۴۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، زمانی که حکیمی یونانی برای جلوگیری از سؤاستفاده ازعلم طبابت سوگندنامه ای را برای طبیب های آنزمان تنظیم میکرد، تا قبل ازاشتغال به حرفه مقدس پزشکی سوگند بخورند که به هیچ مکانی وارد نشوند مگر برای درمان بیماران، و به توصیه هیچکس دارو وغدائی تجویز نکنند که موجب بیماری و مرگ بیماران گردد، آری بقراط طبیب یونانی درآنزمان حتی به فکرش هم خطور نمیکرده است که ۲۴۰۰ سال بعد ازمرگ او، درسرزمینی که مردمش در آن روزگاران درعرصه تمدن وعلم ودانش با یونانیان رقابت میکردند، حکومتی برپا خواهد شد که قوه قضائیه اش، پزشکان آن سرزمین را مجری کورکردن چشم و بریدن دست و پا و اعضای بدن انسان هائی کنند که مرتکب جرمی شده اند!
۲۴۰۰ سال پس از صدورسوگندنامه بقرابط، دردوران معاصر نیز نظر به انسانی بودن حرفه پزشکی درتمام کشورهای جهان، روح و مضمون آن سوگندنامه، درپایان نامه های فارغ التحصیلان دانشکده ها ی پزشکی دانشجویان، گنجانده شده است تا کسانی که بعنوان پزشک وارد جامعه میشوند، همیشه و درهر زمان و مکان، سوگندی را که به هنگام فارغ التحصیلی در مقابل استادان، همکاران و خانواده و دوستان خود برزبان جاری ساخته اند بیادآورند وفراموش نکنند که برای خدمت به دردمندان و بیماران، حرفه پزشکی را برگزیده اند و نه هیچ چیز دیگری.
مجازات کورکردن چشم و بریدن دست وپا و گوش و زبان و تازیانه زدن در ملاء عام وغیره برای ترساندن وعبرت دیگران، اگرچه یکی ازشیوه های مجازات، درعصرجاهلیت بشربوده است، که در مواردی تا دوران حکومت شاهان مستبد قاجار به امرپادشاهان و حاکمان جابرمحلی اعمال میشده، اما با طلوع جنبش مشروطه خواهی و آغازدوره تجدد خواهی ایرانیان، برای خاتمه دادن به بی عدالتی وخودسری های شاهان مستبد و حاکمان محلی، پیشگامان آن جنبش و مردم ایران خواهان قانون و تأسیس عدالتخانه در ایران شدند که با پیروزی مشروطه خواهان این امر تحقق یافت.
۷۵ سال پس ازانقلاب مشروطه و آغازعصرتجدد خواهی ایرانیان، آخوندی شیاد و مشروعه خواه که دین و مذهب را وسیله امیال ارتجاعی و قدرت طلبی خود قرارداده بود، با فریب و نیرنگ و برای از میان برداشتن تمام آثار تمدن و تجدد خواهی ایرانیان، و نیز پایمال نمودن دست آوردهای مدرن جامعه مدنی ایران، غائله ای بنام انقلاب اسلامی دراین کشوربرپا کرد که این غائله، بازگرداندن کشور و مردم ایران را به عصرجاهلیت قبایل عرب، درسرلوحه اقدامات خود قرار داد. و جایگزین ساختن مجازات جاهلانه قصاص بجای قوانین و حقوق جزائی ایران، یکی ازصدها اقدامات جمهوری اسلامی، برای بازگرداندان ایرانیان به قرون وسطی است.
صدورحکم و مجازات وحشیانه سنگسار توسط دادگاههای شرعی حکومت اسلامی که دهها زن و مرد ایرانی را در این کشوربه طرز دلخراشی به کام مرگ کشاند، سرانجام با مبارزه فعالان جامعه مدنی ایران در داخل و خارج از کشور، گرچه هنوزازقوانین جزائی ایران حذف نشده اما در چند سال اخیرمتوقف شده است، اما صدورحکم بریدن دست وانگشت و کورکردن چشم متهم درایران، همچنان بقوت خود باقی است و هراز چندی درلابلای اخبارایران، این توحش جمهوری اسلامی و سیستم قضائی آن به سرتاسر جهان مخابره میشود تا جهانیان بدانند مردم ایران که روزگاری نقش برجسته ای در ارتقاء فرهنگ و تمدن بشری داشته اند، هم اکنون گرفتار چه حکومت واپسگرا و ضدبشری گردیده اند.
اخیراً خبرگزاری تنسیم ازایران گزارش داده است که دستور اجرای حکم قصاص از جانب رئیس قوه قضائیه، در مورد جوانی که ده سال پیش با پاشیدن اسید به صورت جوان دیگری موجب کورشدن یک چشم آن جوان شده است، در روز سه شنبه ۱۲ اسفند ماه : “با معدوم کردن چشم راست و لاله گوش چپ متهم به اجرا در خواهد آمد” !!
