محمدرضا عالیپیام ناآور به هالو، طنزپرداز، نویسنده، فیلمساز و منتقدی است که صابون سربازان امام زمان را به تن دارد؛ اما او از وقتی از زندان بزرگ ایران گریخته است، به جهت نقدهایی که به رفتار بدخیم برخی از سلطنتطلبها و گفتار و کردار رضا پهلوی داشته است، هراس تازه، دشمنان و زندان جدیدی یافته است. دشمنانی که به بیان هالو گاهی از سربازان امام زمان هم بدتر و بدخیمتر هستند. هالو این جریان را فرقهای میداند، که نمیتوان و نباید در برابر آن ساکت ماند؛ یا کوتاه آمد. او هم ساکت نبوده است؛ و نمانده است و تمامقد در برابر آنها ایستاده است؛ و از صابون آنها هم نترسیده است. وی در کلیپها ی چندی به افشاگری این فرقه ی پهلویپرست و ولایتپذیر و آدابناپذیر پرداخته است؛ و این نقدها به برخوردها و گلاویز شدن این مومنان جدید با هالو ی پهنه ی ایمان به پهلوی رسیده است. به جهت گردوخاک این زدوخوردها، از هالو دعوت کردهام که در برنامه ی «پشت عینک دیگران» حاضر شود تا به گفتگویی چالشی در باره ی ریز و درشت سلطنت، سلطنتطبی، سلطنتطلبان و سرکرده ی سلطنتطلبان، رضا پهلوی بنشینیم. مهربانانه دعوت مرا پذیرفت و با مهربانی به پرسشها ی من پاسخ داده است. این گفتوگو بخش نخست است و در آن به سیروپیاز سلطنتطلبی همانند یک فلسفه ی سیاسی برای گذار از جمهوری اسلامی نگریسته و اندیشیدهایم. در تکاپو ی آن بودهام که امکانها و ناامکانها ی این نگاه و پسند سیاسی را از پشت عینکها ی هالو و در گذار از جمهوری اسلامی نشان دهم، تا هم راهها هموارتر شود و هم چاهها آشکارتر. در ادامه به سلطنتطلبها و رضا پهلوی هم خواهیم پرداخت. در این گفتوگو تیزی نقد تا نقد تیز هالو هم پیش رفته است. محمدرضا عالیپیام هنوز خود را طنزپرداز و منتقد اجتماعی و سیاسی میداند؛ برآمد آن که دعوا ی وی با رضا پهلوی و سلطنتطلبها بر سر قدرت نیست، آماج توزیع قدرت و گذار دمکراتیک است. او میخواهد خطاها ی گذشته تکرار نشود؛ و سرنوشت ایرانیان از بد، بدتر نشود. او میخواهد رضا پهلوی از موجسواری و تذبذب در پهنه ی سیاسی دستبکشد، پاسخگو و مسوولیتپذیر باشد. او میخواهد رضا پهلوی و پهلویپرستان اگر یا شاطر انقلاب مردم در ایران نیستند، و نمیخواهند بشوند، دستکم باز خاطر مردم رنجدیده و زخمی هم نباشند. همه ی این داوها و ادعاها را به چالش کشیدهام و به داوری شما آوردهام. با بزرگواری گفتوگو را دنبال کنید و ما را از بازخودها ی خود بینیاز ندانید.