کنفرانس اخیر آسه‌آن (ASEAN)، رقابت چین و آمریکا و نقش نوظهور ژاپن

چهارشنبه, 7ام آبان, 1404
اندازه قلم متن

تحلیلی استراتژیک از تحولات اخیر در شرق آسیا



دکتر فریبرز صارمی
پژوهشگر روابط بین‌الملل، هماهنگ‌کننده جنبش وحدت ملی ایرانیان،
عضو ارشد مؤسسه آلمان و آتلانتیک و عضو مؤسسه فوروم اطلاعاتی آلمان



مقدمه
تحولات اخیر در شرق و جنوب‌شرقی آسیا نشان می‌دهد که جهان در حال عبور از یک نظم تک‌قطبی به نظم چندقطبی پیچیده است. نشست اخیر «انجمن ملل آسیای جنوب‌شرقی» (ASEAN) که با مشارکت گسترده چین، آمریکا و ژاپن در ژاپن برگزار شد، بار دیگر جایگاه محوری این منطقه در معادلات جهانی را آشکار ساخت.
آسه‌آن دیگر صرفاً یک نهاد منطقه‌ای اقتصادی نیست، بلکه به عرصه‌ای برای آزمون موازنه‌سازی قدرت‌های بزرگ تبدیل شده است؛ جایی که چین، آمریکا و ژاپن هر یک تلاش دارند مسیر آینده‌ی نظم آسیایی را مطابق با منافع و الگوی حکمرانی خود ترسیم کنند.



۱. آسه‌آن: از همکاری اقتصادی تا بازیگر ژئوپلیتیک

از زمان تأسیس در ۱۹۶۷، آسه‌آن با هدف تثبیت ثبات منطقه‌ای و توسعه اقتصادی میان کشورهای جنوب‌شرقی آسیا شکل گرفت. اما طی دو دهه اخیر، این سازمان از چارچوب صرفاً اقتصادی فراتر رفته و به بازیگری سیاسی و امنیتی بدل شده است.
در نظریه‌های روابط بین‌الملل، آسه‌آن نمونه‌ای از «چندجانبه‌گرایی منطقه‌ای درون‌زا» است؛ مدلی که کشورهای درحال‌توسعه در آن تلاش دارند در برابر هژمونی قدرت‌های بیرونی، خودمختاری نسبی ایجاد کنند. با این حال، موفقیت این الگو مستلزم حفظ «محوریت آسه‌آن» (ASEAN Centrality) است؛ مفهومی که این روزها با فشار رقابت چین و آمریکا به شدت تحت آزمون قرار گرفته است.

در نشست اخیر، کشورهای عضو آسه‌آن بار دیگر بر ضرورت بی‌طرفی راهبردی و حفظ موازنه میان شرق و غرب تأکید کردند. اما واقعیت میدانی نشان می‌دهد که این بی‌طرفی به‌سختی قابل حفظ است، زیرا چین با حضور اقتصادی فزاینده و آمریکا با ابزارهای امنیتی خود، هر دو در پی کشاندن منطقه به مدار نفوذ خویش‌اند.



۲. چین؛ راهبرد نفوذ نرم با پشتوانه‌ی قدرت سخت

چین طی دو دهه‌ی گذشته، سیاستی چندلایه در قبال آسه‌آن در پیش گرفته است:
از یک‌سو با سرمایه‌گذاری‌های عظیم در چارچوب طرح «یک کمربند ـ یک راه» (BRI) در حوزه‌های زیرساخت، انرژی و فناوری، نفوذ اقتصادی خود را تثبیت کرده است. از سوی دیگر، از طریق حضور نظامی در دریای جنوبی چین و تأسیس پایگاه‌های دریایی، عملاً موقعیت ژئوپلیتیک خود را تحکیم می‌کند.

