«آتنا دائمی» فعال مدنی زندانی با مطالعه بیستوپنج شماره یک روزنامه به بررسی نقش حکومت در میزان خشونت در جامعه و اثرات حکومت دیکتاتوری روی مردم پرداخته است. روزنامه موردمطالعه او روزنامه «شرق» است که آن را روزنامهای بهظاهر مستقل توصیف کرده است. این فعال حقوق کودکان این تحقیق را به مناسبت روز جهانی مبارزه با اعدام انجام داده است. ۱۸ مهر مصادف با دهم اکتبر روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام است. یکی از اتهامات آتنا توزیع شبنامه در محکومیت اعدام است.
آتنا دائمی نتایج این پژوهش را در قالب یک نامه سرگشاده خطاب به مردم ایران نوشته است. نامهای شبیه یک گزارش تحقیقی که با اعداد و ارقام نشان میدهد که یک حکومت فاسد بر بدنه جامعه چگونه اثر میگذارد.
او در مقدمه این گزارش نوشته: «نتایج حاصله برای خودم بسیار جالب و تاسف برانگیز بود، چراکه من تنها برای ۲۵ روز یک روزنامه را موردبررسی قرار دادم.» او توضیح داده بخشی ا ز شمارههای این روزنامه که موردبررسی قرار گرفتهاند، مربوط به ماه محرم بودهاند، ماهی که به گفته خود مسوولان میزان جرم و جنایت کمتر است و اعدام و قصاص در این ایام غیرمجاز است. بااینحال تاکید کرده این پازل کوچک گویای سیاستهای کلان است.
آتنا دائمی در ابتدا به میزان مانور بر خبرهای قضایی و خبرهای مربوط به قوه قضاییه پرداخته است و نوشته است در ۲۵ روزی که اخبار روزنامه شرق را موردبررسی قرار داده «۱۴۴ خبر مربوط به اظهارات مقامات قوه قضاییه، برخوردهای قضایی صورت گرفته و برخوردهایی که در آینده صورت خواهد گرفت» منتشرشده است. او توضیح داده که این اخبار تنها در صفحه حوادث این روزنامه منتشرنشده است: «غیر از صفحه حوادث، برای مثال در یک از شش خبر صفحه جامعه، پنج خبر مربوط به قوه قضاییه بوده است.» دائمی نتیجه گرفته حجم خبرهای منتشرشده درباره برخوردهای قضایی نشاندهنده «فضای بهشدت امنیتی و قضایی» در سطح جامعه است.
او در همین بخش نوشته: «باوجوداینکه در این روزنامه، خبرهای مربوط به قوه قضاییه بخش زیادی از ستونها را اشغال کرده است، شاهدیم که کماکان عدالتی در قضاوت وجود ندارد و دادگاه تجدیدنظر نیز از لیست ظاهری فرصت دفاع متهم حذف شد و حق وکیل نیز بیشتر و علنیتر از قبل انکار شد.» اشاره او به نامه «ابراهیم رئیسی» به آیتالله «خامنهای» و کسب اجازه برای حذف دادگاههای تجدیدنظر است. رهبر جمهوری اسلامی، مرداد امسال موافقت خود را با مجازات متهمان بدون امکان تجدیدنظرخواهی موافقت کرد.
دومین مسالهای که در این تحقیق اجمالی از سوی آتنا دائمی موردتوجه قرار گرفته است، حجم زیاد خبرهایی مرتبط با الفاظ تحقیرآمیز و تهدیدآمیز و خطونشان کشیدن از سوی مسوولین عالیرتبه خطاب به کشورهای خارجی و حتی برخی جریانات داخلی وابسته به جمهوری اسلامی بوده است: «در ۲۵ روز به ۱۰۲ مورد (از این نوع خبرها) برخوردم که نکته جالبتوجه برایم این بود که چه میزان خودپسندی، خودخواهی، خودحق پنداری، منیت و قلدرمآبی در سران و مسوولین غالب است.» او معتقد است این موضوع خود بهتنهایی گویای فضای سرکوب و خفقان و نقض حقوق در ایران است: «مشکلات و فشارهایی که بر زندگی مردم سنگینی میکند توسط حکومت سانسور و تحریف میشود و مدام سعی دارند حال مردم را خوب جلوه دهند، ایران تبدیل به زندانی امن شده است. امن ازآنجهت که بهراحتی و بدون دغدغه و مزاحم میتوانند مردم را سرکوب و شکنجه کنند!»
