زیتون ـ مهسا محمدی: خبرگزاری فارس کمپینی به راه انداخته و در آن با تمرکز بر معلمان زنجانی به تجمعات اعتراضی ماهها و روزهای اخیر معلمان در ایران تاخته است.
در این «کمپین» تاکید شده است که معلمان زنجانی «به بهانه اعتراض به حقوقشان» دست از تدریس کشیدهاند و این «اقدام ناشایست» موجب شده که به «نظام آموزش کشور ضربه وارد شود» در حالی که دانش آموزان و اولیا نباید «تاوان خواستههای معلمین را بدهند». در نهایت هم از وزارت آموزش و پرورش خواستند «با معلمینی که در مدرسه حضور دارند ولی هیچ تدریس و فعالیتی انجام نمیدهند، برخورد شود».
به نظر میرسد این «کمپین» که در بخش «فارس من» خبرگزاری نزدیک به سپاه پا گرفته و تبلیغ میشود، میتواند مقدمهچینی برای برخوردهای شدیدتر امنیتی با معلمان معترض و یا تلاش برای ارعاب آنان باشد.
طی روزهای اخیر دور جدید تجمعات معلمان و فرهنگیان معترض در ایران برگزار شد و تعدادی بازداشتی هم در پی داشت. تجمعات و تحصن معلمان در دهها شهر برگزار شد و عکس و فیلمهای فراوانی از معلمانی که به خیابان آمده بودند و یا در مدارس محل کار خود اعتصاب کرده بودند، منتشر شد. به گزارش خبرگزاری هرانا در این تجمعات در شهرهای مختلف دستکم ۷ معلم بازداشت شدند که خبر آزادی بعضی از آنان را محمد حبیبی، سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران، در توییتر خود منتشر کرد.
از جمله خواستههای اصلی معلمان معترض اجرای کامل رتبهبندی، اجرای همسانسازی حقوق و مشخصا همسانسازی حقوق بازنشستگان و همچنین آزادی معلمان بازداشت شده است.
طرح رتبهبندی معلمان بعد از آن که ده سال در مجلس خاک خورد بالاخره در آذرماه سال جاری تصویب شد و برای بررسی به شورای نگهبان رفت. بر اساس این طرح حقوق معلمان باید ۸۰ درصد حقوق اساتید دانشگاه باشد. اما طبق برآورد دولت اجرای طرح رتبهبندی معلمان به ۲۰۰ هزار میلیارد تومان بودجه نیاز دارد در حالی که کل بودجه آموزش و پرورش ۱۱۰ هزار میلیارد تومان است.
چرا این خبر مهم است؟
میتوان گفت که تجمعات سراسری معلمان، از حیث گستردگی و تداوم آن از یک سو و متمرکز ماندن بر هدف و ساختارمند بودن آن از سوی دیگر در تاریخ اعتراضات ایران بیسابقه است. وضعیت اقتصادی نابسامان کشور ، مردم را بیش از پیش با انگیزههای معیشتی به خیابان میکشاند. تنها در همین چند سال اخیر در مقاطع مختلف از دی ماه ۹۶ تا آبان ۹۸ شاهد حضور گسترده و انفجاری مردم معترض در خیابان بودیم که اعتراضشان با سرکوب شدید از سوی حاکمیت به خاک خون کشیده شده و خاموش شد، هر چند تحلیلگران بر آنند که این موج خشم در صورت عدم بهبود وضعیت اقتصادی و آزادیهای اجتماعی مانند آتش زیر خاکستر است و باز سر بر میآورد. با وجود این به لحاظ فرم و شکل برگزاری تجمعات سریالی کارگران، بالاخص کارگران هفت تپه طی سالهای اخیر شباهت بیشتری به تجمعات معلمان داشته است.
برای تجمعات کارگران هفتتپه سناریوهایی امنیتی در دستگاه اطلاعاتی و سپاه نوشته شد، فعالان آن بازداشت و وادار به اعتراف تلویزیونی شدند، هر چند این موج اعتراض را خاموش نکرد.
حال به نظر میرسد خبرگزاری فارس با سخن گفتن از زبان دانشآموزان و والدینشان و تاختن به معلمان در حال کلید زدن سناریویی دیگری از همین دست برای زدن جریان این تحصنهاست. هر چند بازداشت و صدور حکمهای حبس طولانی برای معلمان هم بیسابقه نیست.
