شکاف دولت-ملت در ایران روزبهروز عمیقتر میشود. اعتراضهای گسترده خیابانی، هزاران تجمع و اعتصاب و راهپیمایی طی چهار سال گذشته که بسیاری از آنها با خشونت دولتی همراه بوده، از مهمترین نشانههای این شکاف است.
در شبکههای اجتماعی نیز نمودی عینیتر از این شکاف را میتوان دید، رفتاری که حالا در کوچه و خیابان و اماکن عمومی بیشتر از گذشته خود را نشان میدهد.
فصلنامه «ژئوپلیتیک» در تازهترین شماره خود گزارشی منتشر کرده که نمایانگر کاهش اطمینان و اعتماد مردم به ارکان نظام جمهوری اسلامی است.
***
ناکارآمدی یا شکست ۴۰ ساله سیاستهای روحانیون حاکم بر ایران را باید مهمترین عامل شکلگیری و تعمیق گسل دولت-ملت معرفی کرد، امری که به تدریج منجر به تقویت گفتمان «براندازی» در میان مردم ایران شده است.
بخش قابل توجهی از مردم در این سالها به این نتیجه رسیدهاند که روحانیون شیعه صلاحیت اداره ایران را ندارند و باید سیستم دینی مستقر در این کشور کنار رفته و حاکمیتی مردمسالار، کارآمد و منطبق با استانداردهای جهانی در ایران مستقر شود.
نتیجه بسیاری از تحقیقات، بررسیها و نظرسنجیها هم نشان میدهد که فاصله مردم با گفتمان کلان حاکمان شیعی به اندازهای عمیق شده که در پارهای از این موارد تلاقی این دو سیستم با خشونت و تنش همراه بوده است.
خواست تغییر کامل سیستم و اعتراض به ناکارآمدی سیستم در حوزههای خرد و کلان، همچون (فساد، حجاب، سیاست داخلی و خارجی و اقتصاد) از جمله حوزههای پرتنش میان مردم و حاکمان جمهوری اسلامی در ایران است.
تحقیقات میگوید که مردم به بسیاری از سیاستها، مقامها و نهادها در ایران اطمینان و اعتمادی ندارند.
مقامهای جمهوری اسلامی هم در مقابل میگویند که این نگاه ناشی از «افزایش بیرویه انتظارات در جامعه» و القای «دشمنان» است و اوضاع آنطور که گفته میشود، در ایران «بد نیست» و ناکارآمدیهای موجود نیز ناشی از عملکرد آنها نیست.
«علیرضا زاکانی»، شهردار تهران از جمله کسانی است که اخیرا به صراحت گفته که «بعد از ۴۲ سال اگر اشکالی هست، هیچ نسبتی با اسلام و انقلاب و رهبری و اراده مردم ندارد.»
با وجود این انکار عریان، اما سیستم در سال ۱۴۰۰ این بار تصمیم گرفت با صرف هزینههای فراوان سیاسی، «ابراهیم رئیسی» را به قوه مجریه بفرستد.
سیستم امیدوار است که با ریاستجمهوری رئیسی بتواند این شکاف عمیق میان مردم را کمتر کند که این سیاست پیشتر در دو دولت «محمود احمدینژاد» هم به اجرا گذاشته شد، اما شکست خورد.
ابراهیم رئیسی زمانی در ایران به قدرت رسانده شده است که اعتراضها و بیاعتمادی به کل و جزء نظام جمهوری اسلامی به شدت بالا گرفته است.
فصلنامه «ژئوپلیتیک» در تازهترین شماره خود گزارشی با عنوان «تحلیل رابطه بین سرمایه اجتماعی و میزان انتظارات مردم از مسئولین» منتشر کرده که نمایانگر کاهش اطمینان و اعتماد مردم به ارکان این سیستم است.
۴۲ درصد کسانی که در نظرسنجی این تحقیق شرکت داشتهاند، گفتهاند که معتقدند دولت باید ۸۲ درصد هزینه ساخت مسکن مردم را تامین کند.
هم دولت احمدینژاد و هم دولت رئیسی با اطلاع از چنین انتظار بالایی، برنامههای دولت خود را ساخت مسکن ارزانقیمت برای مردم اعلام کردهاند که اجرای این سیاست در قالب «مسکن مهر» در دولتهای احمدینژاد با اعتراضها و انتقادها و حاشیههایی قابل توجه همراه شد.
دولت رئیسی هم اعلام کرده که این سیاست را دنبال میکند و امیدوار است با اعطای امتیازهای بزرگ اقتصادی، تا حدودی شکاف میان مردم و دولت را کاهش دهد.
تحقیق فصلنامه «ژئوپلیتیک» همچنین میگوید که ۴۰ درصد شرکتکنندگان در این نظرسنجی گفتهاند که دولت را مسئول ایجاد شغل میدانند، موضوعی که باز هم مشاهده میشود در دستور کار دولت رئیسی قرار گرفته که به نظر بعید میرسد با وجود محدودیتهای گسترده مالی بتواند این سیاست را به سرانجام خوبی برساند.
حدود ۴۴ درصد گفتهاند که دولت تسهیلات پرداختی به مردم را چهار برابر وضعیت فعلی کند که به نظر میرسد برآورده شدن این انتظار مردم نیاز به بودجه هنگفتی دارد که خزانه دولت توان تامین چنین پولی را ندارد.
