فاجعه بزرگ انسانی در زندان کارون اهواز

سه شنبه, 8ام مرداد, 1392
اندازه قلم متن

zendan-karun

بیانیه جمعی از فعالان مدنی و سیاسی در مورد شرایط این زندان

زندان کارون اهواز به لحاظ شرایط نگهداری؛ یکی از بدترین و غیرقابل تحمل ترین زندانهای ایران است که این روزها شرایط طاقت فرسای جوی و عدم امکانات کافی نیز جان زندانیان ان را به خطر انداخته است.

در شرایطی که دمای هوا در شهر اهواز از ۵۰ درجه سانیگراد هم فراتر رفته است سیستم برق ان زندان دچار مشکل شده و روزانه به مدت چند ساعت برق قطع میگردد و این وضع برای زندانیان سیاسی که مصادف با ماه رمضان ؛ عمدتا روزه دار هم هستند به مراتب وخیم تر است زیرا مدتهاست که تنها کولر بند هم خراب شده و این به معنی یک فاجعه است وقتی هم که قرار شد زندانیان با هزینه شخصی خود اقدام به تعمیر ان نمایند؛ تعمیرکار کولر را نیز بازداشت کرده و هم اکنون وی نیز در همان زندان محبوس است در پی این اقدامات و اتفاقات و به منظور جلوگیری از خبر رسانی ، به مدت یک هفته است که تلفن های زندان را قطع نموده اند کمی پیشتر نیز یکی از زندانیان همین بند به طور ناگهانی فوت کرده است و بعد از مرگش مشخص شد که این زندانی که اتفاقا در مکانهای حساسی نظیر فروشگاه و درمانگاه اشتغال داشته مبتلا به ایدز بوده و کسی هم از این جریان مطلع نبوده است این جوان بیمار در رابطه با مواد مخدر دستگیر شده بود ولی به علت عدم تفکیک جرایم ؛ وی نیز از جمله افرادی بود که در بند موسوم به امنیتی نگهداری میشد گذشته از اینکه جای فرد مبتلا به ویروس ایدز انهم از نوع پیشرفته ان در بیمارستان است نه زندان؛ فرستادن وی به بند زندانیان سیاسی همراه با کتمان کردن بیماریش از یک طرف و اشتغال او در درمانگاه نیز از طرف دیگر ، موضوع را حساس و سؤال برانگیز نموده است . در حال حاضر در این زندان چندین برابر ظرفیت ، زندانی وجود دارد و ضعیت تغذیه انها بسیار نامطلوب و نگران کننده است هر صبح تنها به میزان ده گرم مربا و هر شام تکه کوچکی پنیر و کمی نان و غذای ظهر هم که اصلا قابل خوردن نیست فروشگاه زندان چند ماه از سال تعطیل است و در سایر موارد هم چیز زیادی برای عرضه کردن ندارد این زندانیان ماههاست که میوه و سبزیجات ، شیر و کلا غذای مناسب نخورده اند.

در بند سیاسی این زندان که به بند فرهنگی موسوم است برای بیشتراز ۱۵۰ زندانی تنها ۴ سرویس بهداشتی وجود دارد و یک ردیف ۸ تایی روشویی که از ان همه گونه استفاده ای میشود از شستن لباس و ظرف گرفته تا نظافت و شستشوی دست بعد از توالت و خالی کردن اب بینی …. و در چنین شرایط اسف باری هیچ مواد شوینده ای برای تمیز و ضد عفونی کردن دستشویی ها وجود ندارد. در بند ؛بیمارها و بیماریهای زیادی هست و درمانگاه زندان نیز بسیار محدود و با امکانات حداقلی اداره میشود زندانی ها با هر حدی از بیماری وقتی به درمانگاه مراجعه میکنند تنها یک قرص معمولی دریافت میکنند. دربند موسوم به فرهنگی ازتحویل کتاب و مجلاتی که از سوی خانواده ها ارسال میشود جلوگیری میکنند زندانیها نه طبق قانون بلکه بنا بر سلیقه مسؤولان زندان و با فواصل زمانی بسیار طولانی از ملاقات حضوری برخوردار میشوند در سایر اوقات باید از ملاقات کابینی استفاده کنند که این ملاقاتها در سالنی فاقد امکانات نظیر کولر ، تهویه و صندلی است که همین موضوع شرایط را بسیار سخت و توأم با عصبیت میسازد گوشی هایی که درهمین ملاقاتها استفاده میشوند همه خراب و از کار افتاده هستند و دو طرف به جای حرف زدن لب خوانی میکنند و صحبتهای همدیگر را حدس میزنند.

