شب تاریک بیم موج و گردابی چنین حائل
کجا دائئد حال ما سبکباران ساحلها.
(حافظ)
اصغر فرهادی هنرمند افتخارآفرین سینمای ایران مشعل پیروزی هنر ایران را به بلندترین سکوی افتخار جهانی برای ایران رساند. راهی که برخی دیگر از هنرمندان ایران پیمودند و برای مردم ما آفرین به بار آوردند.
«گلهائیکه در جهنم میرویند» به درستی به این گروه برجسته ایرانی تعلق میگیرد. این هنرمندان با ارزش مملکت در سختترین شرایطی که حکومت دیکتاتوری مذهبی بر ایشان ایجاد کرده است دست از تلاش خود برای ادامه فعالیتهای هنری بر نداشتهاند؛ اجبار بر اینکه در فیلمهائی که میسازند زن و شوهر در خانه با چادرنماز یا روسری شرکت نمایند و با همان شمایلی که در خیابان راه میروند در جمع خانواده در کنار سماور بنشینند و هیچگونه لمس عاطفی در میان ایشان نباشد و یا هزار شکل دیگر در اجبار به بردن مذهب به صندوقخانههای مردم و فضای هنری هنرمندان.
این هنرمندان عاشق هنر باوجود این همه فشار در تحمل اجبار حکومتی در عرصه هنر، توانستهاند با نبوغ خود زشتیهای اجبار حکومتی در انجام کارهای هنری خود را به صحنههای زیبائی درآورند. این هنرمندان گلهای جامعه هستند که در جهمنی که برایشان ساختهاند توانستهاند رشد کمنظیری پیدا نمانید.
اصغر فرهادی موفق به کسب دو اسکار شده است که موفقیت بسیار ارزندهای است. او در مراسم اسکار شرکت نکرد و دلیل آن را در نامهای که توسط انوشه انصاری، اولین فضانورد ایرانی و در کنار پرفسور فیروز نادری، از شخصیتهای طراز اول ناسا مرکز فضانوردی امریکا خوانده شد ابراز داشت. فرهادی در این نامه اظهار داشت که به خاطر منع ورود شهروندان هفت کشور مسلمان از جمله ایران به امریکا در مراسم اسکار که در امریکا برگزار میشود شرکت نمیکند و اضافه کرد که جدا کردن این کشورها از سایر کشورهای جهان، ایجاد ترس و وحشت در میان این شهروندان مینماید در حالیکه «خود این کشورها قربانی تجاوز میباشند».
باور نکردنی است که در برابر افتخاری که اصغر فرهادی برای هموطنانش در عرصه جهانی بدست آورده است عدهای از ایرانیان خارج از کشور لب شکایت از او گشودهاند که چرا در نامه خود در مراسم جهانی اسکار جنایات جمهوری اسلامی را در برابر جهانیان برملا نساخته است. یکی در مقالهاش در اعتراض به اینکه چرا آقای فرهادی تنها به سیاستمداران امریکا تاخته و نامی از سیاستمداران ایرانی نبرده است میگوید «مرگ خوبست فقط برای وطن؟».
باید از نویسنده و سایر معترضان به فرهادی در همین زمینه که چرا به دیکتاتورهای مذهبی ایران چیزی نمیگوید پرسید: مرگ خوب است فقط برای همسایه؟ شما که میدانید کوچکترین ایراد و اعتراض به حکومت و سردمداران نظام در ایران جرمی است که مجازات چندین سال زندان و ممانعت از کار حرفهای را دارد و چنین اعتراضاتی به حکومت ایران تصمیمگیری بسیار حساب شدهای باید باشد. چه، سلامت، جان و زندگی خود و خانواده معترض در میان است. حالا شما معترضین به آقای فرهادی چرا خودتان به ایران نمیروید و همین حرفهائی را که در اعتراض به فرهادی میگوئید که چرا نگفته است را در ایران نمیزنید: مرگ خوب است فقط برای همسایه؟!
