مساله اصلی مرگ است؛ قتل یک سرزمین

شنبه, 16ام مرداد, 1400
اندازه قلم متن

 

دکتر ناصر کرمی، اقلیم‌شناس و استاد دانشگاه برگن نروژ

 

واقعیت این است که همه مسائل دیگر در قیاس با مساله محیط زیست نمی‌توانند در شمار اولویت‌های نخست قرار بگیرند. به این دلیل ساده که در نهایت با گذر روزگار سیاستمداران و حکمرانان نوبتشان به آخر می‌رسد و تغییر می‌کنند، مشکلات اقتصادی نیز با بهبود حکمرانی کمابیش قابل حل هستند.

حتی پیچیده‌ترین و بدترین مشکلات اقتصادی بعید است اثر تاریخی ماندگار بر جا بگذارند یا چشم‌انداز ایران را برای همیشه دگرگون کنند. اما مساله کنونی محیط زیست در ایران و به ویژه شکل واقعی‌تر و ملموس‌تر آن، مساله خشکیدگی (خشکیدن سرزمین، بیابان‌زایی، نابودی منابع آب و تغییر اقلیم) ایران را به سرزمینی دیگر و چشم‌اندازی دیگر با سرنوشتی دیگر تبدیل می‌کند.

هانا آرنت سال ۱۹۶۴ در مصاحبه‌ای در باره دادگاه آیشمن گفته است: «آنان که با نازیسم  همکاری می‌کردند همیشه خودشان را توجیه کرده‌اند و گفته‌اند: ما فقط ماندیم تا اوضاع از آن بدتر نشود. مگر نه؟ ولی خب! این توجیه را باید یک بار برای همیشه رد کرد: اوضاع نمی‌توانست از آن بدتر شود».

همه اینها دردناک است. و مساله‌هایی بزرگ و وخیم. اما دردناک‌تر این است که مدعی شویم از این بدتر هم می‌تواند بشود. از این بدتر هم خواهد شد. اما می‌توان مدعی بود در محیط زیست اوضاع نمی‌تواند از این بدتر باشد. شرح مجدد آمارهای قهقرای سرزمین (Land Degradation) واقعا ملال‌آور است.

سال‌هاست ایران رتبه اول فرسایش خاک در جهان است. آنچنان‌که تقریبا هر سال ۲ میلی‌متر از ارتفاع ایران کاسته می‌شود. همچنین ایران رتبه اول بیابان‌زایی در جهان را دارد. در دیگر روندهای قهقرای سرزمینی، همچون تخریب پوشش گیاهی و نابودی تنوع زیستی و آلودگی هوا و… هم ایران در رده‌های نخست جهانی قرار دارد. از جمله این‌که در کمتر از ۴۰ سال مساحت جنگل‌های ایران نصف شده و شمار حیات وحش ایران نیز بیش از ۹۰٪ (تاکید می‌شود: بیش از ۹۰٪) کاهش یافته است.

اما همه اینها، با آمارها و روندهای دهشتناکشان مشکل اصلی محیط زیست ایران نیستند. مشکل اصلی خشکیدگی است. خشکیدگی ترکیبی از نابودی منابع آب به واسطه مدیریت غلط و همچنین تغییر اقلیم است.

بیش از سه دهه است که با هدف دست‌یابی به خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی… عملا ۹۰٪ آبهای تجدید‌پذیر ایران فقط نصیب ۱۰٪ مساحت کشور می‌شود. این یعنی خشکاندن تعمدی عمده مساحت ایران.

این‌گونه دستکاری نظام هیدرولوژیک سرزمین برای یک هدف مطلقا ایدئولوژیک فقط در نظام‌هایی همچون کامبوج عهد پول پوت ما‌به‌ازا دارد. اما افزون بر آن گرمایش جهانی و تغییر اقلیم هم به ایران هجوم آورده است.

تا هم اکنون بارش ایران ۲۰٪ کمتر شده و دمای هوا هم نزدیک به ۱/۵ درجه گرمتر شده است. فقط تا نیمه قرن یعنی حدود ۳۰ سال دیگر میزان افزایش متوسط دمای ایران احتمالا به ۳ درجه خواهد رسید.

ترکیب این دو مولفه، دستکاری خام‌دستانه در نظام هیدرولوژیک و همچنین تغییر اقلیم کشور ایران را به سرزمینی دیگر با چشم‌اندازی دیگر تبدیل خواهد کرد.

از جنوب به سمت بالا به تدریج شاهد این تغییر چشم‌انداز هستیم. هرمزگان و خوزستان و کرمان و فارس و بوشهر و سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی در مسیر قهقرایی سومالیایی شدن قرار گرفته‌اند.

نیمی از دشت‌های ایران عملا خشکیده‌اند و دیگر کشاورزی در آنها ممکن نیست. یک میلیون چاه آخرین نمناکی لایه‌های پایین زمین را هم دارند می‌مکند. سدها سرزمین را از آب محروم و برعکس با گستراندن آب‌ها پیش روی خورشید عملا در کار تبدیل آب‌های ایران به بخارهای مسافر به سمت منتهاالیه هیمالیا هستند.

هر صبح که از خواب برمی‌خیزیم بخشی دیگر از ایران برای همیشه زادآوری خود را از دست داده است. تاکید می‌شود: برای همیشه. هر روز بخشی دیگر از ایران شانسش را برای بقا و زادآوری از دست می‌دهد. ایران روز‌به‌روز بیابان‌تر و کویرتر می‌شود.

دریاچه‌ها و دشت‌ها و رودخانه‌ها یک‌به‌یک در حال خشکیدن‌اند. البته خیلی از آنها هنوز شانس بقا و احیا دارند. پس باید دست جنباند برای نجات آنها. اما همین الان هم خیلی از آنها دیگر شانس نوزایی ندارند. هر روز بر شمار این گروه دوم افزوده می‌شود.

این گونه است که می‌توان مدعی شد محیط زیست نه فقط مساله اول، بلکه حتی مساله دوم و سوم و چهارم و پنجم ایران است. […] این تاریخ است چون ما را در مسیری برگشت‌ناپذیر قرار داده است.

… با مقیاس جغرافیا و اقلیم، مساله کنونی محیط زیست در ایران به واقع مساله قتل و مرگ سرزمین است. و مساله‌ای بزرگ‌تر از مرگ وجود ندارد.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.