چطور شد امریکا الگوی شما شد؟
بنده نمیتوانم تحمل کنم. آتش گرفتهام. تمام تنم داغ شده
به پلیس زنگ بزن!
محمد جواد لاریجانی، رییس پژوهشگاه دانشهای بنیادی فرمایش فرمودند:
«در آمریکا اگر خانمی برهنه پشت پنجره خانهاش باشد، کسی که در خیابان دیده میتواند به پلیس زنگ بزند و اطلاع بدهد.»
نمایش زن عریان و مم جواد بریان
آقای محمد جواد لاریجانی در خیابان زنی عریان را پشت پنجره میبیند و با عجله موبایل خود را در میآورد و به قصد تماس با پلیس، شماره ۳ رقمی را میگیرد:
– الو، بسم الله الرحمن الرحیم. الو. الو.
– بله. بله.
– فوری فوری عجله کنید…
– مورد را سریع بفرمائید. با خونسردی لطفاً.
– عجله کنید یک خانمی لخت پشت پنجره است.
– افتاده پائین؟
– نه خیر، ولی لخت است.
– دست انداختید ما را؟
– نه خواهر. دست نیانداختم. بنده محمد جواد لاریجانی هستم.
– کی؟
– محمد جواد لاریجانی رئیس پژوهشگاه دانشهای بنیادی.
– اوا. خودتون هستین؟ آقای لاهیجانی؟
– نه خیر، لاریجانی.
– رئیس پرورشگاه فرمودید؟
– خیر. پژوهشگاه.
– فرقی نمیکنه. برای چی تلفن کردید؟
– عرض کردم پلیس عجله کند. یک خانمی پشت پنجره خانهاش لخت است.
– فرمودید پائین که نیفتاده؟
– عرض کردم خیر.
– جراحتی دارد؟
– خیر جراحتی ندارد. لبخند دارد.
– بسیار خوب. بگذارید بخندد.
– بله؟
– شما هم بخندید.
– همین؟ خواهر؟ این جواب پلیس است؟
– بله، من هم میخندم!
– نمیآیید دستگیرش کنید؟
– برای اینکه دارد میخندد؟
– خیر، برای اینکه لخت است.
– لخت باشد. دلش خواسته.
– قبیح است.
– شما نگاه نکنید.
– ولی در آمریکا اگر خانمی برهنه پشت پنجره خانهاش باشد، کسی که در خیابان دیده میتواند به پلیس زنگ بزند و اطلاع بدهد.
– پس زنگ بزنید به پلیس امریکا، ۹۱۱ اطلاع بدهید.
– نه خیر من در ایران هستم باید به پلیس ۱۱۰ اطلاع بدهم.
– پس چطور شد الگوی شما امریکا شد؟
– الان موقع این حرفها نیست. نیرو بفرستید برای این زن لخت.
– آقای محترم، شما شعور دارید؟
– بعله. بنده رئیس پژوهشگاه…
– رئیس هرکوفتی هستید، به شما چه مربوط که خانمی پشت پنجره خانهاش لخت است؟
– نه خیر، به من مربوط است. اینجا کشور اسلامی است. بنده نمیتوانم تحمل کنم. آتش گرفتهام. تمام تنم داغ شده. دارم میسوزم. دارم میسوزم خانم.
– بسیار خوب. از اول باید همین را میگفتید. شما حریف آن خانم نمیشوید. نه به ما مربوط است، نه به شما. نه به پلیس. اما برای رفع سوزشتان لطفاً یک تشت آب خنک بگذارید، ماتحتتان را سه بار در آن فرو کنید.
– این چه جوابی است که شما به من میدهید؟
– این بهترین جوابی است که میتوانم بدهم. از همان اول فهمیدم که شما از فرط هول و دستپاچگی، به جای ۱۱۰، تلفن ۱۱۵ را گرفتهاید. شماره اورژانس!. بزنید توی آب سرد.
(این از حکایتهایی است که میشود دوباره خواند.)
از: ایندیپندنت