این گونه صحبتهای ضدرژیم را هر کس، فرق نمیکند چه در درون یا بیرون از ایران بگوید و برنامه ماندن در ایران را داشته باشد، سرنوشتش، بهخصوص اگر فرد شناخته شدهای باشد، معلوم است. سرانجام شخص اعتراضکننده کمتر از آنچه بر سر سعیدی سیرجانی نویسنده و مبارز بهنام و یا در زمانی که ضعف و آثار فروپاشی از درون سراپای نظام را گرفته بر سر جعفر پناهی، هنرمند نامدار ایران آوردند، نخواهد بود. اینگونه تصمیمگیری برای هنرمند و نویسنده و یا سایر فعالین اجتماعی و در حقیقت جلوی آتشرفتنها تصمیمگیری شخصی است که هنرمند یا نویسنده آن را برای خود اتخاذ نماید. کسی برای ایشان نمیتواند تکلیف تعیین نماید و نسخه بنویسد. از ایشان میتوانند انتظار داشته باشند که از روی ترس یا اجبار و یا به طمعی از حکومت آزادیکش تعریف و تمجید دروغین ننماید ولی اگر هنرمند به مبارزهجوئی در برابر حکومت وحشت نپرداخت جائی برای سرزنش از او در این امر حذر از خطر باقی نمیماند. این هنرمند است که نه تنها باید روح مبارزهجوئی را در خود داشته باشد بلکه شرائط شخصی، خانوادگی و اجتماعی برای او باید آماده باشد و روی آن فکر کرده باشد و تصمیم منطقی و بجائی گرفته باشد. و گرنه علاقه و انتظارات بیجای آنهائیکه دستی از دور بر آتش دارند در اینکه از هرهنرمندی قهرمان و مبارز انقلابی بسازند دور از حقیقت و واقعیت است.
در انقلاب کبیر فرانسه تندروهای جانب روبسپیر، لاوازیه دانشمند بهنام زمان خود را زیر گیوتین بردند چون گویا فکر کردند احساسات سلطنتطلبی دارد و این جمله تاریخی کوتهبینانه و خجالتآور از روبسپیر باقی ماند که «انقلاب دانشمند نمیخواهد». حالا هم این گروه خودخواه که به دلائل سیاسی و شخصی خویش به اصغر فرهادی پریدهاند کار دنبالهروهای نادان روبسپیر را انجام میدهند و تاریخ را تکرار مینمایند. چه، با سخنان تند و ناروایشان گیوتین روحی برای اصغر فرهادی فراهم آوردهاند. در حالیکه مملکت هم نیاز به هنرمند و هم نیاز به نویسنده دارد بهخصوص وقتی ایشان در سطح بالای هنری و فرهنگی باشند. و بالاخره همه هنرمندان که نباید فعال سیاسی باشند. همین قدر که برای مردمشان باعث افتخار شدهاند با ارزش است.
اصغر فرهادی بسیار بهجا به دولت امریکا و سیاستهای نادرست دانالد ترامپ رئیس جمهور امریکا انتقاد کرده است. و بالاخره بسیار مهم در نامهاش اضافه کرد که این سیاستها سبب ایجاد ترس و نگرانی در مردم این کشورها میشود و اینکه «این کشورها خود قربانی تجاوزاند». در اینجا فرهادی از کشورش و منطقهای که در آن زندگی میکند در برابر یک تهدید واقعی دفاع کرده است. تنها فرهادی نیست که این اتتقاد را از آقای ترامپ کرده است هزاران نفر در شهرهای بزرگ امریکا مسلمان و غیر مسلمان در خیابانها علیه این سیاست اعتراض کردند و شعار دادند. برخی از غیرمسلمانها روی سینهشان نوشتند: «ما مسلمانیم» در اروپا هم به چنین سیاستهای نژادپرستانه و با منع آزادی دین و مذاهب مردم اعتراض نمودهاند.
گروه ایرانی که علیه فرهادی مینویسند همه طرفدار آقای دانالد ترامپ و سیاستهای غیر دمکراتیک او هستند حتی اگر احیاناً مینویسند ما طرفدار ترامپ نیستیم. ممانعت از ورود به امریکا از شش کشور مسلمان خاورمیانه که عراق هم از آن بیرون گذاشته شد برای گروه بزرگی از ایرانیان بسیار زیانبخش است. اگر به نسبت رفت آمد به امریکا در این کشورها توجه نمائیم ملاحظه میکنیم که میزان مسافرت مردم ایران به امریکا قابل مقایسه با جمع این رقمها در میان چهار کشور دیگر نیست و این ممانعت تنها به خاطر ایران ساخته شده است. و در عمل این مردماند که زیان متوجهشان است و گرنه مسئله رفتوآمد چندان گریبان دولتها را نمیگیرد.
سیاستهای دستراستی آقای ترامپ جمع کثیری از مردم امریکا را نیز عصبانی کرده است و زنان علیه او تظاهرات یک ملیونی به راه انداختند حالا گروهی از ایرانیان در خارج از کشور دایه مهربانتر از مادر شدهاند و در دفاع از سیاستهای پرزیدنت ترامپ، هنرمند بزرگ ایران اصغر فرهادی را مورد مؤاخذه و عتاب و خطاب قرار دادهاند. آقای ترامپ نشریات و دستگاههای اطلاعرسانی امریکا (Media) را «دشمن مردم»(۱) خطاب میکند. عنوان «دشمن مردم» ابتدا در زمان استالین مورد استفاده قرار گرفت و بعدها خروشف آن را علیه کارهای ضد مردمی استالین عنوان نمود.
