زیتون-محمدرضا سرداری: نگذاشت خوشخیالی برخی برای چند روز دوام داشته باشد؛ آنان که هنوز امید به اصلاح امور بسته اند و از آفات انقلاب می ترسند. یادداشت نشریه صبح صادق که آن را ارگان سپاه پاسداران میخوانند و به باور برخی استیجداران حرفای خامنهای را مینویسد؛ با آب و تاب فراوانی در اتاقهای مختلف کلاب هاوس به بحث گذاشته شد. برخی نیز در رسانههای خارج از کشور نوشتند که خامنهای دست به دامن خاتمی شده تا اوضاع را آرام کند. اما بعدا روشن شد که پیش از نوشته نشریه «صبح صادق» گویا خاتمی بار دیگر دست به قلم شده و ملک را نصیحت کرده است. نوشته صبح صادق در واقع میتوانست پاسخی غیر مستقیم به نامه خاتمی تلقی شود. اما سخنان رهبر جمهوری اسلامی در روز بسیج به این سرخوشیهای شامگاهی پایان داد.
شما بشنوید صدای ملت را!
سخنان علی خامنهای مثل همیشه از موضع برتریجویانه بود. او دوباره کوشید تا نشان دهد هیچ اتفاق مهمی در کشور نیفتاده است؛ ایران رو به پیشرفت است و مخالفانش عدهای دشمن، غافل یا مزدور هستند. اما این بار ضربه برگشتناپذیری به اصلاحطلبان زد و تمام رشتههایی را که عدهای میخواستند برای اصلاح نظام در شرایط اضطرار ببافند را پنبه کرد. علی خامنهای به صراحت دو مطالبه جدی اصلاحطلبان (اصلاحات داخلی و به سرانجام رساندن برجام) را به سخره گرفت. به صراحت گفت که حاضر به باج دادن چه در داخل و چه در خارج از کشور نیست و صدای ملت از نظر او صدای کسانی است در راهپیماییهای حکومتی به خیابان میآیند و او را ستایش میکنند.
خامنهای حتی کوشید برای توجیه خویش از محمدرضا شاه نیز هزینه کند و در لابهلای سخنانش گفت که شاه نیز از باجخواهی آمریکاییها شکایت داشت اما زورش به آنان نمیرسید.
پیام حاکمیت؛ براندازی آری، اصلاحطلبی نه
برخی اصلاحطلبان از سخنان خامنهای چنین برداشت کردهاند که حاکمیت، براندازان را حتی به آنان ترجیح میدهد. اصلاحطلبان به تعبیری در این میانه «چوب دو سر طلا» شدهاند؛ نه حاکمیت آنان را به رسمیت میشناسد نه براندازان. تعبیر «وسطباز» مدتی است که چه در ادبیات حاکمیت و چه در ادبیات براندازان علیه اصلاحطلبان بهکار می رود.
نزدیکان خاتمی نیز پس از سخنان خامنه ای اعلام کردند این نوع نگاه حاکمیت به اصلاحطلبان تازگی ندارد. جواد امام مدیرعامل بنیاد باران ضمن تایید ارسال نامه از سوی خاتمی به خامنهای، این تعبیر را که نوشته صبح صادق در تایید مواضع رئیس جمهور اصلاحات است، به کلی رد کرده و گفته است هیچگونه تغییر لحنی در اینباره اتفاق نیفتاده است. به باور جواد امام حاکمیت همچنان میخواهد جای متهم و شاکی را عوض کند بهنحوی که خاتمی و دیگر اصلاحطلبان از حاکمیت عذرخواهی کنند.
جنگ؛ راهی برای دفع «فتنه»
گرچه خامنهای کوشید از موضع اقتدار صحبت کند اما او هرچه بیشتر سخن میگوید ناتوانیاش برای اداره امور کشور بیشتر نمایان میشود. او به صراحت گفت که مذاکره با آمریکا مشکلی را حل نمیکند. به باور خامنهای آمریکا میخواهد که ایران به دوره پهلوی بازگردد تا به تعبیر او در مورد همه مسائل اساسی باج بدهد. او با اشاره به موضوع برجام ۲ و برجام ۳ هدف از مذاکرات را خلع سلاح کامل جمهوری اسلامی خواند و گفت در داخل نیز عدهای از روی غفلت حرف آنان را تکرار میکردند تا طعنهای هم به حسن روحانی زدهباشد.
