کیوان حسینی، بیبیسی
یک بار دیگر آتشبس. و یک بار دیگر ادعای «پیروزی» جمهوری اسلامی ایران و هوادارانش. چه رسانههای وابسته به تهران و چه حتی بیانیه سپاه پاسداران یا متن کوتاهی که به نقل از آیتالله خامنهای در شبکههای اجتماعی منتشر شد، همین ادعا را تبلیغ میکنند.
حدود دو ماه پیش که گروه حزبالله لبنان نیز توافق کرد که در ازای آتشبس، از حمله به اسرائیل دست بکشد، شرایط مشابهی حاکم بود. در تبلیغات حکومت ایران، به رغم کشته شدن حسن نصرالله، رهبر شناختهشده حزبالله و نابودی بسیاری از انبارهای تسلیحاتی این گروه، آنها همچنان «پیروز» این میدان بودند.
این دست تبلیغات، به حکومت ایران یا متحدانش در «محور مقاومت» محدود نیست. بر اساس عرف فعلی قوانین بینالمللی جنگ، تا زمانی که یکی از طرفین به «تسلیم کامل» تن نداده، تعیین پیروز جنگ روندی پیچیده خواهد بود که علاوه بر مسایل نظامی به عوامل سیاسی، اجتماعی و روانی نیز گره خورده است.
در چنین شرایطی، مسائلی مانند تحقق یا عدم تحقق اهداف سیاسی و اجتماعی طرفین از جنگ، میزان پیامدهای انسانی و خسارات اقتصادی، شرایط ذکر شده در توافق صلح و همچنین برداشت عمومی از آنچه رخ داده، از جمله عواملی هستند که در نهایت میتوانند برنده و بازنده جنگ را تعیین کنند.
آنچه در جنگ غزه رخ داد نیز از همین منظر قابل ارزیابی است. وگرنه سیاستمداران نه فقط در تهران، بلکه در واشنگتن و تلآویو و بیتالمقدس نیز مدعی پیروزی هستند و تلاش خواهند کرد، آنچه را در این ۱۵ ماه در غزه رخ داد، «دستاورد» خود معرفی کنند.
یک روی سکه: ایران پیروز شد
مبنای ادعای ایران، شروطی کلیدی است که اسرائیل برای پذیرش توافق آتشبس اعلام کرده بود و تا همین اواخر آنرا تکرار میکرد: نابودی کامل گروه حماس، آزادی کامل گروگانها و اطمینان خاطر از اینکه غزه برای اسرائیل تهدیدی امنیتی نخواهد بود.
به گفته منابع قطری در مرحله نخست این آتشبس، ۳۳ تن از گروگانهای اسرائیلی در ازای عقبنشینی اسرائیل به «منطقه حائل» میان غزه و مرزهایش، آزاد خواهند شد. همچنین فلسطینیها اجازه خواهند داشت که به سرزمینهایشان که در این مدت به زور از آنجا رانده شدهاند، بازگردند.
۱۶ روز بعد از آغاز آتشبس، مذاکرات برای صلح آغاز خواهد شد تا تکلیف باقی گروگانها نیز روشن شود. خواست حماس این است که اسرائیل به کلی از غزه خارج شود. آنها همچنین فهرستی از هزار زندانی در دست دارند که میخواهند همگیشان از زندانهای اسرائیل آزاد شوند. حدود ۱۹۰ تن از این افراد با احکام بیش از ۱۵ سال، در زندان هستند.
محور مهم استدلال طرفداران جمهوری اسلامی – چه در مصاحبههای صدا و سیما و چه مقالات و تحلیلهایی که در این ساعات توسط خبرگزاریها و رسانههای وابسته به حکومت منتشر شدهاند – این است که برخلاف اصرار اسرائیل، در نهایت قبل از اینکه گروه حماس به طور کامل نابود شود، جنگ متوقف شد.
مساله نابودی کامل حماس به قدری برای اسرائیل جدی بود که در تمامی ماههای مذاکرات با میانجیگری واشنگتن، همواره احزاب راستافراطی اسرائیل که در ائتلاف با نتانیاهو در کابینه این کشور حضور دارند، تهدید کرده بودند که اگر پیش از عملی شدن این شرط توافق آتشبس انجام شود، از ائتلاف کنارهگیری خواهند کرد تا کابینه نتانیاهو سقوط کند.
