یادداشت وارده: اچ آی وی و جامعۀ روستایی

سه شنبه, 16ام مهر, 1398
اندازه قلم متن

یکی داستان است پرآب چشم

بعید می دانم کسی در ایران از ماجرای اخیر روستایی در کشور و غائله ای که به دنبال شناسایی بیماران اچ آی وی مثبت پیش آمده است خبر نداشته باشد. بعید می دانم جز در مورد موج نخست اچ آی وی در بیماران هموفیلی اندکی بیش از سی سال قبل تا کنون چنین آشفته بازار خبری ایجاد شده باشد.در این میان به امید اصلاح امور ، ذکر چند نکته ضروری است، این موارد بر اساس انچه در شبکه های اجتماعی،رسانه ها و سوابق کاری و مطالعاتی نگارنده و بدون در نظر گرفتن اهمیت در تقدم و تاخر آنها مطرح می شوند :

۱-بیش از سی سال که از شناسایی اولین مورد بیمار اچ آی وی مثبت در کشور می گذرد، در این مدت یکی از به هنگام ترین و علمی ترین پاسخ ها از طرف متولیان امر چه در حوزه سیاست گذاری ، چه در حوزه مداخلات بهداشتی به دنبال موج دوم همه گیری یعنی بروز اچ آی وی در مصرف کنندگان تزریقی و زندانها شکل گرفت. مداخلات مبتنی بر راهبرد کاهش آسیب های بهداشتی ناشی از سوءمصرف مواد اعم از توزیع سرنگ و سوزن ویا متادون و گسترش شبکه های درمانی اعتیاد پاسخی بود علمی، به هنگام و هنوز هم به جرات می توان به آن پاسخ در آن بازه ،به عنوان یکی از مترقی ترین و علمی ترین مداخلات در بین نه تنها کشورهای اسلامی که در کل دنیا اشاره کرد.

۲- در پیشگیری چالشی است به عنوان پارادوکس پیشگیری، بدین معنی که تمرکز بر یک منطقه پرخطر باعث می شود تا از مناطق کم خطر غافل شویم و در نهایت از جایی ضربه بخوریم که انتظارش را نداشته ایم. جمعیت روستایی کشور نمونه یکی از این موارد می باشد. به واقعیت های زیر توجه کنید:

الف- نزدیک به سی درصد از جمعیت کشور روستایی هستند،

ب- بسیاری از این روستاییان کارگران فصلی بوده و مدتهای طولانی در سال را دور از خانه و خانواده به سر می برند.

ج-بسیاری از این کارگران در مناطق صنعتی با شرایط بسیار بد آب و هوایی و زیر فشار و استرس های شدید مشغول به کارند.

د-سرمایه گذاری صنعتی در مناطق مرکزی کشور در چهل سال گذشته باعث شده است تا ترکیب جنسیتی به شدت به هم بخورد( در بعضی از استان ها به ازای هر ۱۱۶ مرد ۱۰۰ زن وجود دارد وبرعکس)

ه-عدم آگاهی یا آگاهی کمتردر خصوص اچ ای وی و نقصان دانش مورد نیاز در جمعیت روستایی در مطالعات متعدد ثابت شده است و در گزارش پیشرفت کنترل ایدز در جمهوری اسلامی ایران در بارۀ پایش اعلامیۀ تعهد ، مصوب اجلاس ویژۀ مجمع عمومی سازمان ملل متحد در زمینۀ اچ‌آی‌وی و ایدز که هر دوسال منتشر می گردد نیز به صراحت اشاره شده است.

به این ترتیب انتظار شیوع بیشتر اعتیاد و همچنین روابط جنسی خارج از چارچوب خانواده ، که از عوامل انتقال اچ آق وی است ، با این شرایط انتظاری منطقی است .

