ماجرای شاعر «مرا ببوس»؛ از کتاب شعر تا تبعید

چهارشنبه, 28ام مرداد, 1394
اندازه قلم متن
سهند ایرانمهر

سهند ایرانمهر

اوایل سال ۱۳۲۹ در کوران مبارزات مردم و دولت و احزاب چپ و راست، با جوان پرشوری آشنا شدم به نام «حیدرعلی رقابی» که

حیدرعلی رقابی

حیدرعلی رقابی

از خویشان «بیژن ترقی» مدیر «کتابفروشی خیام» بود. ملی گرایی بود شوریده و شیفته دکتر «محمد مصدق». جوانی بود فروتن و مومن و معتقد، و در مبارزات ملی سخت فعال. دفتر شعری داشت که آن را در هزار نسخه به نام «آسمان اشک» چاپ کردم. در این دفتر قطعه شعری بود با عنوان «مرا ببوس» که بعدها «مجید وفادار»، ویولنیست معروف برای این شعر آهنگی ساخت. اجرای این ترانه از رادیو ایران اقبال عام یافت، و برحسب خواهش شنوندگان به دفعات از رادیو ایران پخش شد. رقابی در جریان دستگیری های مرتبط با کودتا دستگیر شد اما حاضر به همکاری نشد، سرانجام با وساطت حاج محمد حسن شمشیری قهرمان قرضه ملی و از همکاران پرو پا قرص دکتر محمد مصدق قرار شد وی به حالت تبعید از کشور برای همیشه خارج شود .

عبدالرحیم جعفری، مدیر وقت انتشارات امیرکبیر .کتاب خاطرات
مرا ببوس، مرا ببوس
برای آخرین بار، تو را خدا نگهدار، که می‌روم به سوی سرنوشت…
به راه دیگر شوری دیگر در سر دارم
به صبح روشن باید از آن دل بردارم، که عهد خونین با صبحی
روشن تر دارم… ها
مراببوس
این بوسه وداع
بوی خون می دهد!


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.