از طرفداران سلطنت پهلوی گرفته تا چپهای هنوز دنبالهرو حزب استالینیستی توده در نشریات و بلندگوهایشان و آنهائی که در میان این دو جناح که یک روز سر هم را میبریدند و امروز خط فعالیتشان تنها علیه ملیها و طرفداران دمکراسی و چپهای غیر وابسته است، پنجه به صورت هنرمند برجسته و نامدار ایران اصغر فرهادی میزنند.
عنوان این مقاله «گلهائی که در جهنم میرویند» از کتابی بههمین عنوان اثر روزنامهنگار و نویسنده دلیر محمد مسعود، مدیر و ناشر روزنامه معروف «مرد امروز»(۲) گرفته شده است. محمد مسعود بیمحابا به سیاستمداران دزد و خائن و بهخصوص جسورانه علیه دربار و خانواده منحوس سلطنتی مینوشت. و زمانی که مسعود ترور شد همه بر این باور بودند که توسط دربار و اشرف پهلوی به قتل رسیده است. در حالی که شاید بیش از دو دهه پس از آن زمان آشکار شد که مسعود به دست خسرو روزبه، سازمانده و مسؤل کمیته ترور حزب توده در حالیکه مسعود پشت فرمان قرار داشته و روزبه که با او دوستی داشته است به او نزدیک میشود و با اسلحه کمری به سر او شلیک میکند. این جنایت را زنده یاد دکتر فریدون کشاورز در کتاب معروفش «من متهم میکنم» افشا نمود.(۳) و تا کنون هیچ یک از رهبران حزب توده آنرا تکذیب ننمودهاند. و امروزه استالینیستهای باقی مانده از حزب توده همراه سلطنتطلبان به جان اصغر فرهادی افتادهاند.
صحبت آدمهای فرصتطلب و هنرمندانی که به دلیل حسادت علیه اصغر فرهادی مینویسند و سروصدا راه انداختهاند بماند.
در کشوری که هر حرکت اجتماعی در زیر نظر سازمانهای مخوف پلیسی و امنیتی نظام قرار دارد، زنان جامعه را در حجاب اجباری به صورت شهروندان درجه دو و در زیر وحشت نظام پلیسی و ضد امنیتی نگاهداشتهاند و شرکت ایشان در صنعت سینما بهقدری تحت فشار و گاهبهگاه توهینآمیز است که تنها علاقه زنان هنرمند به هنر است که در میدان هنر باقی ماندهاند. زنان در ورزشگاهها جائی ندارند. غنچه قوامی زن جوان حقوقدان را بهدلیل اعتراض به عدم حضور زنان در ورزشگاهها به زندان مخوف اوین فرستاند، نرگس محمدی فعال حقوق بشر به ۱۶ سال زندان بهدلیل فعالیتهای حقوق بشری محکوم شده و در خارج از زندان کودکانش هنوز بسیار کوچکاند. چند هفته پیش چند جوان دانشجو را در مجلس رقصی دستگیر کردند و مانع ادامه تحصیلشان شدند. تعداد زندانیان سیاسی ایران که مخالف سیاستهای جمهوری اسلامی میباشند رقم بزرگی است. از اینگونه حکایتهای غمانگیز و ناراحتکننده در حیطه جنایات در این نظام دیکتاتوری مذهبی بسیار است: جهمنی برای عشق و هنر و دانش غیرمذهبی و بالاخره جوانان در مملکت ساختهاند.
ولی مردم و هنرمندان بهنام مردم، اصغر فرهادی، هنرمند شایسته ایران را تنها نگذاشتهاند. بهروز وثوقی هنرمند نامی و محبوب ایران در مصاحبه با صدای امریکا در حالیکه مصاحبهکننده به دلیل صحبتهای فرهادی علیه ممنوعیت ورود به امریکا برای هفت کشور مسلمان طفره میرفت محکم ایستاد و در دفاع از اصغر فرهادی گفت من اگر خودم این جایزه را برده بودم آنقدر خوشحال نمیشدم. و بالاخره جعفر پناهی، هنرمندی که به خاطر فعالیتهای هنریاش به زندان و ۲۰ سال محرومیت از فعالیت هنری محکوم شده نوشت: حال ما خوب است. حالمان خوب است از افتخاری که برای حفظ آبروی نه تنها سینما بلکه کشورمان ایجاد شده است.
