هیچ مسئولی حاضر نیست لحظهای زندگی در فلاکت اقتصادی امروز مردم را تجربه کنند
«با حقوق کم بسازید تا تورم کاهش پیدا کند»، «چه اشکالی دارد حتی اگر شرایط بدتر شد روزی یک وعده غذا بخوریم»، «از یمنیها یاد بگیرید، لنگ ببندید و نان خشک بخورید»، «سطح انتظارات مان را از گوشت مرغ و میوه پایینتر بیاوریم»، «اگر مرغ در دسترس نیست، اشکنه بخورید»، «گرانیست خب رژیم بگیرید»؛ هیچیک از این جملات را مردم عادی بر زبان نیاوردهاند، همگی راهکارهای مقابله با فقر و تنگدستی هستند که از نماینده مجلس گرفته تا عضو تشخیص مصلحت نظام و امامجمعه و کارشناس و مجری صداوسیما به زبان آوردهاند و در نهایت گفته شد «اگر رفاه میخواهید از ایران بروید».
البته هیچیک از این افراد که دعوت به تحمل فقر کردهاند، در فقر و فلاکت نبوده و نیستند و همگی در شرایط مالی خوب و در آسایش قرار دارند و حتی حاضر نیستند لحظهای زندگی در فلاکت اقتصادی امروز مردم را تجربه کنند. گوشهای در آرامش نشسته و برای گرسنگان جامعه که هر روز بر تعدادشان افزوده میشود، نسخه میپیچند.
جدیدترین نسخهپیچی هم مربوط به غلامحسین رضوانی است. او که نایبرئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس است، گفته: افزایش حقوق ۱۰ درصد است و مردم بهتر است با این شرایط بسازند تا تورم مقداری کاهش پیدا کند.
نمایندگانی که به گفته ذوالنوری عضو اصولگرای پارلمان یازدهم، هر دقیقه حضورشان در مجلس هزینه ۱۰۰ میلیون تومانی بر بیتالمال تحمیل میکند، راهکار حل مشکلات را تحمل میدانند. هزینه یک ساعت جلسه در مجلس به گفته ذوالنوری شش میلیارد تومان است. در این شرایط قطعا پرسش مردم این است که اگر خروجی و راهکار این مجلس سفارش مردم به صبر است، توصیه را بدون هزینههای میلیونی هم میشود انجام داد!
نمایندگانی که قائل به افزایش تحمل مردم هستند، در جلساتی که چندده میلیاردی تومان هزینه دارند، یا طرح محدودسازی اینترنت را کلید زدهاند که زندگی مردم را در صورت اجرائیشدن سختتر از قبل خواهد کرد یا به قانونگذاری برای افزایش جمعیت معلول کشور پرداختهاند که بار و هزینه بسیاری در آینده بر مردم و کشور خواهد کرد یا ممنوعیت نگهداری از حیوانات خانگی را کلید زدهاند و هدف را هم صیانت از مردم گذاشتهاند؛ اما دریغ از یک جلسه رسیدگی به لایحه حمایت از زنان و کودکان در برابر خشونت یا حمایت از بازار سرمایه که حیاطخلوت دولت قبل و دولت فعلی شده یا حتی برداشتن قدمی برای افزایش ارزش پول ملی.
البته فقط نمایندگان مجلس نیستند که در دنیایی دور از شرایط امروز ایران سخن میگویند؛ زیرا بارها از تریبونهای رسمی همچون نماز جمعه و صداوسیما به مردم القا شده یا تحمل کنند یا از ایران بروند. البته دعوت به تحمل هم در سایه حمایت از دولت مورد علاقه رخ داده والا در دولت روحانی آنها که مدافع صبر و بردباری مردم در دولت احمدینژاد بودند، بر گرانیها و ناتوانی دولت تاختهاند. اما در کل نگاه از بالا به پایین و تبدیلکردن مردم به رعیتهایی که حتی حق اعتراض به فقر و فلاکت ناشی از تصمیمهای غلط مدیران را ندارند، بارها از سوی برخی چهرهها تکرار شده است.
مگر اوایل مهر ۹۷ نبود که علیاکبر ولایتی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: در شرایط فعلی دنیا که غیرقابل پیشبینی به نظر میآید، چاره این است که به فکر خود باشیم و به هیچکس و هیچ کشوری اطمینان نکنیم. از یمنیها یاد بگیریم که چگونه در برابر تهدید و تحریم مقاومت میکنند. به جای لباس لنگ میبندند و اسلحه به دست دارند و چند تکه نان خشک دستشان است با پای پیاده و سعودیها از دست اینها عاجز شدند.
دعوت به نان خشک خوردن در حالی مطرح میشد که بعدها تصاویر فرزندان ولایتی در میهمانیهای لاکچری خارج از کشور نشان از فعالیت گسترده اقتصادی آنها در منطقه میداد؛ رفاهی که تعداد انگشتشماری از ایرانیان از آن بهرهمند هستند.
