ترویج خشونت علیه زنان با اتکاء به قوانین دینی

سه شنبه, 7ام آذر, 1391
اندازه قلم متن

دلبر توکلی

مهرانگیزکار: «درهمه کشورهای جهان، خشونت خانگی علیه زنان صورت می گیرد اما آنچه جمهوری اسلامی را از سایر کشورها جدا می کند این است که در سیاست کلان حکومت ایران، هیچ حرکت جدی در رویارویی با خشونت خانگی بر ضد زنان دیده نمی شود.»

با آن که ۳۱ سال از تصویب روز ۲۵ نوامبر با عنوان “روز جهانی رفع خشونت علیه زنان” از سوی شورای عمومی سازمان ملل متحد می گذرد، شاهد آن هستیم که نظام جمهوری اسلامی با اتکاء به قوانین دینی و اسلامی، خشونت علیه زنان را در جامعه نهادینه کرده است.

“مهرانگیزکار” پژوهشگر حقوق بشر در مسائل ایران، در گفت وگوی تلفنی با بخش فارسی رادیو بین المللی فرانسه می‌گوید:«اعمال خشونت خانگی نسبت به زنان در سطح جهان وجود دارد واین امر به فرهنگ مردسالاری و مرد‌محوری باز می گردد و حتا در امور دنیوی و اخروی مذاهب و ادیان ریشه دارد واز سوی دیگر، هنوز در جوامع بشری جایگاه برابر زن با مرد، به صورت کامل پذیرفته نشده است.»
او معتقد است که علاوه بر موارد فوق، در هر جامعه ای دلایل و عوامل دیگری نیز برای اعمال خشونت خانگی برضد زنان وجود دارد اما در نظام جمهوری اسلامی رویدادهایی رخ داد که خشونت بر ضد زنان در تمام زمینه های زندگی، تشدید، ترویج و تبلیغ شد.

مهرانگیز کار می گوید:«حکومت ایران، ضمن این که بحث آفرینش یکسان مرد و زن از سوی خداوند را مطرح می کند در پناه برخی مفاهیم اسلامی به نوعی، مبلغ خشونت علیه زنان نیز می باشد و دائم می گوید که جایگاه زن در خانه و جایگاه مرد در بیرون از خانه است و شاهد آن هستیم که این روزها بحث تفکیک جنسیتی در ایران اوج گرفته و حتا از حضور دختران و زنان در برخی رشته های دانشگاهی نیز جلو گیری می کنند.»
او همچنین تاکید دارد که “آنچه جمهوری اسلامی را ازسایر کشورها جدا می کند، این است که در سیاست کلان حکومت ایران، هیچ حرکت جدی در رویارویی با خشونت خانگی بر ضد زنان دیده نمی شود”.

این پژوهشگر حقوق بشر در مسائل ایران، به این امر اشاره دارد که در ایران هیچ قانون حمایتی برای زنانی که مورد خشونت قرار می گیرند وجود ندارد و می گوید: «قوانین خانواده درایران نه تنها از خشونت خانگی علیه زنان جلوگیری نمی کند بلکه در بسیاری موارد، خشونت علیه زنان را تشویق هم می کند و در قانون مجازات اسلامی خون‌بهای زن نصف مرد است و در مواردی که زن مورد نقص عضو قرار می گیرد هم دیه او، باز نصف مرد است. یعنی ارزش دو چشم یک زن، برابر یک چشم مرد است!»

“خانه های امن” را جمع کردند
مهرانگیز کار با اشاره به مشروعیت داشتن قتل های ناموسی در ایران می گوید:«قتل های ناموسی کاملا در ایران مشروعیت دارد و بر پایه این مشروعیت درمواردی که هیچ تخلف اخلاقی هم از سوی زن صورت نگرفته باشد وقتی که توسط شوهرش به قتل می رسد، مرد از سوی قاضی تبرئه می شود و اگر به قانونگذاری در ایران نگاه کنیم برای حفظ جان و کرامت انسانی زن در چارچوب خانواده، هیچ سیاستگذاری صورت نمی گیرد و به همین دلیل است که “خانه های امن” را جمع کردند.»

مهرانگیز کار تاکید دارد که ایجاد “خانه های امن” و یک شبکه حمایتی برای زنانی که جانشان در بستر خانوده در معرض خطر است، از میزان اعمال خشونت بر ضد زنان جلوگیری می کند، اما به اعتقاد وی جمهوری اسلامی مایل نیست خانه های امن در سراسر کشور بوجود آید “تا زنانی که ممکن است جان شان در خطر باشد به این خانه ها پناه ببرند. یکی- دو خانه تبلیغاتی هم که در دوران اصلاحات بنا کردند در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد تعطیل شد، آنها چشم شان را بروی این مسئله می بندند و حتا معتقد هستند که “خانه های امن” پناهگاهی می شود برای زنان که از خشونت شوهران فرار کنند و از این طریق خانوده متلاشی می شود.»
او همچنین معتقد است که در اراده سیاسی و حاکمیتی جمهوری اسلامی حتا برنامه ای برای پیشگیری ازخشونت های خیابانی که بین مردم عادی صورت می گیرد وجود ندارد.
این فعال حقوق بشردر امورمسائل ایران، تاکید دارد که “برای جلوگیری از روند رو به رشد خشونت های خانگی بر ضد زنان، باید شبکه هایی حمایتی راه اندازی شود که پزشک، اورژانس، مدد کار اجتماعی، پلیس و حتا نهادهای مردمی در آن نقش جدی داشته باشند تا زنان و بچه هایی که مورد خشونت قرار می گیرند از طریق گزارشگری نهادهای مدنی مورد حمایت قانون قرار بگیرند و وکیل مدافع داشته باشند”.

