روزی که شورِ رهایی
هیمه ی دوزخِ ایمانِ ما بود
و شعر و سرود
نجوای جنون.
ما شما را بجا نیاوردیم
و در هر گذر
برای دیو و دد
تکبیر گویان کوچه دادیم.
ما شما را بجا نیاوردیم
که نگاهتان به ایران بود
و صدایتان، نرمای مدارا
و گرمای مهر را با هم داشت.
ما شما را بجا نیاوردیم
و برای قانونِ سرخِ جنگل
پای فوّاره ی خون
سینه زدیم.
ما شما را بجا نیاوردیم
آنسان که انسان را
و ایران را.
….
(ابراهیم هرندی)
از: گویا