در روز پنجشنبه نیز، یک روز بعد از اعلام رسمی آتشبس، گروهی از جناح راست افراطی اسرائیل در بیتالمقدس دست به تظاهرات زدند و از نتانیاهو خواستند که تا قبل از نابودی کامل حماس، جنگ را متوقف نکند. به نوشته تایمز اسرائیل، معترضان معتقدند که این توافق، تسلیم شدن در برابر گروه حماس است و به «غرور یهودیان» ضربه میزند.
واقعیت این است که در جریان ۱۵ ماه جنگ غزه، حماس به شکل قابلملاحظهای تضعیف شده است. بسیاری از رهبران کلیدی و مهم این گروه از جمله اسماعیل هنیه و یحیی سنوار کشته شدهاند. و توانایی نظامی و تشکیلاتی حماس که به مدت نزدیک به دو دهه کنترل سراسر غزه را در دست داشت، به شدت تضعیف شده است.

منبع تصویر،Getty Images
اما در عین حال برخی ناظران میگویند که حماس همچنان فرصت خواهد داشت که بعد از آتشبس، خود را بازسازی کند. اگرچه احتمال اینکه این گروه بار دیگر به عنوان نیروی مسلط بر غزه، اداره آنجا را به دست بگیرد بسیار ضعیف است، اما در نهایت از نابودی کامل حماس خبری نیست.
علاوه بر این، حتی با آغاز آتشبس هم گروگانهای اسرائیلی به شکل کامل آزاد نخواهند شد. اصولا اسرائیل برای آزاد کردن اکثریت جمعیت گروگانها از طریق نظامی، شکست خورد. حماس و برخی متحدانش در روز هفتم اکتبر سال ۲۰۲۳، بیش از ۲۵۰ تن از نظامیان و غیرنظامیان را گروگان گرفتند. به گفته دولت اسرائیل، بسیاری از گروگانها علاوه بر شهروندی اسرائیل، تابعیت و پاسپورت کشورهای دیگر (مانند آلمان، روسیه، فرانسه، آمریکا و آرژانتین) را نیز داشتند. از این تعداد تنها هشت نفر توسط ارتش اسرائیل و در پی نبرد نظامی آزاد شدند. همچنین سه تن از گروگانهای اسرائیلی که از اسارت گریخته بودند و با پرچم سفید در دست به سوی اسرائیلیها میرفتند، با گلوله هموطنانشان کشته شدند.
در عوض در این مدت بیش از یکصد تن از گروگانها در پی مذاکرات و توقف جنگ در آذرماه آزاد شدند که در واقع بخشی از یک توافق مبادله زندانی محسوب میشد. در آن زمان ۲۴۰ تن از زندانیان فلسطینی نیز آزاد شدند.
تا زمان پذیرش توافق آتشبس در روز چهارشنبه، هنوز ۹۴ نفر از گروگانها در اختیار گروه حماس بودند؛ اگرچه اسرائیل میگوید که احتمالا حدود ۶۰ تن از آنها هنوز زنده هستند.
این در حالی است که در ۱۵ ماه اخیر، گروه حماس با یکی از سنگینترین حملات نظامی اسرائیل به سرزمینهای فلسطینی در چند دهه اخیر روبهرو شده بود. علاوه بر گروه حماس، بخش عمده زیرساختهای غیرنظامی غزه نیز در این مدت به کلی نابود شدند. اما همچنان، اسرائیل ناچار شد برخلاف پیششرطهای اولیه، نه تنها برای آزادی گروگانها به آتشبس تن بدهد، بلکه حتی برخی خواستههای حماس مانند آزادی فهرستی از زندانیان فلسطینی، یا عقبنشینی از غزه را قبول کند؛ تحولی که دولت اسرائیل و شخص بنیامین نتانیاهو، بارها آن را «غیرممکن» توصیف کرده بودند.
