند؟ در درون حکومت یکدست چه خبر است و چه میگذرد؟ بعید میدانم خودشان هم بدانند!
نهم. سخن فرمانده انتظامی تهران نیز که علت بازگشت گشت نور را مطالبه مردم متدینخواند، نه فقط توهین به اکثریت ایرانیانی است که مخالف این گشتها هستند بلکه اهانت به بیش از ۶۰ درصد زنان محجبهای است که دخالت پلیس را خطا و موجب وهن دین و حجاب و ارزشها میدانند و هزینه اشتباهات حاکمیت را باید آنها در کوچه و بازار بپردازند.
دهم. در شرایطی که ندانمکاری و ناکارآمدی حکومت یکدست همراه با تحریمهای خارجی و خود تحریمیهای داخلی، تورم و گرانی، فشار طاقتفرسایی به مردم، به ویژه اقشار کمدرآمد وارد میآورد و در حالیکه تبعیضها، فسادها وحرامخواریها نارضایتی عمومی را به سطح بیسابقهای رساندهاست، تشویق پلیس به برخورد با زنانی که حاضر به سرکردن روسری نیستند، عین ماجراجویی ودعوت به عصیانگری است.
جمع گرانی و فساد و زورگویی، ایران و شهرهایش را به بمب ساعتی تبدیل میکند. آیا نمیفهمند؟!
زندان اوین
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
تلگرام مصطفی تاجزاده
به نقل از: ایران امروز