او در بخش دیگر این گزارش به عدم وجود تریبون برای بیان خواستههای مردم اشاره کرده است: «در این یک روزنامه هر چند روز یکبار در گوشهای از یکی از صفحات دو مورد از تماسهای مردمی نوشته میشود. بااینوجود مردم چارهای جز رو آوردن به تریبونهای فعال خارج از کشور و فضای مجازی ندارند که این فضاها نیز به لطف تاثیرات عمیق فرهنگ غلطی که جمهوری اسلامی خواهان آن بوده و هست، در میان مخالفان جمهوری اسلامی تبدیل به فضایی پر از جنجال، مبتذل سیاسی پر از توهین و اتهامزنی، دعواهای شخصی و حذف و تردهای دستهای شده است آیا این فضا در کنار سرکوب شدید حکومت منجر به بیاعتمادی مردم نخواهد شد؟!»
او در ادامه این گزارش چند سوال مطرح کرده است: «اما نتایج این شیوه حکمرانی امنیتی و خودحق پنداری در سطح جامعه چیست؟! چقدر این فضای خودخواهی، انتقامگیری، تهدید و ارعاب و فساد سران و حکومت قوه قضاییه در سطح جامعه تاثیر داشته و چه فجایعی را منجر شده است؟!»
سپس با اشاره به اعداد و ارقام بهدستآمده از این تحقیق به سوالات مطرحشده پاسخ داده است. در بررسیهای او در بیستوپنج شماره روزنامه به ۴۴۹ مورد سرقت توسط افراد سابقهدار برخورده است: «بسیاری از جرایم توسط افراد بیسابقه صورت گرفته اما ۴۴۹ سرقت توسط افراد سابقهدار نشان از بیتاثیر بودن و نتیجه عکس دادن اینهمه فضای سرکوب و خفقان است. نشان از سرپیچی از قوانین ناعادلانه و یکسویه و خودنوشته جمهوری اسلامی و نشان از فشار حداکثری بر مردم از سوی حاکمان بیکفایت!»
او نوشته فضای تهدید و انتقامگیری و فضای امنیتی توسط سران حکومت بسیار شدید و رو به فزونی است و مردم تحت تاثیر این فضا قرار گرفتهاند: «میبینیم چگونه بر سر یک جای پارک یا سروصدا همسایه و یا مشغولی بیشازحد با موبایل و غیره، قتلهایی را مرتکب میشوند و همچنان چرخه انتقام ادامه مییابد تا مرتکبین این جرایم قصاص و اعدام میشوند، این در حالی است که مردم میبایست به عاملین اصلی اینهمه خشم و عصبانیت حق طناب دار را نیز بپردازند!»
او در بخش دیگری از این گزارش به خبرهای مربوط به اعدام و قصاص که در این بازه زمانی در روزنامه منتشرشدهاند پرداخته و آن را مربوط به فضای داغ انتقامگیری دانسته است: «پیرو فضای داغ انتقامگیری حکومتی، در این ۲۵ روز هم به ۳۹ مورد انتقامگیری در سطح جامعه که اکثرا منجر به قتل شده است برخوردم و متعاقبا با ۶۶ مورد قصاص و ۲۶ مورد حکم اعدام فقط در خصوص جرایم عمومی مواجه شدم. این در حالی است که آمار اعدامهای مخفی اقلیتهای قومی و مذهبی در هیچ رسانهای بهصورت رسمی اعلام نمیشود که همین امر موجب خشم بیشتر در اقلیتهای مذهبی و قومی خواهد شد که به اشکال گوناگون بروز پیدا خواهد کرد.»