این خبرگزاری همچنین مینویسد : « پرونده با شکایت داوود روشنائی (جوانی که ده سال پیش مورد اصابت اسید پاشی قرار گرفته است) به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران رفت و در نهایت بعد از رفت و آمدهای فراوان قاضی عزیزمحمدی با توجه به درخواست شاکی مبنی بر قصاص متهم و دریافت دیه، متهم را به قصاص از ناحیه چشم راست و لاله گوش چپ و همچنین پرداخت دیه بابت سایر جراحات محکوم کرد.
ششم دی ماه دادستان تهران با ارسال نامهای به اجرای احکام دادسرای امور جنایی، خواستار اجرای هر چه سریعتر این حکم شد.اما باز هم حکم قصاص اجرا نشد و عنوان شد پزشکان از اجرای این حکم ممانعت میکنند. دشتبان، قاضی واحد اجرای احکام دادسرای ناحیه ۲۷ در گفتوگو با یکی از رسانهها با اشاره به اینکه اجرای قصاص با عمل جراحی صورت میگیرد افزود: هنوز پزشکی نپذیرفته که با عمل جراحی چشم و گوش محکوم پرونده را قصاص کند و دلیل تعلل در اجرای حکم عدم پذیرش از ناحیه پزشکان است.»
بدین ترتیب علت تأخیردراجرای حکم کورکردن متهم که همانا پای بندی پزشکان شریف ایرانی به سوگندی که برای نجات جان انسان ها خورده اند برای همگان روشن میگردد، و نشان میدهد که قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران تلاش دارد پزشکان ایرانی را به یک عمل غیرانسانی و وحشیانه ای وادار سازد که برخلاف تعهد و سوگندشان میباشد! حکومت اسلامی و قوه قضائیه ولایت فقیه که برای کور کردن یک متهم، عبارت “معدوم کردن چشم با عمل جراحی” بکارمیبرند باید بدانند که دنیای متمدن شاهد توحش وبربریت آنان است و جنایت و اعمال ددمنشانه را نمیتوان با تغییر واژه ها کم رنگ ساخت، صدورحکم کورکردن انسان توسط دادگاه جمهوری اسلامی حتی اگربه هر دلیلی اجرا نگردد (آمنه دختری که چند سال پیش براثراسید پاشی، چشمان خود را ازدست داده است، در آخرین لحظه و قبل از اجرای قصاص رضایت داد و متهم از کورشدن نجات پیدا کرد) چیزی را ازجنایت پیشگی نظامی که سیستم قضائی اش برپایه قصاص و حدود شرعی بنا نهاده شده است کم نمیکند.
چشم در مقابل چشم، یعنی قانون قصاص که حکومت اسلامی ایران درقرن ۲۱ دراجرای آن اصرار میورزد و تا کنون هزاران نفرازشهروندان ایران را به اتکای این قانون عهدحجر، به دیارعدم فرستاده است و دهها هزار نفر را تازیانه زده است، شیوه مجازاتی بوده است که برخی از قبایل بدوی و بیابانگرد بدان متوسل میشده اند، فهم انسان بدوی برای جلوگیری از تکرار جرم درجامعه بدوی همین بوده است، اما در جوامع پیشرفته قرن ۲۱ اگر برای جلوگیری از تکرار جرم و جنایت، کسی ازمجازات “چشم در مقابل چسم” سخن بگوید، بی تردید در سلامت عقل وروان آن شخص شک خواهند کرد و او را به یکی از مراکز روان درمانی معرفی خواهند کرد، و شگفتا که درعصر کنونی برمردم شریف و با فرهنگ ایران، امروزه کسانی حکومت میکنند که نه تنها فاقد سلامتعقل و روان اند بلکه بزه کاران بیماری هستند که طی چهار دهه گذشته مرتکب هزاران جرم وجنایت شده اند.
حرف آخر و نتیجه – جنبش مدنی و حقوق بشری مردم ایران با شخصیت ها و چهره های مبارز و پیگیرش، در داخل و خارج از کشور که برای برچیدن بساط حاکمان روانی و قوانین ضد بشری از جمله قانون قصاص مبارزه میکنند، خوب است که ارتباط خود را با جامعه پزشکان ایرانی محکم ترنمایند و به آنان هشدار دهند هرپزشکی که در ایران به دستور قوه قضائیه این کشور، تحت عنوان قصاص اقدام به بریدن اعضای بدن یک متهم نماید، خود مرتکب جرم و جنایت شده است، چنین اعمال ضدانسانی و بربرمنشانه ای که بر خلاف سوگند پزشکی و اعلامیه جهانی حقوق بشر است در دادگاههای بین المللی قابل پیگیری خواهد بود و نام چنین پزشکانی در ردیف نام جنایتکاران تحت تعقیب قرار خواهدگرفت. بی تردید مقاومت گسترده مدنی و خشونت پرهیز مردم ایران میتواند راه را برای گذارمسالمت آمیز ازحکومت نکبت بار کنونی که دین و دنیای مردم ایران را به تباهی کشانده است، به یک حکومت برآمده ازآرای آزاد مردم ایران و متعهد به اعلامیه جهانی حقوق بشر هموار سازد، دیر یا زود آن روز فراخواهد رسید.
از: گویا