تا کنون در همین مورد نامه های اعتراضی بسیاری به بالاترین مقامات قضایی ایران نوشته شده اما بی اثر بوده است. ما امضا کنندگان این نامه از مجامع بین المللی؛ نهادهای حقوق بشری و نیز اقای احمد شهید تقاضای رسیدگی فوری به وضعیت این زندان و شرایط عزیزان در بندمان هستیم کسانی که تنها به جرم عقیده و نظرشان متحمل حبسهای طولانی شده اند. تعدادی از همین زندانیان از شهرهای دیگر ایران به این زندان تبعید شده اند و به هیچ وجه قادر به تحمل این وضعیت اب و هوایی نیستند.

ما مصرانه خواهان پیگیری این شرایط و جلوگیری از نقض اشکار حقوق بشر و تلاشر برای جلوگیری از وقوع یک فاجعه انسانی در زندان کارون اهواز هستیم.

آریا خسروی آیدا سعادت آرش بینش پژوه احمد باطبی ارژنگ علیپور آراز فانی امجد حسین پناهی امیر رضایی ابراهیم مهتری اوستا باستانی پور اسماعیل طالبیان امید پور محمد علی امیر فرشاد ابراهیمی اوختای حسینی اصغر خلج بهروز جاوید تهرانی بهرام صفایی بهزاد مهرانی بابک اجلالی بابک بردبار بهنام رمضانی بهناز رحیمی پروین کهزادی پانته ا عباسی پویا جهاندار پیام اولاد عظیمی پیمانه شفایی پروانه وحید منش جعفر قدیم خانی حمید جمالی حسین علیزاده حامدکاووسی حمید مافی حامد ابراهیمی نژاد حمید شیخعلی حسن سربخشیان دنیا اکبری دامون گلریز رضا هادی رضا جعفریان ذوژین محمدی رضا مبین راضیه نشاط زهره دهقان سهیل پرهیزی سحر افشار منفرد سعید آگنجی سلمان سیما سعید پور حیدر سپیده پور اقایی سید رضا حسینی سارا سهرابس سید اکبر روحانی سیروس زارع زاده اردشیر سید جواد متولی شهلا بهار دوست شیدا بهمن شقایق اواره شهره طاقتی شهره عاصمی شیده رضایی طاهره شیرازی طیبه حسینی علی اکبر موسوی( خویینی) علی تارخ علی افشاری علی کلایی علی موسوی علی شفیق علی نظری علیرضا کیانی فریبا راد فیروزه رمضان زاده فریبا طالبیان فرشته ناجی فرهاد طالبیان فرناز کمالی فؤاد سجودی فریمانی فرهاد مهدوی فرزانه حضور بخش فاطمه حقیقت جو کوروش صحتی کیوان فروزان کاوه شیرزاد کاویان صادق زاده میلانی مهرداد احمد زاده منوچهر تیموری مهدی امین زاده مریم اکبری محمد اولیایی فرد مریم طهماسبی منصور اسانلو مهناز باقری محمد پور عبدالله محسن صنعتی پور مریم سادات یحیوی محمد غفاریان مجتبی مجتهدی مریم نایب یزدی میثم رودکی مریم ملک پور مهدی نوذر مجید تمجیدی محمود تیموری میلاد حسینی کشتان میدیا بایزید پور مریم مؤذن زاده محمد برقعی نوید مستوفی ناهید فرهاد نازنین عسکری نیره توحیدی هژیر شریفی هومان موسوی یاسر کریمی یاسان موسوی.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

یک نظر

  1. درفش ملی ایران

    سازمانهای برونمرزی حزب پان ایرانیست
    همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
    هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید

    گزارش پرونده‌ای که نماد نقض فاحش حقوق انسانی است
    نامه تکان‌دهنده ابوالفضل عابدینی به صادق لاریجانی
    ابوالفضل عابدینی: از تشریفات بازداشت که بگذریم، وقتی ضربات کابل بر کف پاهای نحیف من وارد می‌آمد و زیر ضربات مشت و لگد به خود می‌پیچیدم، بار دیگر مفاد حقوق شهروندی و حقوق متهم در برابر چشمان و ذهن، تن به رقص می‌آمد که چگونه ضابط هایی که خود را ماموران دستگاه عدلیه می‌دانستند، آن همه را به سخره گرفته بودند. لازم به توضیح نیست که این همه خشونت و ضرب و شتم به دلیل آن بود که همه آنچه را می‌خواستند و البته نسبتی با حقیقت نداشت، بپذیرم
    iran-emrooz.net | Wed, 31.07.2013, 19:00

    چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۲

    ابوالفضل عابدینی، زندانی سیاسی تبعید شده به زندان اهواز در نامه‌ای به صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه به شرح جزییاتی از روند بازداشت و دوران بازجویی و صدور حکم خود و تهدیدها و مشکلات پس از آن پرداخته است.

