– با وجود ادعای اجرایی شدن «اینستکس» اما بعید به نظر میرسد که جمهوری اسلامی بتواند به هدف اصلیاش از تهدید به زیرپا گذاشتن مفاد مندرج در توافق هستهای، که همانا فروش آزادانه نفت به کشورهای اروپایی و غیراروپایی است، دست پیدا کند.
– در جمهوری اسلامی بحث مذاکره یا جنگ ادامه دارد. در روزهای گذشته دو مقام ارشد جمهوری اسلامی بحث مذاکره را بار دیگر مطرح ساختهاند؛ یکی حسین علائی سرتیپ پاسدار و رییس پیشین ستاد مشترک سپاه و دیگری محمود علوی وزیر اطلاعات دولت بنفش؛ اگرچه اظهارات دومی تکذیب شد!
– گزینههای مذاکره یا جنگ پایان جمهوری اسلامی را حداقل در شکل و محتوای کنونی رقم خواهد زد. شاید به همین دلیل گزینه سومی در این روزها در دستور کار علی خامنهای و نظام قرار گرفته است: افزایش بیسابقه تنش در کشورهای منطقه!
حسن روحانی تهدید کرده است که بعد از افزایش حجم اورانیوم غنی شده ۳،۶۷ درصدی که در برجام ۳۰۰ کیلو ذکر شده است، هفتم تیرماه ۹۸ خلوص اورانیوم غنی شده نیز افزایش خواهد یافت.
جمهوری اسلامی گویا در نظر دارد، به خیال خود، گام به گام فشار بر کشورهای باقیمانده در برجام را افزایش دهد. یک دیپلمات برجسته جمهوری اسلامی در اروپا به کیهان لندن میگوید «ما با این تصمیم، اروپا و چین و روسیه را در مقابل یک دوراهی قرار دادهایم: یا به صورت عریان از سیاستهای دونالد ترامپ حمایت خواهند کرد، یا اینکه به خواست اصلی ما که برخورداری از حق فروش نفت خام است تن خواهند داد. اگر ما نتوانیم نفت خودمان را بفروشیم، باقی ماندن در برجام یعنی پذیرفتن محدودیتها بدون داشتن امتیاز، و این با هیچ عقل سالمی جور در نمیآید.»
البته واکنش اروپا به تهدیدهای حسن روحانی و تلاشهای جمهوری اسلامی برای فشار آوردن به کشورهای باقیمانده در برجام، دوگانه بوده است. توقیف نفتکش «گریس یک» توسط تفنگداران سلطنتی بریتانیا و انتقال آن به جبلالطارق را میتوان واکنشی سخت از سوی اروپا به تهدیدهای جمهوری اسلامی به حساب آورد. از نظر قانونی این نفتکش چون به سمت بندر بانیاس در سوریه در حرکت بود، توقیف آن بر مبنای تحریمهای اتحادیه اروپا علیه سوریه انجام گرفته است. اروپا فروش نفت از سوی جمهوری اسلامی را برخلاف آمریکا تحریم نکرده است، اگرچه هیچ شرکت نفتی اروپایی پس از بازگشت تحریمهای نفتی از سوی کاخ سفید حتا یک قطره نفت هم از جمهوری اسلامی خریداری نکرده است.
«هویج»های اروپا
اگر توقیف «گریس یک» را «چماق» بدانیم، باید از «هویج» هم صحبت کرد. وزیر دارایی فرانسه روز پنجشنبه اعلام کرد که به زودی اولین تراکنش مالی با استفاده از «اینستکس» یا ساز و کار مالی که سه کشور اروپایی عضو برجام راهاندازی کردهاند در هفته پیش رو اجرایی خواهد شد. بعد از پیوستن ۷ کشور دیگر اروپایی، علاوه بر آلمان، فرانسه و بریتانیا، به «اینستکس»، عراق و ترکیه هم خواهان پیوستن به این ساز و کار مالی شدهاند. روسیه نیز اعلام کرد در نظر دارد به «اینستکس» بپیوندد یا نهلد مشابهی را برای ادامه تجارت با جمهوری اسلامی راهاندازی کند. عدم ارجاع پرونده جمهوری اسلامی به کمیسیون برجام در پیامد افزایش مقدار اورانیوم غنیسازی شده نیز «هویج» دیگریست که اروپاییها به جمهوری اسلامی دادهاند.