در این نظرسنجی همچنین ۴۳ درصد گفتهاند که مخالف این هستند که «مردم بدون انتظار از کمک دولت، زندگی اقتصادی خود را سامان بخشند.»
در زمینه آزادیهای سیاسی، ۱۵.۲ درصد معتقد بودند که دولت «خیلی زیاد» باید به احزاب و گروههای سیاسی اختیار و آزادی بدهد و تنها ۹.۱ درصد هم گفتهاند این آزادی باید «خیلی کم» باشد.
انتظاری که به نظر میرسد پس از به قدرت رسیدن رئیسی در ایران امکان تحقق نخواهد یافت.
۲۴.۳ درصد هم گفتهاند که «خیلی موافق» این مساله هستند که دولت مسئول نظارت بر اخلاق، رفتار و هنجارهای عمومی است و ۳۸.۱ درصد هم گفتهاند «موافق» این موضوع هستند.
۲۹ درصد «کاملا موافق» بودند که هر فرد میتواند خواستههای خود در هر زمان و هر مکان ابراز دارد و در مقابل ۵.۱ درصد هم گفتهاند «مخالف» این مساله هستند.
۱۶.۷ درصد هم گفتهاند به عملکرد بیمارستانها و درمانگاهها اعتماد «بسیار کمی» دارند و ۲۹.۷ درصد هم این اعتماد را «کم» اعلام کردهاند.
تنها ۲.۹ درصد ابراز کردند که به عملکرد بیمارستانها و درمانگاهها «خیلی زیاد» اعتماد دارند.
در زمینه بانکداری، ۱۷.۷ درصد هم گفتهاند به عملکرد بانکهای دولتی اعتماد «خیلی کمی» دارند و ۲۴.۹ درصد هم گفتهاند اعتمادشان به این بانکها «کم» است.
۱۹.۸ درصد هم اعلام کردهاند که به عملکرد شهرداری اعتماد «خیلی کمی» دارند و ۲۹.۵ درصد هم میزان این اطمینان را «کم» اعلام کردهاند.
عملکرد نیروی انتظامی نیز از موارد مورد سوال بود. ۱۷.۹ درصد هم گفتهاند به عملکرد پلیس اعتماد «بسیار کمی» دارند و ۱۷.۷ درصد هم این اعتماد را «کم» توصیف کردهاند.
۱۱.۷ درصد از مشارکتکنندگان گفتهاند در برنامههای مذهبی مشارکت «بسیار کمی» دارند و ۱۱.۵ درصد هم میزان این مشارکت را «کم» اعلام کردهاند.
۲۲.۴ درصد هم گفتهاند «خیلی زیاد» در انتخابات شرکت میکنند و در مقابل ۱۸.۳ درصد گفتهاند مشارکت «خیلی کمی» در انتخابات دارند. ۵۰.۸ درصد اظهار کردند که در سخنرانیهای سیاسی حضور «بسیار کمی» دارند و ۲۲.۲ درصد هم این حضور را «کم» اعلام کردهاند.
از نظر علاقه به جریانهای سیاسی کنونی در ایران، ۷۱.۱ درصد هم گفتهاند طرفدار جریان سیاسی خاصی در ایران نیستند و ۱۲.۷ درصد هم میزان این طرفداری را «کم» اظهار کردهاند.
۲۵.۳ درصد هم همکاری با انجمنهای خیریه را «خیلی کم» و ۳۱ درصد هم میزان این همکاری را «کم» اظهار کردهاند.
۶۲.۸ درصد گفتهاند که با اتحادیهها و انجمنهای صنفی-حرفهای همکاری «بسیار کمی» دارند و ۲۰.۳ درصد هم میزان این همکاری را «کم» اعلام کردهاند.
۵۴.۷ درصد هم حضور فعال در پایگاه بسیج را «بسیار کم» و ۲۰.۴ درصد هم این حضور را «کم» توصیف کردهاند.
در زمینه همکاری مردم با نهادهای اجتماعی، ۵۹.۹ درصد هم اظهار کردهاند با انجمن اولیا و مربیان همکاری «بسیار کمی» دارند و ۱۷.۹ درصد هم این همکاری را «کم» توصیف کردهاند. ۷۲.۱ درصد هم همکاری خود با شوراهای محلی همکاری «خیلی کمی» دارند. ۵۹.۸ درصد هم گفتهاند با انجمنهای هنری و ادبی یا علمی همکاری «خیلی کمی» دارند.
نتایج این نظرسنجی تنها گوشهای از واقعیتهای موجود سیاسی، فرهنگی و اجتماعی داخل ایران را نشان میدهد؛ واقعیتی که میگوید مردم ایران به نهادهای حاکمیتی و دولتی اعتماد و اطمینان اندکی دارند، حاضر به همکاری داوطلبانه با بسیار از این نهادها نیستند و اساسا ارتباط چندانی با بدنه و کانالهای نزدیک به قدرت ندارند.
آنها در عین حال انتظارهای بسیاری از حاکمان جمهوری اسلامی دارند که به نظر میرسد با وخیم شدن وضعیت معیشتی آنان این انتظارها به شدت افزایش یافته که حاکمان هم ناتوان از تحقق این خواستهها هستند که همین مساله منجر به ضعیفتر شدن پایههای مشروعیت چنین نظامی نزد مردم خواهد شد.
از: ایران وایر