کمی عمیقتر؛ تجمعات معلمان، چشمانداز و مخالفان
درباره کم و کیف این اعتراضات دامنهدار، موانعی که بر سر آن قرار دارد و چشمانداز آن با محمد حبیبی، سخنگوی شورای صنفی معلمان، صحبت کردیم.
حبیبی در پاسخ به این سوال که چشم انداز تجمعات معلمان با خواستههای مشخصشان از جمله اجرای طرح رتبهبندی، اجرای همسانسازی حقوق بازنشستگان و آزادی معلمان بازداشتی چیست و یا به عبارت بهتر معلمان تا چه زمانی در خیابان میمانند به «زیتون» گفت: «ما به هر حال یک سری مطالبات مشخص داریم که در بیانیههای کانونهای صنفی معلمان و شوراهای تشکلهای صنفی فرهنگیان آمده. رئوس این مطالبات اجرای کامل طرح رتبهبندی و همسان سازی حقوق شاغلین و بازنشستگان است که به مسائل معیشتی معلمان شاغل و بازنشسته برمیگردد. بقیه مطالبات، مثلا دفاع از آموزش رایگان بر اساس اصل ۳۰ قانون اساسی و مخالفت با آموزش ایدئولوژیک، درست است که به بحث معیشت معلمان ربطی ندارد اما به نوعی جزو خواستههای ما به عنوان معلم و قشر فرهنگی در دفاع از حقوق کودکان و دانش آموزان است که بر آن تاکید داریم، مباحث دیگری مانند صندوق ذخیره فرهنگیان، پرداخت پایان خدمت بازنشستگان و دفاع از حقوق معلمان خرید خدمتی هم هست. ما باور داریم این خواستهها کاملا عینی است و با زندگی معلمان عجین شده و آرمانگرایانه نیست و حاکمیت باید به این مطالبات پاسخ دهد، همیشه در پایان هر تجمع من به عنوان سخنگوی کانون صنفی معلمان گزارش هر تجمع را اعلام میکنم، تاکید میکنم که ما به عنوان یک سندیکا و تشکل صنفی آمادگی داریم با دولت مجلس و هر گروه دیگری که خواهان مذاکره باشد از موضع برابر مذاکره کنیم، این مشکل دولت و حاکمیت است که ما را به رسمیت نمیشناسد و حاضر نیست با ما پای میز مذاکره بنشیند و در واقع بیشتر علاقهمند است با جریاناتی گفتگو کند که به هیچ عنوان نماینده معلمان نیستند و در این تجمعات، فراخوانها و حرکتهای میدانی نقشی ندارند.»
حبیبی در مورد اینکه این تجمعات تا چه زمانی ادامه پیدا میکند تاکید دارد که: «نگاه ما این است تا زمانی که حاکمیت به خواستههای معلمان و به ویژه رئوس مطالبات معیشتی و منزلتی معلمان پاسخ مثبت ندهد، فراتر از آن بحث سازماندهی که در تشکلهای سازمان صنفی فرهنگیان وجود دارد، نیازهای عینی معلمان را به خیابان میکشاند و برآورد من این است که اگر برخوردهای امنیتی سفت و سختی، مثل آنچه که در گذشته اتفاق افتاد، صورت نگیرد، همچنان امکان برگزاری حرکتهای میدانی هست. آنچه که بر اساس قطعنامه شورای فرهنگی آمده این است که تا زمانی که این مطالبات برآورده نشود این اعتراضات ادامه پیدا خواهد کرد.»
از سخنگوی شورای صنفی معلمان همچنین درباره «کمپین» خبرگزاری فارس علیه معلمان پرسیدیم و اینکه این کمپین مدعی است «دانشآموزان در حال دادن تاوان خواستههای معلمانشان هستند»، اینکه آیا این را یک پروژه امنیتی برای برخورد با معلمان معترض میبینید یا واقعا چنین مشکلاتی هم در عرصه عمل وجود دارد، حبیبی میگوید: «خبرگزاری فارس به عنوان یک نهاد وابسته به سپاه و نهادهای امنیتی به همراه روزنامه جوان و مشرق نیوز دو ماه پیش هم مطالبی را بر علیه فعالان صنفی و مشخصا کانون صنفی معلمان و شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان منتشر کردند و این چیز جدیدی نیست. در گذشته هم از این کارهای انجام دادند، اما هدفی که از این کمپین دنبال میکند به نظرم ایجاد شکاف بین جامعه و معلمان است که ما به تجربه میدانستیم که باید مطالباتمان را به گونهای مطرح کنیم که ضمن اینکه روی مسئله معیشت تمرکز داریم روی مسائلی مانند آموزش رایگان و مخالفت با آموزش ایدئولوژیک و خواستههایی که ما را با جامعه پیوند میزند هم تاکید داشته باشیم.»
