خسرو سیف: همکاری سید ضیاء طباطبایی با فداییان اسلام

شنبه, 6ام اردیبهشت, 1393
اندازه قلم متن

khosrow-seif

همکاری سید ضیاء طباطبایی با فداییان اسلام، در گفتگوی اختصاصی سردبیر “کورش” با “خسرو سیف”

در شماره قبل بخشی از گفتگوی “کورش” با آقای “خسرو سیف” در مورد همکاری گروه فداییان اسلام با عوامل کودتای ۲۸ مرداد از نظرتان گذشت. هم اکنون به ادامه این گفتگوی تاریخی توجه فرمایید.

امیر کاویان

khosrow-seif2

• اصولا فداییان اسلام چه جاذبه ای داشتند که تعدادی از جوانان را به خود جذب می کردند؟

– یک واقعیت هایی را نمی شود نادیده گرفت مثلا “نواب صفوی” سخنران خوبی بود و خود من هم در جلسات ایشان شرکت می کردم و می دیدم صحبت هایی که می کرد به دل می نشست به خصوص به دل جوانانی که خام بودند.

• او چه ارتباطی با مجمع مسلمانان مجاهد داشت؟

– “شمس قنات آبادی” که از نزدیکان “کاشانی” بود و معمم نیز بود، عده ای را دور خودش جمع می کند و مجمع مسلمانان مجاهد را تشکیل می دهد. هنگام انتخابات مجمع می بیند که نواب صفوی نیز حاضر می شده. وقتی از وی می پرسند که چه شد که شما شرکت کردید؟ می گوید: “می خواهم در انتخابات شرکت کنم.” البته پس از انتخابات شمس قنات آبادی انتخاب می شود و نواب صفوی دیگر با مجمع، کاری نداشته است. البته در زمان ملی شدن نفت اختلافاتی بین مجمع و فداییان اسلام پیش می آید. حتی در خاطرات شمس قنات آبادی اشاره می شود که سر منشاء فداییان اسلام در یک مقطع زمانی، دولت انگلستان بوده است. اما اگر بخواهیم خوش بینانه قضاوت کنیم، عملکرد آن ها به نفع استعمار تمام می شود. فداییان اسلام با دولت ملی “مصدق” حرکت هایی کردند که حتی حزب توده انجام نداد. از طرفی اعلامیه های فداییان اسلام علیه دولت مصدق در روزنامه های طلوع، آتش، فرمان و داد، منعکس می شد و وابستگی این روز نامه ها به سیاست انگلستان و دربار محرز بود. به طوری که معروف بود مدیر روزنامه طلوع سخنگوی “سید ضیاء طباطبایی” است و زمانی که نواب صفوی را می گیرند، این روزنامه ها اعتراض می کنند و ما یک هماهنگی را بین آن ها در یک برهه از زمان مشاهده می کنیم. آن ها به صورت مشترک به مصدق حمله می کردند و به بازداشت “فرزندان اسلام” اعتراض داشتند.

• گفته می شود که سید ضیاء هم از طریق واسطه هایی با فداییان اسلام ارتباط داشته، لطفا در این مورد نیز توضیح دهید.

– در خاطرات برخی از این آقایون آمده که”ابراهیم صرافان” به شکلی با سید ضیاء ارتباط داشته و در جایی دیگر اشاره شده که شخصی به نام “ذوالفقاری” از قبل از ترور “فاطمی” توسط “عبدخدایی” تمام هزینه های مالی آن ها را تقبل می کرده و او نیز با سید ضیاء ارتباط داشته است و ضمانت هایی که برای آزادی اعضای فداییان اسلام لازم بوده توسط ذوالفقاری صورت می گرفته. ضمن این که اسلحه ای که فاطمی با آن ترور می شود، توسط سید ضیاء در اختیار فداییان اسلام قرار می گیرد.

khosrow-seif3

• به نظر می رسد که یکپارچگی در میان اعضای فداییان اسلام وجود نداشته و هر کدام به نوعی ساز خود را می زدند.