یا احمد جنتی که در سال ۹۱، در روزهایی که تحریمها اثرات اولیه خود را گذاشته و شرایط اقتصادی برای مردم سخت شده بود، گفت: ممکن است زمانی فرا برسد که ما روزی دو وعده غذا بخوریم؛ چه اشکالی دارد حتی اگر شرایط بدتر شود ما روزی یک وعده غذا بخوریم همانطور که الان نیز برخی روزی یک وعده غذا میخورند. مردم ما تاب و تحمل را دارند…».
همان دوران احمد علمالهدی برای مقابله با گرانیها گفت: امکانات غذایی زندگی خودتان را تهیه کنید؛ بنا نیست زندگی شما هر جور که قبلا میگذشته الان هم همانطور باشد. وی ادامه داد: اگر مرغ در دسترس نیست آن را با یک ماده پروتئینی دیگر جایگزین کنید. وی خطاب به مردم مشهد گفت: مشهدیها مگر اشکنه پیازداغ را یادتان رفته و آن زندگی را فراموش کردهاید؛ مگر قرار است برنامه همان باشد که قبلا بوده است.
هرچند این سخنان بیپاسخ نماندند. به گفته ناصر قوامی که منتقد پیشنهاد ولایتی برای سادهزیستی بود: «خداوند به پیامبر میگوید چه کسی این زینتها و طیبات دنیا را برای شما حرام کرده است؟ اینها برای بندگان خداست».
به گفته این فعال سیاسی «برخی صحبتها با لباس و پوشش دین در این روزها با توجیه عملکردهای سیاسی، جامعه را عصبیتر و این جنس حرفها را کماثرتر میکند. سؤال اساسی جامعه در نقش مسئولیت با وجود شرایط ایدئال آنهاست. این طیف افراد معتقدند شهروندان باید با نازلترین سطح کیفیت زندگی کنند و با یک وعده غذا و لنگ روزگار بگذرانند تا مقابل آمریکا و دشمن بایستیم. سؤال اینجاست که اگر مردم خواهان پذیرش این سبک زندگی بودند، دیگر چه نیازی به حقوقدادن به مسئولان بود؟ از سوی دیگر مردم زمانی این حرفها را باور میکنند که گوینده خود به آن عمل کند؛ نه اینکه در جامعهای زندگی کنیم که باستلیهلیز گرانتر از نیویورک است. آیا شهامت آن را دارید که به شهروندان شمال شهر تهران که به نظر میرسد آشنا هم باشند، چنین ادعایی را مطرح کنید؟».
این فعال سیاسی اصلاحطلب درباره ترویج فرهنگ فقر توسط برخی مسئولان و رسانههای دولتی هم گفته است: «وقتی که آقای ولایتی میآید مردم را دعوت به فقر میکند و میگوید مردم باید از یمنیها یاد بگیرند که لنگ میبندند و نان خشک میخورند و میجنگند، آن هم با خود میجنگند، باید الگو شود؛ دیگر آن روحانی که مشخص نیست چقدر تحصیل کرده و چقدر اسلام را میشناسد و چقدر قرآن خوانده است که تکلیفش مشخص است».
اما واکنشهای منفی به این نوع توصیهها هرگز منجر به کوتاهآمدن توصیهکنندگان نشده است؛ تا جایی که حتی برای گسترش فرهنگ بالابردن تحمل مردم و تقبیح اعتراض به شرایط موجود برنامهسازی هم میشود و برای مثال سال گذشته با گرانی شدید مرغ که با حذف گوشت و ماهی، آخرین ماده غذایی پروتئینی سفرههای مردم است، کارشناس صداوسیما در برنامه زندهباد زندگی شبکه دوم گفته بود: «باید سطح انتظارات مان را از گوشت مرغ و میوه پایینتر بیاوریم تا زندگی حرکت کند. اگر یک هفته میوه نخوریم اتفاقی نمیافتد. به داشتههایمان قناعت کنیم».
حتی چندی پیش هم رامبد جوان در اینستاگرامش ویدئویی تبلیغاتی برای رژیمهای لاغری منتشر کرد که در آن به گرانیهای اخیر اشاره میکرد و از مردم میخواست با توجه به افزایش هزینهها، رژیم سالم غذایی بگیرند!
بهنوش بختیاری هم زمانی گفته بود گوشت اصلا مفید نیست و بهتر که گران شده یا جدیدا مسئولان بهانه گرانی سرسامآور شکر را به مضربودن آن ربط دادهاند. همه این توصیهها در حالی است که آمارها حاکی از کاهش ۳۰ درصدی مصرف لبنیات و کاهش چشمگیر مصرف گوشت در سبد سرانه خانوار است. کاهشی که ناشی از کوچکشدن سفره مردم به علت تورم و گرانی است نه عمل خودخواسته به سفارشهای مقامات. بدون زخمزبانهای مسئولان هم سفرههای مردم کوچکتر شده است.