در برنامه ۶۰ دقیقه دوشنبه شب تلویزیون فارسی بی بی سی وقتی جمال الدین موسوی از محمد رضا نیکفر پرسید که آیا فرقی بین شکنجهگر در جمهوری اسلامی با سایر نظامها وجود دارد نیکفر به طور خلاصه گفت آری در این نظام به نام خدا شکنجه انجام میشود – ولی در دنباله صحبت وارد تفصیل نشد (یا وقت نبود).
قاتلان زنده یادان داریوش فروهر و پروانه اسکندری قبل از ارتکاب جنایت خود وضو گرفته بودند. صادق خلخالی که پس از انقلاب از خمینی جواز قتل و اعدام گرفته بود هر هفته دهها نفر را به کشتن میداد و از او نقل شده که گفته بود هیچگاه بخاطر این اعدامها عذاب وجدان نداشته و بد خواب نشده است. از مصطفی پور محمدی و ابراهیم رئیسی دو تن از مجریان کشتار سال ۶۷ نیز مشابه آن نقل شده است. علاوه بر این، (همان طور که نیکفر گفت) بسیاری از شکنجه گران دهه اول انقلاب بعدها تغییر رنگ دادند، به دانشگاه رفتند، روزنامه نگار و وکیل و وزیر شدند و بعضا حتا در زمره اصلاح طلبان در آمدند و برخی از آنها مغضوب نظام قرار گرفتند و به زندان افتادند و طعم شکنجههای آنرا چشیدند. ولی کمتر کسی از میان اینان بر این مقام برآمد که گذشته خود را نقد کند و از قربانیان خود پوزش بطلبد و به نحوی نشان دهد که از گذشته خود عذاب وجدان میکشد.
این فرق اساسی بین شکنجه و شکنجه گران و قاتلان در نظامی مذهبی مانند جمهوری اسلامی و نظامهای سکولار جهان یا ایران تحت حکومت پهلوی است. در نظامی که شکنجه به نام خدا انجام میشود شکنجه گر عذاب وجدان نمیکشد و با راحتی بیشتری کار خودش را انجام میدهد. او هرچه کرده با اجازه و حکم و فتوای یک مقام مذهبی بوده و به عنوان یک فریضه مذهبی و برای رضای خدا دست به این کار زده است. ولی در یک نظام غیر مذهبی، شکنجهگر و قاتل این توجیه مذهبی را ندارند و کمتر شکنجه گری میتواند شب را راحت بخوابد و در طول حیات خود عذاب وجدان نکشد، و یا با تغییر شغل و مقام و رنگ و لباس خود گذشته را به کلی به فراموشی بسپارد.
از: گویا