    این فعال حقوق کارگری و روزنامه نگار در نامه‌ی خود با ذکر موارد خلاف قانونی که در روند پرونده‌اش تا صدور حکم و پس از آن وجود داشته به تبعید خود اعتراض کرده و نوشته: سرگشته از این ناداوری و درمانده از اینکه شکایت این بیداد به کدامین دادگاه مرجع برم تا از نقد جان و سلامت رو به زوال خویش مایه گذاشته و دست به اعتصاب غذا زده‌ام تا شاید گوش حق‌طلبی و دیدگان روشن‌بینی گوشه چشمی به این سرگذشت داشته باشد تا “انجام” این پرونده آزمونی باشد بر صداقت آنچه که حقوق بشر اسلامی خوانده و فریاد می‌شود.

    ابوالفضل عابدینی که در مدت حضور ستار بهشتی در بند ۳۵۰ زندان اوین شاهد علائم شکنجه‌های روی بدن وی بود و نزد شهریاری بازپرس تحقیق علت مرگ ستار بهشتی شهادت داده بود، روز شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲ به زندان اهواز تبعید شد.

    وی بدلیل اعتراض به تبعید غیرقانونی به هنگام خروج از زندان اوین اعلام اعتصاب غذا نامحدود کرده و گفته تا زمان بازگشت به زندان اوین اعتصاب غذای خود را ادامه خواهد داد.

    روز گذشته نیز ۴۴ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین در نامه ای به این تبعید اعتراض کرده و خواستار بازگرداندن عابدینی به زندان اوین شدند.

    به گزارش کلمه متن کامل نامه این زندانی سیاسی به شرح زیر است:

    حضرت آیت الله آملی لاریجانی ریاست محترم قوه قضاییه
    با سلام

    مطلب پیش رو نامه‌ای است از سوی جوان ایرانی که ۴ سال پیش به حکم دادگاه تحت امر شما به تحمل ۱۲ سال زندان محکوم شد و در این ۴ سال هر روز با مجازات جدید‌تر و پیچده تری مواجه شده است.

    حضرت آیت الله آملی لاریجانی
    بار‌ها در پاسخ به شبهات مجامع حقوق بشری و سازمان‌های بین المللی سخن از حقوق بشر اسلامی به میان می‌آورید و سرگشته از معنی چنین تعبیری، تضاد میان واقعیات پرونده‌ها پیش چشمم و ادعا‌ها، به این می‌اندیشم که گویی در آیین ما نیست که گفته‌اند، انسان اشرف مخلوقات است و دارای کرامت. ضابطان دستگاه حضرتعالی چهار سال پیش در چنین روزهایی بدون ارائه حکم بازداشت به منزل مسکونی من هجوم آوردند و حریم خصوصی من و خانواده‌ام را شکستند و اعضای خانواده‌ام را که خواستار رعایت قانون و ارائه حکم قضایی بودند، مورد ضرب و شتم قرار دادند و حضرتعالی نیک واقفید که برابر قانون اساسی، آیین دادرسی کیفری و حقوق شهروندی مصوب حاکمیت جمهوری اسلامی، این سیاهکاری‌های غیرقانونی، مغایر با شرع و متضاد با کرامت انسانی انسان است.

    رییس محترم قوه قضاییه
    از تشریفات بازداشت متهم که بگذریم، وقتی ضربات کابل بر کف پاهای نحیف من وارد می‌آمد و زیر ضربات مشت و لگد به خود می‌پیچیدم، بار دیگر مفاد حقوق شهروندی و حقوق متهم در برابر چشمان و ذهن، تن به رقص می‌آمد که چگونه ضابط هایی که خود را ماموران دستگاه عدلیه می‌دانستند، آن همه را به سخره گرفته بودند.