با وجود ادعای اجرایی شدن «اینستکس» اما بعید به نظر میرسد که جمهوری اسلامی بتواند به هدف اصلیاش از تهدید به زیرپا گذاشتن مفاد مندرج در توافق هستهای، که همانا فروش آزادانه نفت به کشورهای اروپایی و غیراروپایی است، دست پیدا کند. گفتگوهایی که در حاشیه نشست گروه موسوم به «جی۲۰» بین آمریکا و چین آغاز شد، در صورت موافقت آمریکا با درخواست چین مبنی بر دریافت مجوز برای خرید نفت از جمهوری اسلامی میتواند تنشهای کنونی را تا حدی کاهش دهد. چین که اخیرا با وجود تحریمها توانسته یک محمولهی یک میلیون بشکهای از ایران را با بازی تغییر نفتکش در آبهای بینالمللی وارد کند، تا قبل از تحریمها خریدار روزانه نیم میلیون بشکه از جمهوری اسلامی بود.
بحث مذاکره یا جنگ ادامه دارد
روزنامه اینترنتی آمریکایی «پولیتیکو» به نقل از منابعی در واشنگتن مینویسد مکاتباتی بین شرکت نفتی چینی «سینوپک» و وزارت خارجه آمریکا در رابطه با دریافت چنین مجوزی در جریان است، اگرچه برخی از مقامات رسمی آمریکایی چون برایان هوک رئیس گروه «اقدام ایران» در وزارت خارجه، بدون تکذیب خبر «پولیتیکو» میگویند در حال حاضر هیچگونه معافیتی در کار نیست. یک روزنامهنگار خبرگزاری «شینهوا» در رم به کیهان لندن میگوید «چنین معافیتی میتواند گفتگوهای تجاری بین پکن و واشنگتن را که در مرحله بسیار حساس قرار دارند، تسهیل کند.» همین روزنامهنگار میگوید «این معافیت را میتوان نه به عنوان خرید نفت از جمهوری اسلامی بلکه با عنوان بازپرداخت سرمایهگذاریهای سینوپک در صنعف نفت ایران توجیه کرد. توجیهی که هم چین و جمهوری اسلامی را راضی خواهد کرد و هم عقبنشینی واشنگتن از سیاست به صفر رساندن فروش نفت ایران تلقی نخواهد شد.»
این در حالیست که در جمهوری اسلامی بحث مذاکره یا جنگ ادامه دارد. در روزهای گذشته دو مقام ارشد جمهوری اسلامی بحث مذاکره را بار دیگر مطرح ساختهاند. حسین علائی سرتیپ پاسدار و رییس پیشین ستاد مشترک سپاه یکشنبه گذشته در نشستی در تهران درباره تنشهای اخیر بین ایران و آمریکا گفت زمانی که دونالد ترامپ گفت بدون قید و شرط حاضر به مذاکره است، ایران باید با دستور مذاکرات خودش، برای مذاکرات اعلام آمادگی میکرد. حسین علایی که در گذشته فرماندهی نیروی دریایی سپاه را نیز عهدهدار بوده است، معتقد است جمهوری اسلامی زمانی که آمریکا میخواست از برجام خارج شود، باید با هدف جلوگیری از این تصمیم، وارد مذاکره با کاخ سفید میشد. حسین علائی اولین مقام بالای سپاه پاسداران است که علنی از مذاکره با دولت دونالد ترامپ دفاع میکند.