سخنگوی شورای صنفی معلمان عملکرد این تشکل را در این زمینه مثبت ارزیابی میکند و میگوید:«به نظرم در این زمینه موفق بودیم. حمایتهایی که از گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی در این مدت دریافت کردیم اعم از دانشجویان کارگران و اولیای دانشآموزان، که در قالب بیانیههایی از طرف انجمنهای اولیا و مربیان مدارس در برخی استانها در حمایت از مطالبات معلمان منتشر شده، نشان میدهد که به هر حال آنچه که خبرگزاری فارس و نیروهای امنیتی برای ایجاد شکاف بین اعتراضات معلمان و اولیا به ویژه دانشآموزان دنبال میکنند، موفق نبوده.»
او همچنین کلیپهایی که از اعتراضات منتشر شده که بعضاً همراهی دانشآموزان با خواستههای معلمان را نشان میدهد را هم شاهدی بر این مثال میداند و از این رو تاکید میکند که:«ما این [کمپین فارس] را یک پروژه امنیتی میدانیم، چیز جدیدی هم نیست. تلاش ما این است که از طریق آگاهسازی همکارانمان این پروژهها را خنثی کنیم، تلاشمان را میکنیم که شعارهامان را به گونهای تنظیم کنیم که ضمن اینکه مسائل منزلتی و معیشتی معلمان دنبال میشود مشکلات اجتماعی و مسائل جامعه هم طرح شود. به نظر من اتفاقا آنچه خبرگزاری فارس انجام داد، یک سری از معلمانی که برای طرح مطالبات خارج از مسئله معیشتی به ما نقد داشتند را با ما همراه میکند و به این جمعبندی میرساند که این راهی که ما دنبال میکردیم راه درستی است.
البته این توضیح را باید بدهم که دفاع ما از آموزش رایگان و مخالفت ما با آموزش ایدئولوژیک و دفاعمان از حقوق دانشآموزان مبتنی بر دریافت آموزش باکیفیت، پراگماتیستی نیست و مبتنی بر باورها و نگرشهای انسانی و باوری که نسبت به عدالت اجتماعی داریم این خواستهها را مطرح میکنیم، کما اینکه آنچه در خواستههای ما در دفاع از آموزش به زبان مادری هم مطرح شده برمیگردد به همان نگاهی که ما نسبت به حقوق انسانی همه افرادی که در جامعه زندگی میکنند داریم. فراتر از آن، ما این باور را به حقوق انسانی کودکانی که خارج از مرزهای سرزمینی، به عنوان پناهنده، در این مملکت هستند هم داریم و دفاع ما از آموزش رایگان نه فقط کودکان ایرانی، بلکه همه کودکانی که در این سرزمین هستند، به ویژه کودکان افغانستانی را در بر میگیرد.»
دیده شده اعتراضات معلمان گاهی از سوی طیف دیگری از فعالان در فضای سیاسی ایران و منتقدان جمهوری اسلامی هم مورد انتقاد قرار گرفته و از عناوینی مانند «خردهجنبش»ها برای توصیف آن استفاده شده یا گفته میشود آنان در حال «مخالفت مجاز » با حاکمیت هستند، از حبیبی پرسیدیم که از نگاه او این نقدها تا چه اندازه وارد است؟ او در پاسخ اینگونه توضیح داد: « بله حقیقت این است که یک سری از افراد چنین دیدگاههای انتقادی را مطرح میکنند که کاملا غیر واقعبینانه است و منطبق بر شرایط اجتماعی ایران نیست. من برداشتم این است که این انتقادها معمولا از طرف افرادی صورت میگیرد که اتفاقا هیچ کنش مشخصی در زمینه حرکتهای میدانی ندارند، اگر چه خیابان را میپذیرند، اما آنقدر تبصره قائل میشوند که عملا نگاهشان به دیدگاه افرادی که در نظرشان خیابان و میدان غایب است نزدیکتر میشوند. اگر کسانی مثل آقای تاجزاده یا عبدی در نگاه اصلاحطلبانه خودشان، خیابان را حذف کردند و قائل به ارزش و اهمیت آن نیستند، کسانی که اهمیت و ماهیت تأثیرگذاری جنبشهایی مانند معلمان و کارگران و حضور میدانی و خیابانی این جریانات را در نظر نمیگیرند، به نظرم به نوعی به آن جریانها نزدیک میشوند.»
