یک – انزوا در سیاست داخلی
خامنهای آنچنان حلقه نیروهای ذوب شده، در خود را تنگ تر نموده، که بعد از مرگ رئیسی، از یک جمعیت هشتاد میلیونی، تنها شش نفر مغز فندوقی، به عنوان وفاداران مطلق به وی، کاندید ریاست جمهوری تشخیص داده شدند. دچار شدن وی به فقر مطلق در پیداکردن رجل سیاسی وفاداربه خود، یعنی لشکری از وفاداران سابق، اما منتقد یا مخالف ساکت، دل شکسته و ناراضی فعلی را پشت سر گذاشتن. این امر، یعنی نهادینه شدن خشم نهفته در انبوهی از کارگزاران وفادار سابق، ولی ناراضیان و مخالفین فعلی، که به نظر میرسد. سرانجام وی را یک روزی در گوشه رینگ مشکلات و گرفتاریها گیر آورده، دق دلیهای انبوه خود را، به هر کیفیت ممکن، بر سر وی و همراهان به حداقل رسیدهاش، خالی کنند.
دو – انزوا در سیاست خارجی
روسیه و چین، متحدین خارجی جمهوری اسلامی بودند. که در ازای اعطای کمکهای مورد نظر و ضروری خامنهای، در مقابل استفاده ابزاری از رژیم، در تنظیم روابط با دیگر کشورها، وسائل آموزش نیروها و تسلیحات سرکوب ملت به جان آمده ایران را، در اختیار ماشین سرکوب جمهوری اسلامی، میگذاشتند. آمریکا و متحدین اروپائیاش نیز، به عنوان خالقین رژیم اسلامی، در سود جستن از برنامههای صدور انقلاب (شرارت) به اعراب ثروتمند منطقه، انبارهای این کشورها را، با فروش تسلیحات خود، پر میکردند.
هفتم اکتبر سال گذشته و حمله حماس به اسرائیل و جنایات و پی آمدهائی که این حمله به بار آورد و کماکان ادامه دارد. نقطه عطفی بود. بر این سیاستها، که تحولات عدیدهای را، در پی داشت و جمهوری اسلامی به عنوان مشوق و محرک این حمله حماس، زیر ذره بین رسانههای بین المللی قرار گرفته و عواقب آن، سرانجام دامن رژیم را، بدین شرح فراگرفت:
الف – چین در تنظیم روابط خود با اعراب منطقه، مالکیت ایران، به سه جزیره خلیج فارس را، انکار و هر سه را، متعلق به امارات نام برد.
ب – بشار اسد در دیدار با همپالگیهای عرب خود، ضمن صحه گذاشتن بر تملک امارات باین جزایر، در بازگشت به دمشق طوری با رژیم رفتار نمود. که رغبتی به ادامه حضور سپاه و نیروهای نیابتی رژیم در سوریه را ندارد و اینکه وقت آن رسیده، بعد از دوشیدن رژیم تهران و خرج دهها مییلیاردیاش، برای بقای وی، از آن دوری جوید.
پ – روسیه نیز توافق جامع تهران و مسکو را، به بهانه مشکلات اداری، غیر قابل اجرا اعلام نمود.
ت – سرانجام در انتخابات اخیر پارلمان اروپا، سقوط چپهای حامی رژیم تهران و پیروزی راستها، که منتقد رژیم و خواهان تروریست اعلام کردن سپاه پاسداران بودند. عرصه را، بر رژیم خامنهای تنگ تر نمود.
لازم به یاد آوری است. که در قرن گذشته میلادی، هم در جنگ اول وهم جنگ جهانی دوم، زیادیخواهیهای آلمان و صدور شرارت به دنیا موجب شد. اجماع و اتحادی در جامعه بین المللی، علیه ان کشور و متحدیناش بعنوان نیروهای شرّ، در جهان بوجود آید، تا سرانجام با شکست آلمان، به جامعه معمول و سنتی خود در جامعه جهانی بازگردند. این اتفاق در برابر اتحاد جماهیر شوروی نیز، رخ داد. که نصف اروپا را اشغال کرده و با کاشتن رژیمهای کمونیست در گوشه و کنار دنیا، مابقی جامعه بشری را تهدید مینمود. که بار دیگر با اجماع و اتحاد جامعه جهانی و در انزوا قرار دادن آن، سرانجام به فروپاشی این بساط درروسیه، اروپای شرقی و سایر نقاط جهان، منتهی گردید. در قرن جاری نیز، رژیمهای صدام و قذافی، بدلایل مشابه، گرفتار تیر غیب زیادیخواهیهای خود شدند. زیادیخواهی هائی که، در جمهوری اسلامی نیز، نهادینه شدهاند.
باین ترتیب رژیم جمهوری اسلامی نیز، بعلت زیادیخواهیهای مشابه و صدور شرارت به دنیا، در راستای تحقق این زیادیخواهیها، در منطقه و جهان، در موضعی قرار گرفته، که همه دنیا، با یک اجماع مشترک، خط بطلان براین بساط زده و زمینه را، برای جایگزینی آن، با یک نظام صلح جوی متعادل، متمدن و زبان فهم جامعه جهانی، بعنوان عضو مفید این خانواده جامعه جهانی، فراهم نمایند.
علی اکبر امیدمهر
از: گویا