او پس از ارایه این آمار چند سوال دیگر مطرح کرده است. سوالاتی با جوابهای روشن اما تفکر برانگیز: «سوال اینجاست که فقط مطالعه این حجم از کلمه قصاص و اعدام در روزنامههای کشور رسانهها چه تاثیری در جامعه خواهد داشت؟ آیا بازدارنده ارتکاب جرم است یا موجب افزایش حس انتقامگیریهای خودسرانه و قصاصهای شخصی خواهد شد؟! آنهم در شرایطی که مسوولین خود قوانین خود نوشتهشان را نقض و مردم را دین زده و اخلاقیات را بهکلی نابود کردند چه انتظاراتی از مردم میتوانند داشته باشند؟! چرا باید در روزنامه یک حکومت اسلامی با این حجم از ادعا و سرکوب ظاهرا به نام دین تنها در ۲۵ روز فقط ۹ بار کلمه گذشت و بخشش به چشم بخورد؟!»
آتنا دائمی در ادامه به تاثیر کارهای مخرب مسوولان حکومت در جامعه اشاره میکند: «قطعا مابین حکومتی که با ابزار سرکوبی که در اختیار دارد، هر نوع نظر، عقیده و باور متفاوت از خود را سرکوب میکند و مسوولی که به دلیل منافع شخصی و شاید حزبی قتلی مرتکب میشود درنهایت به بهانه مذهب متفاوت مقتول و یا روابط او، خود را محق بر این قتل میداند و سریع تبدیل به قهرمان میشود، ارتباط عمیقی وجود دارد، چراکه چه راهی آسانتر از اینکه برای ترویج فرهنگ غلط نابودی افرادی با عقاید متفاوت آنهم بهظاهر طبق آیین شرع؟!
قطعا مابین گروگانگیریهای علنی جمهوری اسلامی از طریق بازداشت دوتابعیتیها با اتهامات واهی برای دریافت امتیازاتی از کشورهای دیگر و افزایش آمار گروگانگیری در سطح جامعه ارتباط عمیقی وجود دارد.
قطعا مابین حکومتی که خود قصاص را مجاز دانسته و امثال مرا که با این احکام مخالفت کرده به بهانه توهین به مقدسات و برهم زدن امنیت کشور مورد بازخواست قرار داده و افزایش آمار قصاصهای خیابانی و قبیلهای و خانوادگی ارتباط عمیقی وجود دارد.»
او سوالاتی برای رویارویی با تاثیرات فساد حکومت و مسوولان بر جامعه مطرح کرده است و راه چاره را جویا شده است: «حال چاره چیست؟ و چگونه باید این حجم از تناقض و عوامل خشونت را شناسایی و با آن مبارزه کنیم؟ چگونه باید از بازتولید این حجم از خشم جلوگیری کنیم؟! چگونه باید عصبانیت خود را به مسیر درست هدایت کنیم؟ چگونه باید از انحطاطی که خواهان آن هستند اجتناب کنیم؟!
مردم بهحق عصبانی و خشمگیناند که دلیل آنها نیز تنها حکومت و اعمال آن است چه بهواسطه فشارهای اقتصادی و چه نابودی فرهنگ و انسانیت؟
چگونه میشود بهجای رویهم خالی کردن این خشم درونی شده و بهجای بازتولید آن، از آن بهعنوان قدرت جمعی استفاده کنیم؟!
قدرتی برای همصدایی و همراهی، آگاهی و پررنگ کردن مطالبات و درنهایت ریشهکن کردن هر نوع خشونت؟!»
او در پایان از دغدغههای خودش حرف زده است. دغدغه فعال مدنی و فعال حقوق کودکان که به جرم باورها و دغدغههایش در زندان روزگار میگذراند: «اینجانب دغدغه حقوحقوق انسانها را دارم و نگران سرنوشت مردم عزیز هستم، وابسته به هیچ جریان سیاسی نیستم و تنها به دلیل مخالفت با اعدام و قصاص و خشونت و پافشاری بر حقوق انسانها در زندانم و هر زمان که از شرایط کنونی دچار ناامیدی میشوم با خود میاندیشم که شاید این بخشی از درد زایمانی است که در انتظار آنیم اما کاش برای تسکین این درد به سراغ هر دارویی نرویم که بعدها در سوگ تولدی ناسالم بنشینیم.» جمله پایانی او چکیده همه حرفهایی است که او در این گزارش با عدد و رقم آن را بیان کرده است: «قدرت و آگاهی مردم از هر دارویی شفابخشتر است.»