    لازم به توضیح نیست که این همه خشونت و ضرب و شتم به دلیل آن بود که همه آنچه را می‌خواستند و البته نسبتی با حقیقت نداشت، بپذیرم، به این امید که در محضر دادگاه، داد خود را از بیداد بستانم. سرانجام چند ماه پس از تحمل همه آنچه گفتنش را جایز نمی‌دانم و ذکر آن را توهین به شأن انسانی خود و ضربه به ملت و مملکتم می‌دانم در محضر دادگاه انقلاب حاضر شدم. ذکر مصائب بازداشت و دوران تحقیق در محضر دادگاهی که اجازه ملاقات با وکیل را هم برایم قائل نبود موثر نیفتاد و اثری هر چند اندک بر “میزان” هک شده بر پیشانی میز قاضی نگذاشت. ۱۲ سال حبس به پاس سال‌ها فعالیت در چارچوب منافع کشورم، ستیز با هر گونه اندیشه و عمل جدایی خواهی، دفاع از حقوق کارگران به عنوان مجازات تعیین شد و ضربه چکش قاضی بر میز عدالت هوشیارترم کرد که گویی دادرسی پایان یافته است. من در ۲۷ سالگی گرفتار حبس شدم و قرار است هنگامی که صفحات تقویم زندگی من ورق می‌خورد صفحه ۴۰ را نشان دهد.

    جناب آقای آملی لاریجانی
    گیریم که پایان آن همه مجاهدت در راه ملیت و کشورم تاوانش ۱۲ سال اسارت باشد، چرا حال که تنفس در فضای ایران عزیز ولو پشت میله‌های زندان به هر گزینه دیگری ترجیح دادم، باید شاهد فشار‌ها و رنج‌ها و تداوم اعمال آن از سوی ضابطان باشم. چرا خانواده‌ام همچنان تهدید به بازداشت می‌شوند و چرا در طول دوران حبس همچنان احکام جدید برای من صادر می‌شود، چرا حال که تن به این ظلم سترگ داده و در زندان به تحصیل مشغولم قریب به یک سال است با تهدید آشکار و نهان امنیت روانی‌ام را در زندان به یغما برده‌اند و چرا به یک باره به حکمی غیرقانونی مجازان بنده را خارج از محکمه تشدید کرده و به تبعید روانه شده‌ام.

    حضرت آیت الله آملی لاریجانی
    حضرتعالی مستحضرید که یک بار این تبعید غیرقانونی پس از ادای شهادت در جریان پرونده ستار بهشتی به اجرا در آمد و اکنون برای بار دوم در میانه تحصیل بار دیگر تازیانه‌ای محکم بر گرده‌ام فرود آوردند. آنچه بر روز گار من از بدو بازداشت تا به امروز که در زندان اهواز در تبعید به سر می‌برم گذشته مشحون از بی‌عدالتی، عدم رعایت ضوابط انسانی، دینی و حقوقی است و پرونده من نماد نقض فاحش حقوق انسان و اعمال تصمیمات خودسرانه و غیرقانونی است. از ضابطان خود و دادستانی انقلاب سوال بفرمایید چرا پس از صدور چنین حکم سنگین و ظالمانه‌ای دست از سر محکوم بی‌پناهی چون من بر نمی‌دارند مگر نه اینکه در متون اسلامی و حقوق بشر منتسب به آن، قضات و ضابطان و محکومان از عقده گشایی و تسلیم شدن هوی منع شده‌اند. “لا تتبع الهوی ان تعدالو”.

    رییس محترم قوه قضاییه
    لیک مستحضرید که احکام بیش از ده سال باید در دیوان عالی کشور مورد رسیدگی و تجدید نظر قرار گیرد چیزی که درر مورد بنده چهار سال پس از صدور حکم هنوز اعمال نشده است. اکنون سرگشته از این ناداوری و درمانده از اینکه شکایت این بیداد به کدامین دادگاه مرجع برم تا از نقد جان و سلامت رو به زوال خویش مایه گذاشته و دست به اعتصاب غذا زده‌ام تا شاید گوش حق طلبی و دیدگان روشن بینی گوشه چشمی به این سرگذشت داشته باشد تا “انجام” این پرونده آزمونی باشد بر صداقت آنچه که حقوق بشر اسلامی خوانده و فریاد می‌شود.

    ابوالفضل عابدینی نصر
    زندان کارون – اهواز
    ۸ مرداد ۱۳۹۲

    سازمانهای برونمرزی حزب پان ایرانیست
    همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
    هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید
    iran@paniranism.info
    www.paniranism.info
    درخواست هموندی
    www.paniranist.org/a.htm
    کنون ای هم وطن ای جان جانان / بیا با ما بگو پاینده ایران