در سوگ شجریان
بیائید بیائید، خروشید و بجوشید، ” شجر” رفت ز دنیا
بگریید، بگریید، سیه جامه بپوشید “شجر” رفت ز دنیا
همان بلبل آواز، همان جلوه هر ساز، همان همدل و همراز
همان صوت که می کرد بس اعجاز، “شجر” رفت ز دنیا
به سر داشت دو صد پند، به لب همیشه لبخند، دلش همیشه در بند
دلی همیشه عاشق، ولی دل ز جهان کند، “شجر” رفت ز دنیا
همه آرزویش این بود، که ایران شود آزاد ز فریاد، ز بیداد
نشد برده ی جلاد، بر او سینه سپر داد، “شجر” رفت ز دنیا
بگو: تار و نی و عود، به این بدرقه، بدرود چنان چشمه، چنان رود
بگریند و بنالند، به سوگ دل “مسعود”، “شجر” رفت ز دنیا
مسعود عطائی