هنرمندی این جملات را مینویسد که بهخاطر ظلم و ستمی که بر او رفته در فستیوالهای بزرگ اروپائی، که جوائز بزرگی از آنها نصیب پناهی شده است، در روی صندلیای خالی نام جعفر پناهی که در زندان مانده است را مینویسند. از آن گذشته هنرمندان دیگری از اصغر فرهادی ستایش کردند از جمله بهرام بیضائی، هنرمند برجسته فیلمساز در یک مجلس بزرگداشت از اصغر فرهادی بسیار از فرهادی و هنرش و فیلم فروشنده استقبال کرد و آنرا ستود. از هنرمندان معروف دیگر که فرهادی را ستودند از مسعود کیمیائی میتوان نام برد.
در خاتمه هنرمندی از ایران برای کشورش و مردم وطنش افتخار جهانی بزرگی کسب کرده. در زمانیکه به بهانه گناهان حکومت دیکتاتوری جمهوری اسلامی نقشههای پلیدی برای کشور و مردم ما در حال چیدهشدن هستند حضور هنرمندانی چون فرهادی در افق سیاست ایران و جهان میتواند توجه و علاقه مردم جهان به خصوص مردم امریکا را به ایران و مردم ایران جلب نماید. و بالطبع خطر نقشههای دشمنان ایران را کم رنگتر نماید.
دولت آقای ترامپ دنبال برنامههای مختلفی علیه جمهوری اسلامی است. برهم زدن «برجام» که خوشبختانه تاکنون بیاثر بوده است. تحریمهای جدید علیه ایران که دودش به چشم مردم ایران خواهد رفت. چه حکومت دزدها و چپاولگران و سردسته ایشان سپاه پاسداران از برداشتن تحریمها ناراضی بودند چون اجناس مورد احتیاج مردم را قاچاق وارد مملکت مینمودند و «برجام» دست ایشان را از این سوء استفادههای کلان کوتاه کرد. و هنوز هم مانند دست راستیهای امریکا از این توافق ناراضی هستند و در هر زمانی که فرصت پیدا نمانید دنبال برهم زدن آن میباشند. موشک هواکنیهای بیموقع سپاه پاسدادان که به شمشیرکشیهای نوریاگا از پاناما و صدام حسین شباهت دارد فقط ایران را در معرض خطر بیشتر قرار میدهد و اینها بهزعم خود با پشتیبانی روسیه و چین این عربدهکشیهای بینالمللی را راه انداختهاند و همین شاخ و شانه کشیدنهای تو خالی باعث میشود که نقشه «ناتو» در خاورمیانه به پشتیبانی پرزیدنت ترامپ و به رهبری عربستان سعودی و شرکت اسرائیل در آن درجهت شکلگیری حرکت نماید که تمام آن نقشهای در محاصره نظامی ایران احیاناً در صورت لزوم جنگ علیه ایران است.
طرفداران ایرانی ترامپ خوشحالی خود از این برنامههای ایران برانداز را پنهان نمیکنند. در یک برنامه تلویزیون ایرانی دیدم که اعلامیهای را که در آن از براندازی جمهوری اسلامی بدست ترامپ صحبت داشت مورد قدردانی برنامهسازان بود. هیچکس از مردم آگاه و ایراندوست جمهوری اسلامی، این بلای ایران و مردم ایران را نمیخواهند، ولی جابجائی این دیکتاتوری با یک حکومت ملی و دمکراتیک باید بدست مردم ایران و غیرمسلحانه انجام شود وگرنه سرنوشت آنچه در خاورمیانه گذشت در ایران تکرار خواهد شد.
به این دلیل هنرمندان افتخارآفرین ما نظیر اصغر فرهادی نمایندگان مردم ایران در صحنه جهانی هستند و ما از این پلهای دوستی میان مردم جهان پشتیبانی میکنیم. پشتیبانی از دانالد ترامپ و چنگ زدن به صورت قهرمانان هنری ما بخاطر آنکه او بدرستی علیه سیاستهای ضد مردم منطقه دولت ترامپ سخن گفته است کاری مغایر با منافع ملی ایران است.
محسن قائممقام – نیویورک
پنجم ماه مارس ۲۰۱۷
——————————-
۱ – «Media is the enemy of the people»
۲ – نشریه مردمی «مرد امروز» در سالهای بعد از شهریور ۱۳۲۰ تا قتل محمد مسعود در ۱۳۲۶ ادامه یافت. محبوبیت روزنامه بحدی بود که گاه دو بار در روز به چاپ میرسید.
۳ – دکتر فریدون کشاورز سالها عضو هیآت اجرائی حزب توده بود. بعدها به دلیل وابستگیهای حزب با شوروی از حزب کنارهگیری نمود و مورد سختترین فشارهای شوروی و حزب توده قرار گرفت.
از: ایران امروز