ضمن اینکه اسرائیل در این مدت به شکلی گسترده متهم شد که در غزه دست به «نسلکشی» زده است. همچنین شورای حقوق بشر سازمان ملل اعلام کرد که نشانههای «جنایات جنگی» در اقدامات اسرائیل دیده میشود و حتی دیوان بینالمللی کیفری نیز در لاهه برای بنیامین نتانیاهو و یوآف گالانت (که تا آبانماه وزیر دفاع اسرائیل بود) حکم بازداشت صادر کرد. آنها متهمند که به «جنایت علیه بشریت» و «جنایات جنگی» دست زدهاند.
به بیان دیگر، ضربهای بسیار قابل توجه به حیثیت و اعتبار دولت فعلی اسرائیل و رهبران این کشور در سطح بینالمللی وارد شد؛ ضربهای که نه تنها مشروعیت اقدامات نظامی آنها را زیر سوال برد، بلکه بار دیگر به جهان یادآوری کرد که سرزمینهای فلسطینی هنوز از اشغال اسرائیل آزاد نشده و استقلالش را به دست نیاورده است.
همه اینها در حالی رخ دادند که در همین مدت، تابوی حمله مستقیم ایران به اسرائیل نیز شکست و سپاه پاسداران دو بار به شکلی بسیار گسترده، از داخل خاک ایران، خاک اسرائیل را موشکباران کرد. و البته در تمامی این ۱۵ ماه، جمهوری اسلامی ایران تنها حکومت جهان بود که به شکل علنی و مستمر از حماس حمایت کرد.
روی دیگر سکه: ایران شکست خورد
اما روایت بالا تنها یک روی سکه این جنگ بیسابقه و ویرانگر است. در روی دیگر سکه نیز، چه نتانیاهو و فرماندهانش و چه حتی تندروهای اسرائیلی که ظاهرا از توافق آتشبس راضی نیستند، استدلالهایی قابل اعتنا برای ادعای پیروزی دارند.
واقعیت این است که برای اسرائیل، فهرست کردن «دستاوردهای نظامی و امنیتی» جنگ غزه دشوار نیست. یکی از مهمترین و اصلیترین این «دستاوردها» سطح ضربهای است که به حماس وارد شده و تردیدهایی درباره موقعیت آینده این گروه به وجود آورده است.
اگرچه راستیآزمایی ادعاهای هر دو طرف در این زمینه آسان نیست (اسرائیل به خبرنگاران مستقل و خارجی اجازه نمیدهد که به غزه بروند و تا امروز حدود ۲۰۰ تن از خبرنگاران فلسطینی را نیز در غزه کشته است)، اما شواهد بسیاری وجود دارد که نشان میدهند، تواناییهای نظامی و لجستیک حماس به شکلی معنادار آسیب دیدهاند.
حماس اگرچه به شکل کامل از بین نرفته و حتی هنوز این توانایی را دارد که گروه بزرگی از اسرائیلیها را در گروگان خود نگه دارد، اما در عین حال چشمانداز بازگشت این گروه به قدرت سیاسی در غزه بسیار ضعیف است.
تخمین زده میشود که در این مدت نزدیک به ۶۰ درصد تمامی ساختمانها و سازههای موجود در غزه – اعم از دولتی یا خصوصی، مسکونی یا تجاری، نظامی یا غیرنظامی – ویران شدهاند. سطح ویرانی به حدی است که به گفته یکی از مقامهای سازمان ملل، قبل از اینکه فلسطینیها بتوانند به خانههایشان بازگردند، حدود ۴۰ میلیون تن خاک و بازماندههای ساختمانی باید جمعآوری شوند.
۹۰ درصد مدارس غزه، تمامی دانشگاههای این منطقه، تقریبا تمامی بیمارستانهای غزه و بیش از ۷۰ درصد تاسیسات درمانی و بهداشتی، بیش از ۷۰ درصد از کشاورزی، بیش از ۹۰ درصد جادهها، ۷۵ درصد زیرساختهای مخابراتی و اینترنتی و ۹۰ درصد تاسیسات برقرسانی در سراسر غزه ویران شدهاند.