در نشست اخیر، امضای نسخه‌ی ارتقایافته «توافق تجارت آزاد چین–آسه‌آن ۳.۰» نشان داد که پکن قصد دارد وابستگی متقابل اقتصادی را به سطح راهبردی برساند. این توافق، نه‌تنها موانع تعرفه‌ای را کاهش می‌دهد، بلکه شامل همکاری در حوزه‌های فناوری دیجیتال، هوش مصنوعی و امنیت سایبری نیز هست.
از نگاه چین، آسه‌آن در حکم «دروازه‌ی جنوبی» برای تداوم رشد اقتصادی و امنیت انرژی است؛ مسیری که به اقیانوس هند و غرب آسیا متصل می‌شود و می‌تواند جایگزینی برای گذرگاه‌های آسیب‌پذیر شرق آسیا باشد.

اما در پس این همکاری‌ها، نوعی «رقابت نرم قدرت» نهفته است. چین می‌کوشد تصویری از خود به‌عنوان شریک باثبات و غیرمداخله‌گر ارائه دهد، در حالی‌که برخی کشورهای عضو، به‌ویژه فیلیپین و ویتنام، رفتار پکن در منازعات دریای جنوبی را نشانه‌ای از گسترش‌طلبی می‌دانند.
به‌این‌ترتیب، چین میان دو راه قرار دارد: گسترش نفوذ بدون تهدید مستقیم یا تداوم فشار ژئوپلیتیک که ممکن است همگرایی منطقه‌ای را علیه خود برانگیزد.



۳. ایالات متحده؛ بازگشت به آسیا یا عقب‌نشینی تدریجی؟

راهبرد آمریکا در شرق آسیا از دوران اوباما با سیاست «محور به آسیا» آغاز شد. هدف اصلی آن، مهار چین از طریق ائتلاف‌های چندجانبه و تقویت دموکراسی‌های منطقه بود. با این حال، در عمل، واشنگتن نتوانسته است حضور اقتصادی خود را هم‌تراز با حضور امنیتی‌اش نگه دارد.
در نشست اخیر، غیبت مقامات عالی‌رتبه آمریکا در بخش‌هایی از گفت‌وگوهای اقتصادی، نشانه‌ای از اولویت‌کاهش‌یافته این منطقه در سیاست جهانی واشنگتن تلقی شد. در مقابل، چین و ژاپن با هیئت‌های سطح بالا حضور یافتند و توافقات مشخصی امضا کردند.

با وجود این، ایالات متحده همچنان در قالب پیمان‌های امنیتی دوجانبه (با فیلیپین، تایلند و سنگاپور) و ائتلاف‌های نوظهور نظیر QUAD و AUKUS، نفوذ خود را حفظ کرده است. از دیدگاه نظری، این وضعیت بیانگر یک «عدم‌توازن راهبردی» است: آمریکا در حوزه نظامی مسلط است، اما در حوزه اقتصادی زمین را به چین واگذار کرده است.
در نتیجه، واشنگتن ناچار است از طریق ژاپن و استرالیا، سیاست‌های خود را در جنوب‌شرقی آسیا به‌صورت غیرمستقیم پیش ببرد. این همان چیزی است که برخی تحلیلگران از آن به‌عنوان «چندجانبه‌گرایی نیابتی آمریکا» یاد می‌کنند.



۴. ژاپن؛ میانجی فعال در نظم آسیایی نوین

نشست اخیر آسه‌آن در ژاپن از این جهت اهمیت ویژه دارد که نخست‌وزیر جدید این کشور، سانائه تاکایچی، آن را نخستین آزمون سیاست خارجی خود قرار داد. ژاپن با ارائه‌ی «چارچوب سه‌ستونی همکاری با آسه‌آن» (امنیت و صلح، اقتصاد آینده، و پیوندهای انسانی)، نشان داد که قصد دارد از قالب بازیگر تابع آمریکا خارج شده و نقش میانجی و موازنه‌گر ایفا کند.

ژاپن برخلاف چین یا آمریکا، راهبرد خود را بر «اعتماد نرم» و «تداوم نهادی» بنا کرده است. برخلاف مدل تهاجمی چین یا رقابتی آمریکا، توکیو به‌دنبال تثبیت نظم منطقه‌ای بر اساس قواعد مشترک و توسعه‌ی پایدار است.
در سطح اقتصادی، ژاپن در حال سرمایه‌گذاری در حوزه‌های فناوری سبز، هوش مصنوعی و زنجیره‌های تأمین غیرچینی است؛ در سطح امنیتی، بر همکاری در دریای جنوبی و آموزش نیروهای دریایی کشورهای عضو تمرکز دارد؛ و در سطح فرهنگی، بر گسترش پیوندهای آموزشی و انسانی تأکید می‌کند.