– مثلا زمانی که نواب صفوی در زندان بوده، “خلیل طهماسبی” نیز در زندان بود. در آن زمان فداییان اسلام به کاشانی حمله می کردند اما طهماسبی از زندان نامه ای می نویسد برای کاشانی و دکتر مصدق و در نامه به کاشانی خودش را جزء مریدان او معرفی می کند و نسبت به کاشانی و مصدق اظهار وفاداری می کند. وقتی هم که آزاد می شود به ملاقات کاشانی می رود و با او ناهار می خورد و عکس می گیرد. عبد خدایی پس از انجام ماموریت (ترور فاطمی) از طرف عبدالحسین واحدی و تیر اندازی به دکتر فاطمی بر سر قبر مسعود، پس از بازداشت به زندان موقت شهربانی (کمیته مشترک) منتقل شد و در همان زمان ها آقای داریوش فروهر در تظاهرات دانشگاه بازداشت شده بود و همچنین دوستانی از حزب ملت ایران چون عباس میر عبدالباقی و ناصر تکمیل همایون در حین کشیدن تابلوی شیلات ایران و روس بازداشت و همگی به زندان موقت منتقل شده بودند که بعد از چند روز ی عبدخدایی هم به آن ها اضافه شد و این خود باعث آشنایی عبدخدایی با دوستان حزب ملت ایران و داریوش فروهر گردید.

بعدها که عبدخدایی به زندان قصر منتقل گردید و بین فداییان اسلام در زندان قصر اختلاف نظر وجود داشت به خصوص در زمینه ترور دکتر فاطمی که در این زمینه آقای خلیل طهماسبی شخصا پیامی برای آیت الله کاشانی فرستاد که من یکی از پیروان شما هستم و از این حادثه ای که پیش آمده سخت متاسف و یکی از طرفداران نهضت ملی و رهبری آن دکتر مصدق می باشم و این اختلاف نظر ها به زد و خورد بین این آقایان می انجامید تا جایی که مجبور شدند گاهی عبدخدایی را به بهداری زندان قصر ببرند.

• یعنی خلیل طهماسبی، “رزم آرا” را می کشد و بعد هم از زندان آزاد می شود!

– بله. این ملاقات ها پس از زندان است. آن زمان مجلس که ریاست آن با آیت الله کاشانی بوده یک مصوبه را می گذراند که براساس آن چون این ترور به نفع منافع ملی ایران بوده، بخشش طهماسبی در نظر گرفته می شود.

• این مصوبه مقداری عجیب نیست؟

– چرا. اتفاقا “مهندس رضوی” در مجلس پیشنهاد می کند که مصوبه اصلاح شود و گفته شود که او یعنی خلیل طهماسبی مورد عفو قرار می گیرد. این مصوبه می رود به مجلس سنا وآن جا تصویب نمی شود تا اینکه شمس قنات آبادی در مجلس پیشنهاد تعطیلی مجلس سنا را مطرح می کند. این پیشنهاد تصویب می شود و مجلس سنا تعطیل می شود و خلیل طهماسبی نیز آزاد می شود.

• قضیه زندان نواب صفوی به کجا می رسد؟

– افراد فداییان اسلام تلاش می کنند و پیش کاشانی می روند که وساطت کند که قبول نمی کند. حتی نزد آیت الله بروجردی می روند که او نیز قبول نمی کند زیرا با کل قضایا مخالف بوده تا جایی که فداییان اسلام برعلیه آیت الله بروجردی نیز اعلامیه می دهند. آن ها هم چنین برعلیه کاشانی نیز اعلامیه می دهند و در آن قید می کنند که کاشانی بدتر از زنان … است. چندین مرتبه نزد دکتر مصدق نیز وساطت کردند و دکتر مصدق می گفت که آقای نواب صفوی یک راه بیشتر ندارد این که تعهد بدهد وقتی آزاد شد برود مسجد و مردم را ارشاد کند. تعهد کتبی هم ندهد فقط شفاها بگوید که کار دولت به آن ها ارتباطی ندارد یعنی اینکه دین از سیاست جداست.

• این تعهد را داد؟

– نه خیر.

• با این حال آزاد هم شد!

– بله. به پرونده اش رسیدگی شد و آزاد شد اما در عمل آن چه که دکتر مصدق خواسته بود انجام داد یعنی باید مردم را بیشتر ارشاد کنیم و با اسلام آشنا کنیم و از حرکاتی که مردم را برنجاند دوری کنیم.

• هیچ وقت شخص نواب صفوی در عملیات ترور شرکت می کرد؟

– نه خیر. خودشان دست به عمل نمی زدند. اما روزی که از نجف آمده بود می خواست مستقیما برود و “کسروی” را بزند.

• نقش “بقایی” در ارتباط با فداییان اسلام چه بود؟

– تماس هایی بین این ها برقرار شد و جلساتی نیز برگزار کردند که در آن جلسات نواب صفوی و بقایی حضورداشتند. بقایی به نواب صفوی پیشنهاد ترور چند نفر را ارائه می دهد و تهیه اسلحه های مورد نیاز را تقبل می کند. از جمله افرادی که مطرح می شوند، دکتر مصدق، فاطمی، لطفی و دکتر معظمی بودند.