درباره تعداد دقیق کشتهشدگان نیز هنوز آمار کاملی در دست نیست. منابع پزشکی فلسطینی میگویند که تعداد قربانیان نزدیک به ۵۰ هزار نفر است. در عین حال تخمینهای دیگری نیز وجود دارد که میگویند تعداد واقعی کشتهشدگان بسیار بیشتر از این رقم است و بسیاری از کسانی که به عنوان مفقودالاثر ثبت شدهاند، احتمالا کشته شدهاند.

منبع تصویر،Getty Images
علاوه بر اینها، هنوز مساله خروج کامل اسرائیل از غزه روشن نیست و به رغم توافق آتشبس، پرسشهایی جدی در این زمینه باقی مانده است. در حال حاضر اسرائیل توافق کرده که به «منطقه حائل» عقبنشینی کند و ظرف ۵۰ روز، از «کریدور فیلادلفیا» (منطقه حائل میان غزه و مرز این منطقه با مصر) خارج شود.
اما معنای این «منطقه حائل» در این ۱۵ ماه به شکلی جدی تغییر کرده و دستکم به نوشته یکی از گزارشهای شبکه خبری الجزیره، این منطقه در حال حاضر شامل تقریبا ۳۰ درصد از مناطق فلسطینی در غزه است. حتی در ارتباط با خروج از همین بخش بزرگ نیز، پرسشهایی مطرح است و دقیقا روشن نیست که آیا اسرائیل از آنجا عقبنشینی خواهد کرد یا نه.
در کنار همه اینها، اسرائیل موفق شد برای مقابله با نفوذ و قدرت ایران به موفقیتهای نظامی کم سابقهای دست پیدا کند. در صدر آنها، ترور حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان بود که در شهر بیروت کشته شد. اسماعیل هنیه نیز در تهران ترور شد. در نهایت، سقوط اسد و خروج نیروی قدس سپاه پاسداران از سوریه، عملا به نقطه پایان همه موفقیتهای دو دهه فعالیت سپاه پاسداران در منطقه تبدیل شد.
بعد از ۱۵ ماه که از جنگ غزه گذشته، اسرائیل در حالی با حماس توافق کرده که پیشتر، حزبالله را هم مجبور کرد پیش از پایان جنگ غزه به آتشبس تن بدهد و موفق شد مشکلات امنیتیاش را در مرزهای شمالی برطرف کند. این کشور همچنین در سوریه نیز دست به پیشروی زده و مناطقی را فراتر از بلندیهای جولان اشغال کرده است.
حالا طرفداران نتانیاهو در رسانههای اسرائیلی میگویند که در پایان این جنگ، نه تنها حماس دیگر قدرت نظامی کافی برای پرتاب موشک یا پدید آوردن تهدید جدی برای اسرائیل را از دست داده، بلکه اصولا شبکه پهناور گروههای نیابتی ایران، به شدت تضعیف شده و چه بسا به زانو درآمده است.
چنانکه جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا میگوید، اسرائیل در پاسخ به حملات موشکی ایران، بخش عمده تاسیسات دفاع هوایی ایران را نابود کرده است و ایران این روزها در موقعیتی به شدت آسیبپذیر قرار گرفته؛ موقعیتی که موجب شده تا تهران از موضع ضعف و با نگرانی از روی کار آمدن دونالد ترامپ، مدام درخواست مذاکره را مطرح کند.
همه اینها از نگاه گروه روبهرو، بر باد رفتن هزینههای چندین میلیارد دلاری جمهوری اسلامی در منطقه توصیف شده و موجب شده تا مسعود پزشکیان در مصاحبه با شبکه آمریکایی انبیسی لحنی بسیار مسالمتجو در برابر دولت آمریکا داشته باشد و چندین بار در طول مصاحبه تاکید کند که تهران مشکلی با مذاکره ندارد.
مجموعه این تحولات است که موجب شده برخی جمهوری اسلامی ایران را بازنده اصلی آنچه در این مدت رخ داده، توصیف کنند. اینکه افکار عمومی کدام یک از این دو روایت را در سطح گسترده بپذیرد، چه بسا آخرین عاملی است که «برنده» یا «بازنده» این جنگ را مشخص خواهد کرد.
از: بی بی سی