۳-در پانزده سال گذشته در گزارش های مشورتی به خلاء و نبود مداخلات لازم برای جمعیت روستایی کشور اشاره شده است (به طور مثال به گزارش پیشرفت کنترل ایدز در جمهوری اسلامی ایران در ۱۳۹۲ ، صفحه پنجاه و سه ذیل بخش چالشها نگاه کنید)

۴-سئوال این است که طی این مدت چه مداخله ای برای آموزش، پایش و کاهش آسیب در جمعیت روستایی انجام شده است؟ مقصر این قصور بدیهی چه کسانی اند؟ آیا روستای چنار محمودی تنها روستایی است که چنین شرایطی را داشته یا روستاهای دیگری نیز هستند که شناسایی نشده اند؟ دردآور تر این است که در تمامی تخمین های کشوری از طرف وزارت بهداشت اشاره شده است که بین سی تا چهل هزار بیمار شناسایی نشده در کشور وجود دارد، کدام مداخله در جمعیت روستایی تا کنون برای شناسایی صورت گرفته است؟ اگر شده است در چه سطحی با چه میزان پوششی؟

عمق تاسف زمانی است که بدانیم الگوی مداخلات بهداشتی ایران در جمعیت روستایی برای سال ها زبانزد مداخلات موثر سلامتی برای روستاییان در جهان بوده است.از آن الگوی موفق چه مانده است؟

 

 

۵-بر اساس شنیده های میدانی حداقل دو سه ماهی است که موضوع اچ آی وی در روستای چنار محمودی شناسایی شده و البته مداخلات درمانی موثری نیز انجام شده است ولی سئوال بعدی این است که آیا واقعا مداخله ای مؤثر برای آموزش بهداشت به مردم صورت گرفته است یا نه؟ مصاحبه های پخش شده از مردم و مرور شعارها و نظراتشان نشان می دهد که این مردم از بدیهیات انتقال اچ آی وی مطلع نیستند!! اگر آموزش بهداشت یا هر واحد دیگر مداخله نکرده است ، چرا؟ اگر مداخله کرده است چگونه از آموزش کمتر از دو هزار نفر در یک محیط جغرافیایی کوچک عاجز بوده اند؟

۶-وزارت بهداشت در یکی از معدود پاسخ های رسمی خود به شیوه ای کاملا غیرعلمی و غلط اقدام به انگ زدن به بیماران می کند و مبتلایان را معتاد تزریقی یا به افرادی با روابط جنسی نامطلوب عنوان می کند!!شایدبه جرات بتوان گفت از دو سه سال بعد از شناسایی اچ آی وی یکی از اصلی ترین راهبردهای پیشگیری از بیماری انگ زدایی از بیماران است. این چه مدل پاسخی است که از سر تا ته آن انگ می بارد؟ دوستان وزارت بهداشت می توانند به همان اعلامیه های ذکر شده در تمام سالهای گذشته نگاهی بیاندازند و اهمیت انگ زدایی را در اسناد رسمی خود وزارت بهداشت مشاهده کنند.این بیانیه واقعا چه کمکی کرد؟ اضطراب مردم نگران را کم کرد؟به بیماریابی کمک کرد؟ راه را برای مداخلات بهداشتی در منطقه هموار کرد؟

۷-تلاش کنیم تا با مداخلات موثر ولو با تیم های مستقل و حرفه ای آرامش را به مردم بر گردانیم و با آموزش راه را برای گذر از این شب فراهم کنیم، و تا دیر نشده است به فکر مداخلات موثر ،صحیح و با پوشش مناسب برای جمعیت روستایی کشور باشیم.

۸-در این میان رفتار گروهی از اصطلاحا مخالفین واقعا مایه تأسف است! گروهی که هیچ درک تخصصی از امور بهداشتی و سلامتی ندارند را واگذار می توان کرد به نادانی اشان اگرچه شاید نیاتشان هم خیر نباشد؛ گروه دوم اما کسانی هستند که اتفاقا اطلاعات بهداشتی دارند، اچ آی وی وچرخه انتقال را می شناسند ولی دریغ به شکلی غیراخلاقی و ناچوانمردانه باسیاسی کردن موضوع این روستا نمک بر زخم این مردم می پاشند و با نظریه های دایی جان ناپلئونی سعی دارند نظام را به گونه ای نشان بدهند که گویی عمدی در یوع این بیماری در این روستا داشته اند .. پایکوبی و دست افشانی بر مصیبت مردم و سوءاستفاده از آن برای کوباندن رقیب سیاسی زشت ترین کاری است که درد آن کمتر از همین بیماری نیست .

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.