این فعال صنفی تاکید دارد که مهمترین کارکرد جنبش معلمان در طول یک سال گذشته با برگزاری تجمعات مکرری که داشته این بوده که «خیابان را عادی سازی کرده، یعنی حضور در خیابان عادی سازی شده و این چیز کمی نیست» او اینطور ادامه میدهد: «ما نزدیک یک سال است که به صورت مداوم تجمعات خیابانی داریم و بدون آنکه حاکمیت بتواند انگهای مشابهی که به تجمعات دیگر میزند را به ما سوار کند. این دستاورد از منظر تساهل حاکمیت به دست نیامده، حاکمیت تلاش داشته به نوعی جریان حرکت ما را منحرف کند.
نمونهاش اتهاماتی که کیهان، جوان و مشرق نیوز به ما میزنند و اخیرا هم روزنامه ایران، روز گذشته، چهارشنبه، یادداشتی را منتشر کرده بود و به نوعی اتهاماتی را به حرکات میدانی معلمان وارد کرده بود. مجموعه این موارد نشان میدهد که حاکمیت علاقهمند است با زدن اتهاماتی این جریان را منحرف کند، منتها سازماندهی ما و تلاشمان در جهت ایجاد شبکههای ارتباطی گسترده در سراسر کشور و کنترل تجمعات از سوی خودمان، امکان هر گونه سواستفاده حاکمیتی را از آنان گرفته ضمن اینکه توجه داشته باشید، مخالف با آموزش ایدئولوژیک و خواست آموزش رایگان و شعارهای مبتنی بر دفاع از حقوق اقشار مختلف اجتماعی آیا میتواند یک مخالفت مجاز باشد، اگر این مخالفت مجاز است ما دیگر در جمهوری اسلامی زندگی نمیکنیم و احتمالا در یک کشور اروپایی دمکراتیک زندگی میکنیم.»
حبیبی در ادامه کسانی که نقدهایی از این دست را به اعتراضات معلمان وارد میدانند را مخاطب قرار داده و میگوید: «به نظرم کسانی که بحث خرده جنبش ها و مخالفت مجاز را مطرح میکنند باید به این تناقض پاسخ دهند که اگر جمهوری اسلامی آنقدر تساهل دارد که چنین حرکاتی را از روی میل تحمل میکند، پس دیگر این جمهوری اسلامی نیست، یک حکومت دیگری است و نمیتوانید نسبت به آن اتهام استبداد وارد کنید. در صورتی که من معتقدم تحمل حاکمیت از روی اجبار است و اگر بخواهد دست به سرکوب گسترده بزند باید هزینه بالایی پرداخت کند تاجایی که من میبینیم ترجیح میدهند این هزینه را فعلا پرداخت نکنند، اگر هم بخواهند دست به برخورد گسترده بزنند، خودشان میدانند با توجه به گستردگی و سازماندهیای که ما در حرکت معلمان داریم این حرکت نمیخوابد از جای دیگری مجددا شروع به کار میکند. از اینرو من نه چندان اهمیتی میدهم به این دیدگاهها و نه تاثیرگذاری آنان را در حرکت خودمان مهم میدانم، خدمت یکی از این دوستان هم گفتم که معلمان به این توییت های اصطلاحاً «روسنفکرانه» توجهی ندارند و خواستههایشان را کف میدان به نمایش میگذارند و آنچه برای حضور در خیابان راهنمای آنان است مشکلات عینی و اقتصادی مشخص و نگاه انسانیای است که نسبت به دانش آموزان دارند.»