محمود علوی وزیر اطلاعات دولت بنفش نیز در جریان مراسمی در قائمشهر (شاهی) مازندران گفت که «اگر رئیس جمهور آمریکا میخواهد تحریم را از ایران اسلامی بردارد، ما آن را بررسی میکنیم…، واگر مقام معظم رهبری این اجازه را صادر کند مذاکره میان ایران و آمریکا انجام خواهد شد.» این اظهارات محمود علوی ساعاتی پس از انتشار از سوی بسیاری از خبرگزاریها، از خروجی آنها حذف و اطلاعیهای جانشین آن شد. در این اطلاعیه که از سوی روابط عمومی وزارت اطلاعات برای رسانه ها فرستاده شده آمده است: «متأسفانه برخی رسانهها با فهم نادرست از سخنرانی وزیر اطلاعات… با تقطیع و جابجایی کلمات آنچه را که به هیچ وجه در سخنرانی وزیر اطلاعات نبوده به ایشان منتسب و منعکس کردند.» وزارت اطلاعات در ادامه تهدید کرده است که «چنین مواردی که باعث تشویش اذهان عمومی و دستاویزی برای رسانههای خارج از کشور میشود از طریق مراجع قانونی پیگیری خواهد شد.»
عمر جمهوری اسلامی بسر رسیده
جمهوری اسلامی که نشستن بر سر میز مذاکره با آمریکا را در مقطع کنونی نوعی «خودکشی» به حساب میآورد، سرگرم آرایش برای درگیری احتمالی با آمریکا و یا متحدین آن کشور در منطقه است. جابجاییهای هفتههای اخیر در سطوح بالای سپاه و بسیج را باید در این راستا بررسی کرد. به ویژه تغییر در فرماندهی نیروهای بسیج میتواند نشان از واهمه نظام از خیزشی مردمی در صورت بروز جنگ داشته باشد. تنها نتیجهای که میتوان از این تغییرات گرفت، آماده ساختن سپاه و بسیج برای ایفای نقش متفاوتی از آنچه تا کنون داشتهاند در هفتهها و ماههای آینده است.
همزمان با آرایش جدید نیروهای مسلح، جمهوری اسلامی تلاش دارد افکار عمومی را نیز با بزرگنمایی خطراتی که کشور را تهدید میکند، به سمت خود جلب کند. گفتگوی اخیر سعید حجاریان، یکی از مهرههای امنیتی و «مغز متفکر» نظام که هدف اصلی تقویت حضور نظامی آمریکا در منطقه را تلاشی برای تجزیه کشور میخواند، بخشی از همین عملیات روانی است. پخش اخباری مبنی بر دستگیری چندین ده پاسدار از ردههای میانی و بالایی به اتهام جاسوسی برای آمریکا و اسرائیل نیز سناریوی دیگری است که در همین جهت نوشته شده است چنانکه تقاضای صدور احکام اعدام برای متهمان به جاسوسی در مراکز نظامی نیز با چنین هدفی از سوی غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضائیه، اعلام شده است.
گزینههای مذاکره یا جنگ، هر دو در روندی نه بلندمدت، پایان جمهوری اسلامی را حداقل در شکل و محتوای کنونی رقم خواهد زد. شاید به همین دلیل گزینه سومی در این روزها در دستور کار علی خامنهای و نظام قرار گرفته است: افزایش بیسابقه تنش در کشورهای منطقه با هدف گسترش بحرانهای خاورمیانه در مقیاسی که توجهها از جمهوری اسلامی به سمت دیگر کشورها منحرف شود.
اما این گزینه سوم هم شاید بتواند در کوتاهمدت موفق باشد، ولی با گذشت زمان به نتیجه متفاوتی از دو گزینه دیگر نخواهد رسید. شیشهی عمر جمهوری اسلامی در حال شکستن است.
احمد رأفت