اظهارات خامنهای نه تنها گرهای از مذاکرات متوقف شده برجام نگشود؛ بلکه این گره را کورتر کرد.این اظهارات دست کم برای کسانی که عدم پیشرفت مذاکرات را بر گردن تیم دیپلماتیک ابراهیم رئیسی از جمله باقری کنی میًانداختند، روشن کرد که رشته کار در دست چه کسی است. هر چند از زاویهای دیگر حضور این افراد در مذاکرات و مشورتًهایی که از سوی آنان به بیت خامنه ای ارائه میشود نیز نمیتواند در اتخاذ چنین موضعگیریهایی بیتاثیر باشد. برخی معتقدند که اعلام خبر غنیسازی ۶۰ درصدی نیز به قصد تحریک کشورهای غربی و اسرائیل به جنگ صورت گرفته است.
از این رو به نظر میرسد علی خامنهای برای خروج از بحران موجود همه روزنهها را به اصلاحات در داخل و دیپلماسی در خارج بسته و راهکار جنگ را برگزیده است. حذف اصلاحطلبان در داخل از یک سو و بستن مسیر مذاکرات از سوی دیگر؛ مواضع فرماندهان سپاه و همچنین آرایش نظامی در غرب و شمال کشور، تجاوز موشکی و چندباره به کشور همسایه، نشان میدهد که جمهوری اسلامی به همان استراتژی دهه شصت یعنی «جنگ جنگ تا رفع فتنه» بازگشته است.
خامنهای احتمالا هدف دیگری نیز در سخنانش دنبال میکرد؛ تهییج و روحیهبخشیدن هواداران سرخورده و شکاکاش که این روزها نگرانی را در اردوگاه ارزشیها تشدید کرده است. جنگ تنها راهی است که میتواند این نیروهای سرخورده و پراکنده را بار دیگر در اردوگاهش جمع کند. او به اصطلاح هندوانه زیر بغلشان گذاشت و آنان را با محمدتقیخان پسیان، میرزا کوچکخان جنگلی و رییسعلی دلواری مقایسه کرد. بسیجیانی که طعم تبعیض را حتی در اردوگاه ارزشیها نیز چشیدهاند و ارزشیهایی که با هزینه سپاه به قطر میروند تا در کنار زنان بیحجاب فوتبال تماشا کنند و بسیجیانی که باید در کف خیابانها بهخاطر منافع آنان، معترضان را سرکوب کنند یا مصدوم شوند و یا در لزوم برقصند و پایکوبی کنند.
فوتبال؛ مانع یا کاتالیزور انقلاب
خامنهای در پایان سخنان خویش، استراتژی حاکمیت برای بهرهبرداری از فوتبال را نیز لو داد. بهویژه آنکه اظهاراتش همزمان شد با هک شدن وبسایت خبرگزاری فارس و بیرون آمدن اسنادی که نشان داد که سپاه و رسانهًهایش طرحی را برای تحت الشعاع دادن اعتراضات از طریق فوتبال و جلوگیری از بیان مواضع بازیکنان نسبت به اعتراضات داشتند. اخیرا گروه هکری بلکریوارد فایل صوتی دیدار قاسم قریشی جانشین سازمان بسیج با گروهی از خبرنگاران بسیجی را فاش کرده که در آن اعلام میشود ایران از قطر لیست تمام مسافران ایرانی دارای بلیتهای جام جهانی را درخواست کرده و از همکاری قطر ابراز رضایت کردهاند.
بر کسی پوشیده نیست که بخش قابل توجهی از بار پیامرسانی در خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» بر دوش ورزشکاران زن و مرد از جمله ستارههای فوتبال ایران چون علی کریمی، علی دایی و وریا غفوری بوده است. ضربهای که ورزشکاران از زمان آغاز جنبش بر حیثیت جمهوری اسلامی وارد ساخته اند، حاکمیت را به شدت در لاک دفاعی فرو برده و از این رو در تلاش گستردهای به خرج داده تا حضور تیم ملی فوتبال را در قطر مدیریت کند و البته تا حدودی موفق بوده است اگرچه جامعه را بیش از پیش دچار دو دستگی کرده است.
حاکمیت با بهرهبرداری از بیاعتنایی امروز مردم به فوتبال در اعتراض به سکوت برخی بازیکنان نسبت به حوادث کشور، مانع از آن شده تا معترضان از این ظرفیت نیز برای تسخیر خیابانها استفاده کنند. اتفاقی که اگر با فرض تغییر نگاه افکار عمومی و صعود تیم ملی به مرحله یک هشتم نهایی رخ دهد؛ می تواند معادلات حاکمیت را بر هم زند و اجازه ندهد تا حاکمیت با باز کردن پای کشور به جنگ «زن، زندگی آزادی» را سرکوب کند.