حسن یوسفی اشکوری
امروز ۱۴ خرداد است و حدود ۳۴ سال از درگذشت بنیانگذار جمهوری اسلامی گذشته است. نام خمینی به هر تقدیر با رخداد مهم «انقلاب اسلامی ایران» و بعدتر «جمهوری اسلامی ایران» پیوند خللناپذیری دارد. بدین روی حرف و حدیث درباره ایشان و دو همزاد نام و اندیشه و عملکردش بسیار است؛ موافقانش (که هر روز کمتر و محدودتر میشوند) در باره خمینی و افکار و آثارش به گونهای عمدتا مثبت سخن میگویند و مخالفانش (که هر روز بیشتر میشوند و حتی شماری از حامیان و پیروان سابق نیز به صف منتقدان و مخالفان پیوستهاند) در این باب به گونههای دیگر و غالبا منفی سخن میگویند.
البته بررسی میراث و کارنامه نظری و عملی آیتالله خمینی، آن مجالی دیگر و فرصتی فراخ میطلبد. آنچه گفتنی است آن است که داستان خمینی به این زودیها به پایان نمیرسد و گفتگوها و اختلافنظرها نیز، حتی اگر جمهوری اسلامی تغییر کند، تمام نخواهد شد؛ همانگونه که هنوز داستان پهلوی اول و نیز دوم ادامه دارد و ادامه خواهد داشت.
اما امروز میخواهم به یک برداشت نادرست در طرح «حکومت فقهی» و فقیهسالار ذیل عنوان «حکومت اسلامی» آیتالله خمینی اشاره کنم. ایشان در کتاب ولایت فقیه (یا همان حکومت اسلامی) ادعا میکند که: «لزوم اجرای احکام، منجر به تشکیل حکومت پیامبر شد» (صفحه ۲۹). این اشتباه فاحشی است که اغلب فقیهان و عالمان و مسلمانان مرتکب شده و میشوند و در واقع بنایی کج بنیاد مینهند که تا ثریا کج بالا میرود.
از: گویا