گنجی در توییتر خود نوشته: «رهبر انقلاب: اگر کسی به دختر چادری یا باحجاب با نظر تحقیر نگاه میکند، تحقیرش کنید، ملاحظه نکنید. اگر کسی به جوان حزباللهی که ریش دارد، با نظر تحقیر نگاه میکند و دورش میکند تحقیرش کنید.»
کاربری با عکس «قاسم سلیمانی» در پروفایلش برای او نوشته «جناب گنجی رهبری در اون سخنرانی منظورشان مدیران دانشگاهی با هر جایگاهی است، چرا باید طوری توییت کنید که فقط باعث شبهه و بدبینی به تفکر رهبری شوید» و سپس گنجی به او جواب داده که «یعنی بیرون دانشگاه بلامانع است؟ منافاتی ندارد این قاعده همهجا صدق میکند» یعنی همهجا فردی دیدید که به نظرتان به ریش و چادر نظر تحقیرآمیز دارد مطابق نظر آیتالله خامنهای «تحقیرش کنید».
حتی اگر به فرض رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران چنین دیدگاه نفرتپراکنی نداشته باشد (عبدالله گنجی اصرار کرده که دارد) اطرافیان و افرادی که او را الگوی خود میدانند، چنین برداشتهایی از گفتهها و اعمال آیتالله خامنهای دارند و با همین نگاه مکروه در کار اداره کشور و حکمرانی بر شهروندان ایرانی هستند.
این تحقیر بسته به موقعیتی که مجریان در آن قرار دارند و شخصیتشان متفاوت است. ممکن است فردی با سواستفاده از قدرتی که در اختیار دارد، صدمات جبرانناپذیری به زندگی افراد وارد کند. دامنه این دیدگاه وقتی به منصب اجرایی و قضایی میرسد، به پروندهسازی برای افراد، بازداشتهای طولانی و لطمات جدی روحی و روانی ختم شده است. ضربوجرح شهروندان توسط ماموران انتظامی در خیابان یا توهین و تحقیر در دستگاههای اداری و قضایی شکل دیگری از «تحقیر» کردن افراد است.
شاید بتوان اغلب اعدامهای اوایل انقلاب اسلامی و برخی از موارد اعدام سالهای بعدتر، بازداشتهای خودسرانه و مصادره اموال را از مصادیق «تحقیر» شهروندان ایرانی از سوی مقامهای نظام اسلامی دانست. چهل سال از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ گذشته است اما در عالیترین سطوح رهبری در ایران، حاکمان «تحقیر» بخشی از مردم کشور را مجاز و حتی لازم میدانند و به یکدیگر آن را توصیه میکنند.
از: ایران وایر