• واکنش نواب صفوی در قبال این پیشنهاد چه بود؟

– به هر حال این ها موافق بودند.

• پس اگر او موافق بوده قاعدتا زمانی هم که فاطمی ترور می شود و نواب صفوی در زندان بوده، نباید مخالف این حرکت باشد.

– البته سکوت او را پس از ترور فاطمی این گونه تعبیر کرده اند که می خواسته سازمانش را حفظ کند. البته او در زندان صد در صد از طرح ترور فاطمی بی اطلاع بوده. او پس از زندان می گفت که باید بیشتر کار فرهنگی بکنیم.

• در این دوره گویا تعدادی از این ها از فداییان اسلام جدا می شوند.

– “عبد الحسین” و “محمد واحدی” اعلامیه ای می دهند و ضمن تمجید از نواب صفوی از تشکیلات کنار می روند. پس از آزادی نواب، جناح کاشانی و جناح بقایی تلاش می کنند که به او نزدیک شوند. اما با وجود آمدن واسطه ها نواب صفوی حاضر به ملاقات با آن ها نمی شود و می گوید که ما وابسته به هیچ کدام از این گروه ها نیستیم و فقط کار اسلامی خودمان را می کنیم. پس از اعلامیه اول آقای واحدی یک اعلامیه دیگر در فاصله یک هفته می دهد و خودشان را کمیته انتقام معرفی می کنند که می خواهند دست به یک سری عملیات ترور بزنند. بعد از خروج واحدی آقای “ابوالقاسم رفیعی” نیز استعفا می دهد و عنوان می کند که در آینده دست به افشاگری در مورد فداییان اسلام خواهم زد. نواب صفوی خیلی ناراحت می شود و هشت نفر از اعضای سازمانش را اخراج می کند.

• ظاهرا نواب صفوی در ارشاد کردن مردم و کار فرهنگی کردن پایدار نماند و دوباره به راه اول بازگشت.

– بله. او پس از مدتی دوباره اعلامیه داد و شروع کرد به نصیحت کردن دولت و مواضع قبلی خود. در نهایت این ها “ذوالقدر” را برای ترور “حسین اعلا” در مسجد شاه می فرستند و همین اقدام مبنای بازداشت آن ها قرار می گیرد.

• پس از آن که برادران واحدی آن نامه کناره گیری را می نویسند آیا دوباره به فداییان اسلام بازگشتند؟

– به هر حال این ها یک سازمان منسجم نبودند و چندین انفصال و اتصال بین اعضای خود داشتند. همین ابوالقاسم رفیعی چند بار استعفا داد و دوباره آمد. “کرباسچیان” مدتی سکوت کرد و روزنامه اش یک سال چاپ نمی شد. اما مجددا برگشت. در مجموع روش این ها حالت تخریبی داشت. حتی در مسایل مربوط به خودشان. مثلا زمانی اعلامیه توهین آمیز بر علیه آیت الله برو جردی می دادند. اما بعد نواب صفوی از او تجلیل می کند. البته در یک فرصتی آیت الله بروجردی، دو دست لباس روحانی هم برای نواب صفوی و هم واحدی می فرستد. اما با کارهای آن ها مخالف بود. او با دخالت روحانیون در سیاست مخالف بود.

• مجله “توفیق” در زمانی که حکم اعدام نواب صفوی و دوستانش صادر می شود، می نویسد که این ها برای شاه ندامت نامه می نویسند و مسایل پشت پرده گروه خود را فاش کرده اند. نامه را برای شاه که در آبعلی بوده می برند اما او با عفو آن ها مخالفت می کند. آیا در این مورد اطلاعی دارید؟

– من در این مورد اطلاعی ندارم اما دور از ذهن است که این ها ندامت نامه نوشته باشند به خصوص نواب صفوی.

( ادامه دارد)

سوتیتر ۱: اسلحه ای که فاطمی با آن ترور می شود، توسط سید ضیاء در اختیار فداییان اسلام قرار می گیرد.

سوتیتر ۲: بقایی به نواب صفوی پیشنهاد ترور چند نفر را ارائه می دهد و تهیه اسلحه های مورد نیاز را تقبل می کند. از جمله افرادی که مطرح می شوند، دکتر مصدق، فاطمی، لطفی و دکتر معظمی بودند.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

یک نظر

  1. شاهین بهرامی نزاد

    با سلام و خسته نباشید.
    بسیار مصاحبه جالبی بود و قابل تقدیر. لطفا باز هم از اینگونه مطالب روشنگر بگذارید. با سپاس از شما و نشریه کورش و جناب آقای خسرو سیف.