ایران وایر
«شهریار براتینیا»، شهروند لر اهل یاسوج و زندانی سیاسی سابق، اواسط مرداد از ترکیه به ایران دیپورت شد و از آن زمان، در سلول انفرادی است. خانواده او در ۱۵ روز نخست دیپورتش به ایران و بازداشت توسط نهادهای امنیتی، از او هیچ خبری نداشتند و حتی به گفته یک منبع مطلع، نمیدانستند «زنده است یا نه.»
او که اکنون در بند ۲۰۹ زندان اوین است، در مدت ۵۶ روزی که از بازداشتش میگذرد، تنها دوبار با خانواده تماس داشته و تحت فشار شدید است تا علیه خود اعتراف کند.
***
شهریار براتینیا کیست و چرا در زندان است؟
شهریار، شهروند ۲۷ ساله است. ماموران مرزبانی ترکیه روز ۱۲مرداد۱۴۰۲ او را تحویل ماموران مرزبانی ایران در مرز «بازرگان» در استان آذربایجان غربی دادند و از آن روز، در بازداشت نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ایران است.
آقای براتینیا، فعال حقوقبشر و زندانی سیاسی سابق است. او در سال ۱۳۹۸ برای ادامه تحصیل به کشور سوئد مهاجرت کرد. در مرداد۱۴۰۰ وقتی که از سوئد برای دیدار خانوادهاش به ایران آمد، در فرودگاه «امام خمینی» تهران توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد.
در اسنادی که پیشاز این بهدست «ایرانوایر» رسیده، دادگاه انقلاب و شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو یاسوج، اتهامات آقای براتینیا را «تبلیغ علیه نظام»، «عضویت در گروههایی که هدف آن برهم زدن امنیت کشور است»، «تشکیل اداره یا دسته و جمعیت به قصد برهم زدن امنیت کشور در فضای حقیقی و مجازی»، «تحریک مردم به جنگ و کشتار به قصد برهم زدن امنیت»، «تحریک و ترغیب افراد به انجام اعمال خشونتآمیز از طریق فضای مجازی» عنوان کردهاند.
فرد مطلعی که درباره شهریار براتینیا با ایرانوایر گفتوگو کرده ولی بهدلایل امنیتی نخواسته نام او فاش شود، میگوید که مصداق تمامی اتهامات شهریار براتینیا در سال ۱۴۰۰، «فعالیت در فضای مجازی» یا به تعبیر دیگر، کنشگری در شبکههای اجتماعی بوده است.
به گفته او، شهریار براتینیا که بعد از مدتی با قرار وثیقه ۷۰۰ میلیون تومانی بهطور موقت از زندان آزاد شده بود، در اسفند۱۴۰۰ بابت این اتهامات، به یک سال زندان محکوم شده است.
این فرد آگاه میگوید: «آنقدر بعد از آزاد شدن از زندان هر روز به بهانهای تهدیدش کردند و آزارش دادند که ناچار شد چون پاسپورت نداشت و مدارکش دست آنها بود، بهطور غیرقانونی از مرز خارج شود. چند ماهی را در ترکیه بدون این که قانونا اجازه اقامت داشته باشد زندگی کرد تا اینکه اوایل تیر در استانبول پلیس او را بابت نداشتن مدارک شناسایی و اقامت بازداشت کرد.»
پیشتر منابع ایرانوایر گفته بودند که شهریار براتینیا بعد از بازداشت توسط پلیس در استانبول در اول تیر۱۴۰۲، مدتی را در یک کمپ در استانبول نگهداری شده و از آنجا به کمپ «دوغوبایزید» در نزدیکی مرز با ایران منتقل شده است.
فرد آگاهی که با ایرانوایر گفتوگو کرده، میگوید که فعالان و سازمانهای حقوقبشری و اداره مهاجرت ترکیه از خطری که این جوان را تهدید میکرد مطلع کرده بودند، ولی احتمالا فشار و اصرار نهادهای امنیتی ایران برای تحویل او، نهایتا منجر به دیپورتش به ایران شده است.