تحلیل استراتژیک نشان می‌دهد که ژاپن در تلاش است «هژمونی نرم» خود را از طریق دیپلماسی چندسطحی جایگزین قدرت سخت کند. این کشور می‌کوشد نقش «میانجی مطمئن» میان دو قطب آمریکا و چین را ایفا کند و بدین‌وسیله، محوریت خود را در معادلات آسیا – اقیانوسیه بازیابد.



۵. تأثیرات راهبردی و سناریوهای آینده

بر اساس داده‌های کنونی، می‌توان سه روند عمده را برای آینده‌ی روابط آسه‌آن پیش‌بینی کرد:

۱. تثبیت نظم چندقطبی آسیایی:
آسه‌آن در حال تبدیل شدن به بستر عملی نظم چندقطبی در شرق آسیا است. چین، آمریکا، ژاپن، هند و حتی کره‌جنوبی در این چارچوب نقش‌های مکمل یا رقابتی خواهند داشت. نتیجه آن، شکل‌گیری ساختاری شبیه به «کنسرت قدرت‌های آسیایی» است.

۲. رقابت تکنولوژیک و زنجیره‌های تأمین:
رقابت اقتصادی به‌ویژه در حوزه فناوری‌های نو، انرژی سبز و نیمه‌رساناها، به اصلی‌ترین میدان رقابت بدل می‌شود. کشورهای آسه‌آن تلاش دارند با جذب سرمایه و تنوع‌بخشی به منابع، از آسیب در این رقابت پرهیز کنند.

۳. آزمون محوریت آسه‌آن:
در نهایت، بزرگ‌ترین چالش، حفظ استقلال تصمیم‌گیری آسه‌آن است. اگر این سازمان نتواند میان قدرت‌های بزرگ تعادل برقرار کند، به جای بازیگر مستقل، به عرصه‌ی رقابت دیگران تبدیل خواهد شد.



۶. جمع‌بندی و پیامدها برای سیاست‌گذاران

تحلیل راهبردی نشست اخیر آسه‌آن نشان می‌دهد که شرق آسیا در حال تجربه‌ی نوعی «بازتعریف قدرت» است. چین به‌دنبال هژمونی اقتصادی، آمریکا در پی حفظ بازدارندگی نظامی، و ژاپن در تلاش برای احیای رهبری دیپلماتیک است.
در این میان، آسه‌آن نه قربانی این رقابت، بلکه بستری برای مدیریت آن شده است.

برای بازیگرانی چون ایران، مطالعه‌ی این روندها اهمیت مضاعف دارد. زیرا مدل آسه‌آن نشان می‌دهد که حتی کشورهای متوسط و کوچک، در صورت همگرایی و طراحی دیپلماسی جمعی، قادرند در برابر فشار قدرت‌های بزرگ از استقلال خود دفاع کنند.
از سوی دیگر، تحولات در جنوب‌شرقی آسیا می‌تواند الگوی الهام‌بخشی برای همکاری‌های منطقه‌ای در غرب آسیا باشد؛ الگویی که بر منافع مشترک، چندجانبه‌گرایی و هم‌پیوندی اقتصادی استوار است.

در سطح جهانی، کنفرانس اخیر آسه‌آن را می‌توان نشانه‌ای از عبور تدریجی از نظم پساجنگ‌سرد دانست؛ نظمی که در آن هیچ قدرتی به‌تنهایی تعیین‌کننده نیست و دیپلماسی چندجانبه جایگزین تقابل‌های دو‌قطبی می‌شود.



دکتر فریبرز صارمی
پژوهشگر روابط بین‌الملل
هماهنگ‌کننده جنبش وحدت ملی ایرانیان
عضو ارشد مؤسسه آلمان و آتلانتیک
عضو مؤسسه فوروم اطلاعاتی آلمان

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.