حکومت اسلامی ایران، موجود ناقص الخلقه ای است که از بدو تولد، نافش را با کژی و درندگی و نیست کردن هستی انسانها و تمامی موجودات آزاده گره زدهاند و هر چه بزرگتر شد، زشت ترین و پلیدترین های مانند خود را تکثیر کرد و هر چه فرتوت تر می شود، وحشی تر و خون خوارتر شده و تنها با اتحاد و همبستگی مستقل انسانی است که میتوان از شر این دیو پلید و اقمارش رهایی یافت و در فضایی آزاد و رها از بیداد قدم زد و نفس کشید.
در طی کمتر از یک ماه گذشته، چندین حمله وحشیانه و جنون آمیز از طرف حکومت و ماموران دست به سینهاش به اعتراض های ساده مردمی صورت گرفته است و روند آزادی کشی و ظلم بیوقفه ادامه دارد:
۱- حمله به اعتراض های کارگران و مدافعان کارگران و بازداشت و پرونده سازی برای چندین نفر در مراسم اول ماه می در ۱۱ اردیبهشت.
۲- حمله به تجمع اعتراضی معلمان شاغل و بازنشسته در ۲۰ اردیبهشت در تهران و شهرستان ها که مخالف خصوصی سازی آموزش و خواهان حقوق عادلانه هستند، تعدادی با خشونت بازداشت و پرونده سازی مجدد برای چندین نفر از معلمان از جمله محمد حبیبی از اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان در جریان است.
۳- حمله وحشیانه به تظاهرات مردم معترض به طرح تقسیم شهر در کازرون در ۲۶ اردیبهشت و بازداشت تعدادی از معترضان و کشته شدن حداقل سه نفر از معترضان به دست ماموران و زخمی شدن ده ها نفر.
۴- حمله ماموران انتظامی به کولبران و کشتار بی رحمانه تعداد زیادی از اسب های باربران در کردستان.
۵- حمله ماموران انتظامی و امنیتی به اعتصاب کامیون داران.
۶- در چهارم خرداد، حمله نیروهای انتظامی و امنیتی به جشن پنجاه سالگی کانون نویسندگان ایران و ممانعت از برگزاری مراسم و ضبط وسایل و مستندات که با یک سال تلاش اعضای کانون در آن فضای خفقان آور آماده شده بود.« بدیهیست کانون نویسندگان ایران که نیم قرن است در راه سانسور ستیزی و دفاع از آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا، متحمل رنجها و زخمهای فراوان شده و حتی شماری از اعضای فعال و سرشناس خود را از دست داده است با چنین یورشهایی از ایفای نقش آزادیخواهانه و فرهنگی خود باز نمیماند و نخواهد ماند.» برگرفته از بیانیه اعتراضی این کانون
۷- در ششم خرداد ۹۷، حمله به بدرقه کنندگان ناصر ملک مطیعی، یکی از هنرمندان به نام سینمای ایران که محبوب دل خیلی از ایرانیان بوده و هست.
۸- بازداشت های پیاپی و احکام سنگین زندان و شکنجه و اجرایی کردن احکام اعدام یا اعدام های در شرف انجام در تهران و شهرستان ها؛ از جمله رامین حسین پناهی و محمد ثلاث و …. در جریان است.
جمهوری اسلامی ایران، آنقدر از اعتراض های پیاپی مردم وحشت زده شده که مدام خودش را به این در و آن در میزند تا شاید بتواند نفس اش که دارد بند میآید را تازه کند، ولی چه باک، مردم آزاده و شجاع ایران فهمیده اند که این زشت صورت و بد سیرت، هر چقدر هم که عظیم الجثه و به ظاهر قدرتمند باشد، ولی آنقدر زبون و حقیر است که نمیتواند در برابر اتحاد و همبستگی مستقل و ایستادگی مردم بایستد و دیری نخواهد پایید که نفس اش بند میآید و مردم ایران در هوایی تازه و آزاد از بیداد نفس خواهند کشید.
ما مادران پارک لاله، ضمن تأکید بر خواستههای دادخواهانه خود مبنی بر« لغو مجازات اعدام، آزادی تمامی زندانیان سیاسی، و محاکمه و مجازات عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته در جمهوری اسلامی ایران»، به ایستادگی و پایداری تمامی جویندگان و پویندگان آزادی و عدالت و برابری درود می فرستیم و دستان شان را به گرمی می فشاریم. ما همراه و هم پای شان و بازو به بازو ایستادهایم و به جلو میرویم تا بتوانیم دادمان را از بیدادگران بستانیم و دنیایی انسانی عاری از آزادی کشی و تبعیض و بیعدالتی بسازیم.
«من آن خاکسترِ سردم که در من
شعلهی همه عصیانهاست،
من آن دریای آرامم که در من
فریادِ همه توفانهاست،
من آن سردابِ تاریکم که در من
آتشِ همه ایمانهاست.»
از احمد شاملو
مادران پارک لاله ایران