از مدرسه تیزهوشان تا زندان اوین
به گفته فرد آگاهی که با ایرانوایر گفتوگو کرده، شهریار دوران راهنمایی و دبیرستان را در یکی از مدارس سازمان استعدادهای درخشان ایران، مشهور به «تیزهوشان» در شهر یاسوج درس خوانده است. او میگوید که این جوان باوجود اینکه خود در زندگی ازنظر مالی تامین بوده، همیشه دغدغه افراد و اقشار به حاشیهرانده شده را داشته است: «هیچ تعلق حزبی و سازمانی نداشته و ندارد. روشنفکر و نخبه است و دغدغه حقوقبشر و اقشار ضعیف را داشته و دارد. برایش درد مردم مهم است و همیشه میگفت ما انسانهای اعماقیم و صدای ما را هیچکس نمیشنود، برای همین سعی میکرد از درد مردم و بهخصوص اقشار ضعیف بنویسد.»
اطلاعاتی که به دست ایرانوایر رسیده، نشان میدهد که شهریار براتینیا، در دو هفته نخست دیپورت به ایران در بازداشتگاهی در خوی استان آذربایجانغربی، نگهداری میشده است. او در این مدت، حتی یک تماس کوتاه هم با خانواده نداشته، بهنحوی که خانوادهاش از محل نگهداری و سرنوشت او مطلقا بیخبر بودهاند: «خبر دیپورتش که منتشر شد، خانواده دربهدر شهرهای مرزی ایران با ترکیه را میرفتند تا بلکه نشانی از او پیدا کنند، ولی هیچکس جوابشان را نمیداد. به تهران هم که منتقل شد، پیگیریها برای ملاقات و تماس هیچ فایدهای نداشت. یعنی حتی خودشان را در این حد مسوول نمیدانستند که به پدر و مادرش بگویند بچه شما زنده است.»
پس از دو هفته، شهریار به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل میشود و از آن زمان در سلول انفرادی و تحت فشار است تا علیه خود اعتراف کند.
فرد آگاهی که با ایرانوایر گفتوگو کرده میگوید که او در این مدت ۵۵ روزه، فقط دو تماس تلفنی کوتاه با خانوادهاش داشته است. در یکی از این تماسها وقتی با مادرش به زبان لری صحبت میکرده، از سوی دیگر خط صدای فریاد بازجویش میآمده که میگفته فارسی صحبت کن. شهریار در پاسخ به او عنوان کرده که مادرش فارسی نمیداند و همین باعث شده که تماس او بهصورت سریع قطع شود.
شخص مطلعی که درباره شهریار با ایرانوایر گفتوگو کرده، میگوید: «خانواده تا بهحال اجازه ملاقات نداشتهاند و وکیل هم اجازه دسترسی به پرونده را ندارد.»
او درباره وضعیت سلامت جسمانی و روانی این زندانی سیاسی و خانوادهاش نیز به ایرانوایر میگوید: «از نحوه حرف زدنش مشخص است که تحت فشار است از نظر روانی. در همان دو باری که شهریار تماس گرفته، هروقت پرسیدهاند که حالت چطور است، فقط تاکید کرده خوبم. حال و روز پدر و مادرش اصلا خوب نیست. مادرش بهشدت ناراحت است و شب و روز کارش گریهوزاری است. فقط میگوید مگر پسر من چکار کرده که نمیگذارند تلفنی صحبت کند یا بتوانم ببینمش.»
او ادامه میدهد: «پدرش جانباز جنگ است، ولی بااینوجود وقتی برای پیگیری کارهایش به تهران رفته بود، به او بیاحترامی کرده بودند و مدام سر میدواندند.»
این شخص آگاه در پایان تاکید میکند: «از اتهامات او دقیقا مطلع نیستم، ولی باتوجه به تجربه قبلی میتوان گفت که همان فعالیتش در شبکههای اجتماعی را ملاک قرار دادهاند تا از او اعتراف اجباری بگیرند. درحالیکه شهریار عقایدش را نوشته و به زبان آورده و این نمیتواند جرم باشد. خانوادهاش نگرانند و میخواهند با او ملاقات حضوری داشته باشند و میگویند که باید مشخص شود که او چه جرمی مرتکب شده است.»