این روزها و درپی بالا گرفتن سئوالات بیشمار مردم در هر زمینه ای مخصوصا نحوه مدیریت و بازده آن در امور مملکتمان، متولیان ریز و درشت متنعم از « خوان نعمت » با بودن در صدر تشکیلات با پوشش و ظاهری خاص – علنی و بدون پرده پوشی میگویند:
« باید برای برکناری ما هزینه بپردازید» این کلام القاء و آموخته شده برآمده از نگرانی از دست دادن موقعیتها ، مورد دقت این یادداشت میباشد:
سهمیه بگیران در سطحی وسیع برحسب وابستگی یا ابراز وفاداری به مراکز قدرت در بسیاری موارد بدون حتی اندک شایستگی منصوب شده و با آشنائی هایی که به چگونگی حفظ قدرت یافته اند و بتصور خود برسرنوشت ملک و ملت تکیه زده و از مواهب آن برخوردارند و ادامه وضعیت را بصلاح آینده خود و همراهان میدانند در پی طغیان آرام وبا متانت ملت با درونی نگران این برهه را «یوم الحساب» می پندارند.
اینان به جد سعی در باز دارندگی تحت هر شرایطی مینمایند تا چند صباحی دیگر با سلطه خود توسعه و پیشرفت ایرانیان را با ارزشهای سخیف خود بیش از این مانع و جامعه تحول یافته را ازاقدامات آرام برای انتقال تدریجی قدرت بدون هزینه، ناامید نمایند.
جلب توجه معترضین و دوستداران ملک و ملت را به این گفته با توجه به دلایل پای بندی آنان به ایده هایشان «هر چندصوری و بدون عمق» واجب میداند تا با دقت بیشتر و شناخت اصولی در دیدارها و برخوردها با آمادگی لازم به فرهنگ سازی و صرف وقت و حوصله – همت گمارده از کوشش خود خسته و نا امید نشده برکناری خائنین به منافع ملی و آبادانی کشورمان را باور داشته باشند…
این میان سالان نگران آِینده، درگیر معاش و پاسخگوی خائواده که اغلب جثه ای قوی دارند، در فقر فرهنگی با توجه به وظایفشان که مراقبت و حراست از جماعت فاسد، رانت جو، فاقد صلاحیت و شرایط احراز « بعمد آشنا نشده» مانده از آنانی میباشند که بر هزینه دادن با تعریفی نادرست تاکید دارند.
این مطیع صفتان را میتوان در واقع « استثمار زده و فاقد تشخیص » دانست که به راحتی با نرخی نه چندان گران حاضرند به ساز دیگری نیز برقصند و تن به اربابانی دیگربسپرند – که تاریخ وطنمان پر است از اینکونه فریب خوردگان به دلیل فقر فرهنگی، کم سوادی و نزول ارزشهایشان که حکومتها در ساخت عقاید مخرب اینان مخصوصا در جوامع عقب اوفتاده ید طولائی دارند و مصداق شعر:
« مکن در این چمنم سر زنش به خودروئی – چنانکه پرورشم داده اند میرویم » میباشند. نمونه بارز اینگونه تفکر ماجرای اسفناک ۲۸مرداد ۱۳۳۲ و برخورد با حکومت ملی شادروان دکتر مصدق میباشد که اسباب دور ماندن از فرزانگی و استقلال واقعی تاکنون مگر ایامی کوتاه گردید.
به یقین تکرار آن اسفناک ماجرا -درصورت همراهی آگاهانه ملت با در دسترس بودن وسایل ارتباط جمعی که اخیرا معاون «وزارت ارشاد» رسانه ملی را «تلگرام» دانست آنهم با انبوهی بیش از ۵۰ میلیون نفر و گستردگی جوانان هشیار و معترض اهل مدارا مستقر در تمامی نقاط کشور – بعید مینماید.
بر اندیشمندان وادی علوم اجتماعی و فرهنگی با تعریفی سیاسی واجب استکه این قشر ناظر خیانتها به مام میهن و جامعه را از دغدغه معاش و بی توجه به منافع ملی و فردای خود رها و انبوه پیروان تفکر «خود محوری – مسلح به ابزار سرکوب» را تدریجا به ارامش دعوت به سکوت در برابر اعتراضات پایدار بر حفظ ارزشها تشویق ونهایتا آنان رابه همراهی و تایید جنبش نجات و خدمت به هموطنان پاک و پاکیزه راغب نمایند.
به گمان نگارنده این حامیان نیازمند پناه برده به مراکز قدرت پوشالی متحجر، آماده شده برای چنین زمانی که بیقین از جنس همین مردمانند و قصد توهین به آنان را نباید داشت، با مشاهده مستمر اعتراضات آرام سازمان یافته اصولی بر مبنای ارزشهای قابل قبول بوسیله ناراضیان متفکر – خواهند فهمید و در درون خود با چالش های بسیار مواجه و زمانیکه از نگرانی و واهمه انان کاسته شود مصالح ملی را بر منافع کوتاه مدت خود ارجح میدانند که ان زمان چندان دور نیست تا از اطراف و همراهی با صاحبان زر، زور و تزویر دور و خود را مبرا بدانند.
و بالاخره اینکه به این طیف بدور مانده از فضیلت باید تفهیم نمود که: ملت در طی این ۴ دهه «بطول ۲ نسل» بسیاری هزینه پرداخت نموده که بی اعتباری پول و سرمایه مادی، نابودی ارزشها، توسعه فساد و انحرافات اجتماعی، از میان رفتن اعتبار ایران و ایرانی، قطع مناسبات منطقه ای و بین المللی، فرار مغزها، ابقاء تحریمها و توسعه نگاه فردی و مادی، تشکیل پرونده های میلیونی دعاوی، طلاق، اعتیاد و جدائی ها و بسیاری دردهای دیگر که نظام منکر آنست… از ان جمله میباشد.
بایستی با احساس درد وطن، انسانیت و اجتماع به این گروه تفهیم کرد که هزینه پردازی در کف خیابان انهم با تخریب سرمایه و قتل و غارت ( درست بر عکس انچه تلقین شده که انتفال قدرت با لطمه به سرمایه ها ملی و نابودی زیر ساختها و الزاما تلفات انسانی بایستی همراه باشد ) در این روزگار مسموع نیست و تامل اندیشمندانه ملیون وطن بر همین تفکر و ضرورت استوار میباشد.
به بانیان اوضاع خانمان بر باد ده و نظام منحط آغشته به ریا و تزویز مسلط شده – اطمینان باید داد که مناسب نقش آنان در نابودی اخلاق و از بین رفتن اعتبار و منزلت شایسته ایرانمان – مجازاتی عادلانه و قانون مند در انتظار آنانست البته همراه با مصادره آنچه که خلاف موازین بر خود و اطرافیان جایز و مباح شمرده اند که تکرار تاریخ نه چندان دور در همین اب و خاک خواهد بود.