وی در پایان اشاره دارد به برخی خشونت ها که بر پایه باورهای مذهبی علیه زنان اعمال می شود ومی گوید:«در برخی موارد دیده می شود که مردان بر پایه دستورات قرآن زن را مورد خشونت قرار می دهند که در چنین مواقعی روحانیون می توانند به این افراد بفهمانند که این دستورات و احکام که ناشی از قرآن و متون اسلام است چه مفاهیمی دارد واز این امر جلوگیری کنند و شناخت اجتماعی از حقوق زن را به بخشی از مردان در ایران منتقل کنند.»

آمار دقیقی از میزان خشونت خانگی وجود ندارد
“مجید محمدی” جامعه شناس واستاد دانشگاه، در پاسخ به این پرسش که چه تعداد از زنان در جامعه ایرانی سالانه مورد خشونت قرار می گیرند می گوید:«در حوزه‌هایی از خشونت خانگی آمار دقیقی وجود ندارد، مثل آمار سالانه‌ی ضرب و شتم زنان توسط مردان، چون بخش عمده‌ای از زنان در ایران این گونه رفتارها را گزارش نمی‌دهند و پلیس نیز سامانه ای برای جمع آوری آنها ندارد یا در صورت نظرسنجی آنها را پنهان می کنند. حتا اگر در مواردی آماری جمع آوری شده این حرکت تداوم نیافته است. به عنوان نمونه در طرح ملی نظر سنجی در اواخر دوران ریاست جمهوری خاتمی در باب خشونت خانگی نیز از زنان سوال شد و ۶۶ درصد زنان اعلام کردند که حداقل یک بار خشونت خانگی را تجربه کرده‌اند اما این کار تداوم نیافت. همچنین دستگاه‌های دولتی که بخش عمده‌ی بودجه‌های پژوهشی را در اختیار دارند در این حوزه حساس نیستند.»

این جامعه شناس می گوید:«اما در قلمروهایی مثل قتل، آمارها وجود دارد. به عنوان مثال در ۲۹.۵ درصد قتل‌ها، عامل حادثه با مقتول خویشاوندی داشته است و بیشترین آمار مربوط به قتل زن توسط شوهر بوده است و ۲۸.۲ درصد از مقتولین مونث بوده‌اند. در این مورد هم ۶۲ درصد توسط بستگان خودشان به قتل رسیده‌اند. در این قلمرو به روشنی می‌توان گفت که خشونت خانگی به قتل منجر می‌شود و قربانیان عمدتا زنان هستند.»
مجید محمدی مانند مهرانگیز کار معتقد است که “خشونت خانگی در همه‌ی جوامع مردسالار وجود داشته و از آن به صورت یک ابزار قدرت استفاده می شده است”.

این جامعه شناس در خصوص روش هایی که برای کاهش خشونت خانگی در برخی کشورها اعمال می شود می گوید:«در دوران گذار از جوامع مردسالار به جوامعی با حقوق برابر برای زنان و مردان و اجرای سیاست‌های ضدتبعیض، روش‌هایی برای کاهش خشونت خانگی در نظر گرفته شده است که عبارتند از: آزادی زندگی مشترک بدون ازدواج که جدا شدن افراد بدون هزینه‌ را آسان می کند و افراد دیگر نیازی به خشونت ورزی در چارچوب خانواده در شرایط عدم توافق ندارند. همچنین وجود پناهگاه برای زنانی که مورد خشونت واقع می شوند و قدرت اعمال فشار بر زنان به دلیل فقدان مسکن را از میان می برد، دخالت پلیس در شرایط خشونت خانگی در صورت تلفن زنان به پلیس، و امکان اخذ حکم ممنوعیت نزدیک شدن مردان اهل خشونت به خانه‌ی خود از دادگاه توسط زنان.»

او معتقد است که دولت‌ها نمی توانند خشونت خانگی را از میان ببرند اما اگر برنامه‌ای برای این کار داشته باشند می‌توانند آن را کاهش دهند. این در حالی است که دولت جمهوری اسلامی نه تنها سیاستی برای کاهش خشونت خانگی ندارد بلکه سیاست‌هایی را در پیش گرفته تا اعمال قدرت مردان بر زنان را افزایش دهد، مثل عدم امکان مسافرت داخلی و خارجی زنان بدون اجازه‌‌ی مردان یا کاهش قدرت اقتصادی زنان در برابر مردان با کاهش اشتغال زنان. این گونه سیاست‌ها به خشونت خانگی دامن می زند چون زنان امروز ایران مردسالاری را به عنوان تقدیر الهی نمی پذیرند.
از: ار اف ای


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.