گفته شده است که در دهه شصت در تمام کشور ایران تنها سه مرکز تخصصی قلب وجود داشته است. چنانچه جمعیت را شصت میلیون نفر در نظر بگیریم برای هر سی میلیون شهروند یک بیمارستان قلب وجود داشته است زیرا سومین بیمارستان مدرن که کاملا مخفیانه و بدور از چشم شهروندان و رسانه ها ساخته شده بود مختص به خمینی و از شهر دارم اشتات آلمان یکجا خریداری شده و با هواپیماهای باری به تهران منتقل شده است. این بیمارستان مدرن مجهز به ام آر آی و پت اسکن بوده که در نوع خود از جدیدترین ابزار تشخیص پزشکی در نوع خود و در آندوران بوده است. نظارت خرید این بیمارستان سری بر عهده وزارت بهداشت و امور خارجه جمهوری اسلامی بوده است.
در دوران بیماری قلبی این جلاد تنها ۱۶ پزشک مشاور پیوسته وضعیت قلبی و آثار حیات آنرا زیر نظر داشته اند. این بیمارستان مخفی در آندوران سیاه مردم کشورمان علاوه بر ارائه خدمات به خمینی در اختیار مسئولان دیگر نظام و از جمله عوامل کلیدی امنیتی و سپاه قرار داشته است بی آنکه خود از محل و مکان آن اطلاعی داشته باشند. در حوزه پزشکی و از زوایای انسانی احیای مجدد زندگی و آثار حیات قلبی هر انسانی شایسته است صرفنظر از تاریخچه زندگی خوب وبدش، جلاد است و یا قربانی، ستمگر است یا ستم خورده، جنایتکار یا طعمه جنایت است.
اما زمانی که در نظر بگیریم برای شصت میلیون ایرانی تنها دو مرکز پزشکی اختصاصی قلب وجود داشته است و برای این جنایتکار و تعدادی از مریدانش بیمارستانی مخفی ساخته اند و سالها در اختفای خبری نگه داشته شده است، از زاویه ای جدید پی به عمق فاجعه ای خواهیم برد که در دهه شصت گریبان مردم کشورمان را گرفته بود. یعنی همان دهه ای که کلیت نظام حاکم در سراسر کشورمان برای ستاندن قلب هزاران نفر از جوانان و فرهیختگان در زندانهای ایران بسیج شده بود و از سویی دیگر برای مراقبت و احیای قلب فرمانده کل قوا و همان فردی که دستور و فتوای قتل هزاران زندانی سیاسی و عقیدتی بی دفاع را در دهه شصت و تابستان ۶۷ در زندانهای سراسر کشور صادر کرده بود.
فردی که دامنه تشعشعات جنایت هایش و شبح مرگی که بر آسمان کشورمان گسترد، بعد از چهل و اندی سال هنوز پابرجاست. امامی که در پس فریبهای تحمیق گرایانه روی فرش و گلیم می نشست و با دمپایی و نعلین در برابر متوهمین و دوربین قرار می گرفت اما سالها در احاطه مدرنترین پیشرفتهای پزشکی موجود در دنیا به مداوای خود می پرداخت. فردی که در اوج خود تصویری از یک موجود فرازمینی به هواداران میلیونی خود ارائه داده بود در دوران بیماری اش پای بر زمین گذاشت و برای بهبودی خود از بیت المال! میلیونها دلار صرف خرید بیمارستانی کامل از آلمان با تمامی تجهیزات علمی و فنی آن کرد.
به دروغ و به رسم و سنت مسئولین حکومتی که با داغ کردن مهر نماز و فشار آن بر پیشانی در قلمبه کردن جای مهر بر هم سبقت میگرفتند و هنوز هم می گیرند و عوامل امنیتی و اطرافیانش که همیشه از او چهره ای مقدس و خاکی و بی شیله پیله به خیل میلیونی متوهمین هوادارش ارائه میدادند، گفته شده است که خمینی از ساخت این بیمارستان در جوار منزل مسکونیش مطلع نبوده است و در برابر پرسش او گفته اند که این بیمارستان برای برادران سپاه! است و او هم پذیرفته است که ساخت بیمارستان ادامه یابد.
چنانچه روزی و روزگاری عیار توهم و خود فریبی در میان عوام مرز و حدی نمیشناخت و بی شمار مریدانش فرزندانشان، خواهرانشان، برادرانشان و همسایگانشان را بعنوان قربانی به بارگاه او بردند تا میوه ای از بهشت موعودش را بچینند و همچنین از فواید دنیایی نیز بهره مند گردند، اما امروز و پس از گذشت بیش از چهل و اندی سال سیمای عوامفریب، خشن، جتایتکارانه و ارتجاعی خمینی بر غالب مردم کشورمان که حاصل حکومت ننگین و خونین اش را در از دست دادن عزیزانشان و در سفره خالی شان دیده اند، چنان افشا شده است که تصویر او را نه در کره ماه که در قعر زباله دان تاریخ کشورمان می بینند و تمثیل های او در جای جای میادین شهرهای ایران در تیررس خشم و نفرت جوانان و زحمتکشان شده است.
آنچیز که خمینی را از بالای ابرها و آسمان بزمین آورد و لعن و نفرین توده ها را برانگیخت و بسمت او نشانه گرفت تنها چهره پلید و عوامفریب، خشن و جنایاتش نیست بلکه تصویر اندیشه ای بغایت ارتجاعی و قرون وسطایی است که آرزوهای انسانی و برابرطلبانه مردم ایران را برباد داد و با تز جهانی کردن انقلاب اسلامی کذائی و حلال شیعی برای مردم منطقه جز جنگ و نابودی و مرگ و کشتار و فقر و دربدری حاصلی به ارمغان نیاورد.
مدتها پس از مرگ وی اعلام شد که علت مرگ او نه مشکل قلبی که سرطان معده و روده بوده است
بهروز سورن